آنچه لازم است والدین بدانند
سکانسهای متعددی در فیلم وجود دارد که میتواند باعث آزار روحی و روانی بیننده شود. نمایش بیرحمانه مرگ افرادی که غرقه به خون هستند مانند مادری که در خانه دچار زایمان زودرس شده و فرزندش همان جا به دنیا آمده؛ او غرق در خون است و نوزادش بیجان همان جا افتاده است. این سکانس، بسیار ناراحتکننده و رقتانگیز است. ناهنجاریهای بسیارِ دیگر، مانند نمایش عریانِ رابطه جنسی در چندین سکانس، افرادی که تمام بدنشان تتو شده است، اعتیاد، ابتلا به ایدز، تجاوز، خودکشی و... همه و همه عللی است که تماشای این اثر را برای رده سنی زیر 18 سال آسیبزا خواهد کرد.
روایت این فیلم، روایت یک شغل است. شغلی که از دور آرمانی و رویایی تصویر میشود اما در واقع بسیار سخت و طاقتفرساست و هر کسی نمیتواند با اتفاقات تلخ آن کنار بیاید. کراس به عنوان جوانی پاک، معصوم و خام و بیتجربه که قصد ورود به رشته پزشکی دارد و سخت درس میخواند، وارد شغل امدادگری و فوریتهای پزشکی میشود. او در ذهن خود قرار است هر روز انسانهای زیادی را از مرگ نجات دهد و فرشته نجاتشان شود اما در همان اولین روزِ کاری، نمیتواند یک نفر را که تیر زیادی خورده، نجات دهد و در مقابل چشمانش میمیرد. روز دوم هم دست کمی از روز اول ندارد! قریب به اتفاقِ آدمهای شهر، خلافکار، معتاد، موادفروش، بیخانمان، قاچاقچی و... هستند.
آنها به جای تشکر از امدادگران تا میتوانند فحش بارشان میکنند! آنقدر به بدزبانی ادامه میدهند تا کراس و همکارش عصبی شوند! فشارهای روحی و روانی هر روز بیشتر از روز قبل، کراس را آزار میدهد. تا اینکه متوجه میشود همکارانش نیز دست کمی از خلافکاران شهر ندارند! آنها خود را خدا میدانند و برای مرگ و زندگی افراد تصمیم میگیرند! وقتی کودکی از یک مادر مبتلا به ایدز به دنیا میآید، رات، ترجیح میدهد او بمیرد تا اینکه در چنین وضعی بزرگ شود در نتیجه از نجات او خودداری میکند! یا وقتی یک موادفروش در حال مرگ است، همکارِ کراس عامدانه میگذارد او بمیرد چرا که از نظر او، این فرد لیاقت زندگی را ندارد و بالاخره کراس وقتی آخرین ضربه را میخورد که با خودکشیِ رات مواجه میشود و با در نتیجه پازلِ ناکامیهای او تکمیل میشود.
حالا این کراس است که تصمیم دارد خودش را بکشد! اما نجات جان یک دختربچه روحِ زندگی را به او برمیگرداند. گویی به او نشان میدهد که زندگی سراسر تلخی نیست. زیباییهایی نیز دارد. او باید با تلخیها بجنگد نه اینکه تسلیم شود. فیلم، مخاطب را با سوالات فلسفی بسیاری روبرو میکند. مانند اینکه خب چرا اصلا باید یک بچه به دنیایی وارد شود که سرشار از زشتی و تلخی و ناامیدی است؟! حتما رات حق داشته است و یا اینکه بالاخره یک مواد فروش باید بمیرد تا بقیه بتوانند نفس راحتی بکشند! و در اینجا هم حق با همکار کراس بوده است! بهتر است پس از تماشای نسخه پالایش شده فیلم، در مورد این سوالات با فرزندان خود، وارد گفتگو شویم و اگر پاسخی برایشان نداشتیم از یک کارشناس مذهبی کمک بگیریم. بیشک نبودِ معنویات در زندگی، خود یکی از دلایلِ ناامیدی و افسردگی است. بهتر است والدین با حضور در هیئات و یا انجام فریضههای دینی در منزل، الگوی خوبی برای فرزندان خود باشند تا مسیر زندگی را برای فرزندان، روشن کنند.
فیلم، باعث آشنایی فرزندان با شغل پزشکی، پرستاری، بهیاری و... خواهد شد. به آنها کمک میکند تا خود را محکِ ذهنی بزنند و ببینند آیا میتوانند در چنین شغلهای پرتنشی مشغول به کار شوند و ادامه تحصیل دهند یا خیر!
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد شهر آسفالت