شخصیتها:
سئوک وو : مدیر مالی شرکت و فردی با مشغله کاری زیاد است. او زمان بیشتر خود را صرف انجام کارهای شرکت میکند و از خانوادهاش غافل است. به همین دلیل نیز از همسرش جدا شده است اما دخترش با او زندگی میکند.
سو آن : دختر سئوک وو است . او فرزند فهمیده و مهربانی است که به دلیل دوری مادرش از او علاوه بر نبودن پدرش در زمانی که به او احتیاج دارد، رنج می برد. به همین دلیل در روز تولدش تصمیم می گیرد تا به دیدن مادرش در بوسان برود.
زامبیها : افرادی که از طریق گاز گرفتن ویروس خود را منتقل میکنند و از حالت عادی خارج می شوند. آنها به صدا و تصویر حساساند و آنها را دنبال می کنند.
سونگ کیونگ : همسر باردار یونگ سانگ هوا است.
یونگ سانگ هوا : شوهر سونگ کیونگ است . او فردی است که از لحاظ قدرت جسمانی، نیروی زیادی دارد.
داستان اثر:
سئوک وو که مدت زیادی است که با سو آن وقت نگذرانده است با اصرار دخترش برای رفتن به بوسان و دیدار مادرش، تصمیم می گیرد او را برای روز تولدش به بوسان ببرد. او پس از انجام هماهنگیهای کاریاش با سو آن سوار قطاری به مقصد بوسان می شود.
پس از گذشت مدتی کوتاه از حرکت قطار، سئوک وو و مسافران قطار متوجه وضعیت اضطراری که در شهرهای مختلف به دلیل حضور افرادی که از حالت عادی خارج و تبدیل به زامبی شدهاند، می شوند اما غافل از آنکه یکی از آن افراد آلوده، بی خبر سوار قطار آنها شده است و حال نیمی از افراد به زامبی تبدیل شدهاند!
در این بین سئوک وو و دخترش با سونگ کیونگ و همسرش آشنا میشوند. مسئولین قطار با گرفتن دستور از پایگاه مقصد را از بوسان به دائجون تغییر می دهد. سئوک وو نیز بعد از تماس و پیگیری متوجه میشود که آنجا قرنطینه شده و اوضاع خوبی ندارد به همین دلیل تصمیم می گیرد مسیر خود را از بقیه جدا کند. در ادامه او متوجه می شود که آنجا نیز اوضاع آنچنان وخیم است که انبوهی از زامبیها درحال هجوم آوردن به آنها هستند. پس با بازماندگان، دوباره سوار بر قطار میشوند و بار دیگر، مقصد خود را به بوسان تغییر می دهند چراکه آنجا در دفاع اولیه خود از انتشار این ویروس و آلودگی ایجاد شده در افراد ، توانسته است با موفقیت عمل کند.
در این بین برای دوباره سوار قطار شدن مجبور به جدایی از همدیگر میشوند . سو آن و سونگ کیونگ با هم و سئوک وو و سانگ هوا با یکدیگر در واگنهای متفاوتی سوار میشوند. سو آن و سونگ کیونگ که وضعیت خوبی ندارند و بین زامبیها گیر افتادهاند، با آمدن سئوک وو و سانگ هوا از آن مخمصه نجات پیدا می کنند اما برای رسیدن به واگن امن با مشکلی دیگر بر می خورند. افرادی که در آن واگن پناه گرفتهاند از ترس جانشان اجازه نمی دهند تا سئوک وو و بقیه وارد واگن شوند و در این بین سانگ هوا نیز آلوده و تبدیل به زامبی شده است . سئوک وو نیز متوجه می شود که شروع این آلودگی از شرکت آنها بوده است.
پس از گذشت مدتی، مسیر قطار بسته شده و مجبور به عوض کردن قطار میشوند. در این بین نیز افراد باقیمانده از این آلودگی، جان خود را از دست میدهند و تنها سونگ کیونگ، سئوک وو و دخترش باقی میمانند. آنها سوار قطاری دیگر می شوند غافل از آنکه فردی آلوده در آن حضور دارد . سئوک وو برای بیرون انداختن او و نجات جانشان با آن زامبی درگیر و زخمی می شود. سئوک وو که متوجه می شود که کم کم درحال زامبی شدن است ، پس از خداحافظی از دخترش ، او را به سونگ کیونگ می سپارد. خودش نیز از آنها دور میشود و در نهایت سونگ کیونگ و سو آن به بوسان میرسند و حال، از دست زامبیها در امان هستند.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد قطار بوسان