«فندقشکن و چهارقلمرو» یک فیلم فانتزی و ماجراجویی آمریکایی است که از داستان «فندقشکن و شاه موشها» به قلم ارنست هوفمان و «بالهی فندقشکن» اثر آهنگساز روسی پیوتر ایلیچ چایکوفسکی دربارهی دختر جوانی است که از میان هدایای خانوادگی یک عروسک فندقشکن پیدا میکند و از طرف والدینش وظیفهی مراقبت ویژه از آن را دارد.
کلارا یک دختر باهوش و علاقهمند به فیزیک است که بهتازگی مادرش را از دست داده است و با پدر، خواهر و برادر شیطونش مهیای کریسمس میشوند. بچهها و پدر در غم ازدستدادن مادر به سر میبرند و مدام در یاد و خاطر خود، یاد مادر را زنده میکنند.
قبل از رفتن به جشن کریسمس ، پدر هدایای نادر را به آنها میدهد . هدیهی کلارا متفاوت است و کمی تعجب و کنجکاوی او را برمیانگیزد. او یک جعبه به شکل تخممرغ دریافت کرده است که کلید بازکردن آن را ندارد و برای رفع کنجکاوی، بعد از ورود به جشن کریسمس، به سراغ پدربزرگ خود، آقای دروسلمایر میرود. پدربزرگ هم یک مخترع خلّاق است و جشن در خانهی او برگزار میشود. همه هدایای خود را از دروسلمایر دریافت کردهاند.
هدیهی فریدز یک سرباز فندقشکن است و وقتی کلارا یکی از طنابهای موجود در جشن را دنبال میکند ،وارد یک جنگل درخت کریسمس میشود. کلید جعبهاش را پیدا میکند اما قبل از اینکه آن را به دست آورد، یک موش آن را برمیدارد.
کلارا بهدنبال موش میرود و قبل از عبور از پل، یک سرباز فندقشکن را میبیند که او را شاهدخت خطاب میکند و بعد از ورود او به کاخ قلمروها، متوجه اقدامات و مقام والای مادرش در آنجا میشود. توسط نیروهای پادشاه قلمروها، با آنجا و محیط فانتزیاش آشنا میشود.
آبنبات شخصیت مادر جینجر را یک شخصیت منفی و خبیث معرفی میکند و موجب میشود کلارا برای گرفتن کلید از جینجر، به نبرد با او برود. وقتی کلید را به آبنبات میدهد و به او اعتماد میکند متوجه میشود که آبنبات میخواهد بر همهی قلمروها سلطنت پیدا کند و جینجر بیگناه بوده است. کلارا با کمک هافمن، به سراغ جینجر میرود و با همکاری یکدیگر موفق میشوند آبنبات را شکست دهند و قلمروها را به روند سابق برگردانند.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد فندقشکن و چهار قلمرو