نقد و بررسی فیلم ما می‌توانیم قهرمان باشیم (We Can Be Heroes)

فیلم به‌خودیِ‌خود خشونت بالایی ندارد. ربات‌های موجودات فضایی با ابرقهرمانان درگیر می‌شوند و آن‌ها را می‌برند. بچه‌ها هم در چند صحنه با موجودات فضایی که مانند هشت‌پا هستند درگیر می‌شوند، اما این درگیری‌ها در فضایی فانتزی و رنگارنگ و با حرکات خلاقانه‌ی کمدی همراه است و هیچکس صدمه‌ی جدّی نمی‌بیند.

بااینکه تمام موجودات فضایی رنگی‌رنگی هستند و فضای لطیفی را ایجاد می‌کنند، اما شکل متفاوت آن‌ها می‌تواند ترسناک باشد. خانم گراندا و بقیه‌ی مسئولان، موجودات فضایی هستند و از پشت خود پاهای هشت‌پا گونه‌ای دارند. یکی از بچه‌ها هم در نهایت موجود فضایی است و از طریق نقاشی هیولا‌های فضایی و جان‌بخشیدن به آن‌ها با بچه‌ها مبارزه می‌کند.

لباس خانم گراندا و چند تن از شخصیت‌ها در نسخه‌ی اصلی کمی‌ نامناسب است.

این فیلم پیام محکمی را درباره‌ی اهمیت کار گروهی و متحدشدن افراد با یکدیگر برای به‌دست‌آوردن اهداف بزرگ‌تر به مخاطب منتقل می‌کند. علاوه‌براین، فیلم تلاش می‌کند خودباوری و توجه به استعداد‌ها را در کودکی و اوایل نوجوانی به نمایش بگذارد. تاجایی‌که در یکی از صحنه‌ها وقتی «وایدکارد» از اثبات استعداد‌های خود به دیگران دست برمی‌دارد و به خودش اعتماد می‌کند، می‌تواند به‌درستی از نیرو‌های خارق‌العاده‌اش استفاده کند.

در این فیلم خانواده‌ها در ابتدا از فرزندان خود انتظارات بالایی دارند و به نظر می‌رسد آن‌ها را برای شکوفایی استعداد‌هایشان تحت فشار قرار داده‌اند. از طرفی احساس می‌کنند که فرزندانشان بدون آن‌ها نیز درمانده خواهند شد. آن‌ها بسیار دنبال خودنمایی هستند و رفتار متفاوتی جلوی دوربین دارند، اما بعد از اینکه توانایی‌های بچه‌های خود را می‌بینند آن‌ها را تشویق کرده و نقش حمایتی پیدا می‌کنند.

میسی: او هیچ قدرت ویژه‌ای ندارد اما از نداشتن  استعداد‌های ابرقهرمانی نیز ناراحت نیست. او در طی فیلم متوجه می‌شود که استعداد رهبری گروه را دارد و می‌تواند استعداد‌های واقعی و پتانسیل‌های نهفته‌ی آن‌ها را ببیند و آن‌ها را برای رسیدن به اهدافشان مدیریت کند. او نقاط قوت و ضعف اعضای گروه را شناسایی می‌کند، آن‌ها را درک می‌کند و  همدلی بالایی را نشان می‌دهد. میسی ذهن خلاقی دارد و به اعضای تیم اعتماد می‌کند و در مواقع ضروری خود و توانایی‌هایش را باور می‌کند.

وایدکارد: او در ابتدای فیلم بسیار مغرور است و کارهای بسیاری را برای خودنمایی انجام می‌دهد، اما هنوز نمی‌تواند توانایی‌هایش را کنترل کند. ولی زمانی که بالاخره با تیم همراه می‌شود، میسی به او کمک می‌کند که از اثبات توانایی‌های خود به دیگران دست بردارد و به جای آن، روی خود و خود باوری‌اش تمرکز کند. او در نهایت می‌تواند قدرت‌هایش را کنترل کند.