نقد و بررسی فیلم شبی که ماه کامل شد

این فیلم درباره دختری است که به واسطه ازدواج با فردی که برادرانش عضو گروه‌های تروریستی هستند، به سرنوشت شومی دچار می‌شود. در این فیلم شاهد هستیم که چگونه عبدالحمید که مردی عاشق خانواده و همسرش بود، با مغزشویی برادارشف تبدیل به یک تکفیری تمام عیار شده و قتل و کشتار آدم‌ها را مباح می‌داند. عبدالمالک، سرکرده گروهک تروریستی، طوری دلیل و مدرک از قرآن، کتاب خدا و از احادیث می‌آورد که افرادش به شدت تحت تاثیر قرار می‌گیرند و برای رفتن به بهشت با کشتن افراد و عملیات انتحاری، لحظه‌شماری می‌کنند. آن‌ها حتی قبل از عملیات برای فرد مورد نظر جشن گرفته و شهادتش را تبریک می‌گویند! شاید همیشه برای ما سوال باشد که چطور می‌شود فردی به این درجه از شقاوت قلب می‌رسد اما با تماشای این فیلم و آشنایی با تنها بخش کوچکی از آنچه در ذهن اینگونه افراد می‌گذرد متوجه علت این رفتارها می‌شویم. همین موضوع بهانه‌ای است تا با فرزندان خود گفتگو کنیم و ضمن جویا شدن نظر آنان، اطلاعات و آگاهی‌های خود را در اختیارشان بگذاریم.

موضوع انتخاب فایزه و ازدواج اشتباه او که باعث سرنوشت تلخ خود و خانواده‌اش شد، بحث دیگری است که بهترین فرصت است تا درباره‌اش با نوجوان خود گفتگو کنیم.

خلاصه: این فیلم درباره گروهک تروریستی جندالله است و اطلاعاتی را در مورد آنان به بیننده می‌دهد که قابل تامل است.

درباره داستان فیلم و شخصیت‌های آن با فرزندان خود صحبت کرده و از آنان سوال کنید:

به طور کلی، به نظر تو علت اتفاقی که برای فایزه و برادرش افتاد چه بود؟

ازدواج و انتخاب فایزه را چقدر در این سرنوشت دخیل می‌دانی؟

علت جذب‌شدن برخی از جوانان به گروهک‌های تروریستی را چه می‌دانی؟

آیا فقر و بیکاری توجیه خوبی برای هرگونه حرکت غیر انسانی است؟

آیا غمناز خانم در سرنوشت پسرانش، دخیل بود؟

نقش عصمت خانم در زندگی فایزه چقدر بود؟ آیا او را مقصر می‌دانی؟

آیا عشق و علاقه برای یک ازدواج موفق کافی‌است؟

نقش فرهنگ‌ها در ازدواج چیست؟

آیا ازدواج وصلت دو فرد است یا دو خانواده؟

خلاصه: درباره شخصیت‌ها و تصمیماتشان با فرزندان خود گفتگو کنید.

عبدالحمید که پسری عاشق‌پیشه است با سماجت فراوان با فایزه ازدواج می‌کند. او خانواده‌دوست است و زن و فرزندش را بسیار دوست دارد؛ اما برادرانش عضو گروه‌های تکفیری و تروریست هستند. فایزه وقتی از این موضوع باخبر می‌شود از همسرش می‌خواهد که از ایران بروند تا از شر برادران او، در امان باشند. آن‌ها برای مهاجرت به اروپا مجبور می‌شوند که از پاکستان اقدام کنند. رفتن به پاکستان همان و گرفتارشدن در دام عبدالمالک و سایر برادران، همان! عبدالمالک در ابتدا با تطمیع مالی عبدالحمید او را مدیون خود می‌کند و سپس با شستشوی مغزی او با افکار تکفیری و جهاد در راه خدا، او را اسیر خود می‌کند. اسیر ذهنی و فکری که چاره‌ای جز همکاری با عبدالمالک نمی‌بیند. این ماجرا تا آنجا ادامه می‌یابد که عبدالحمید، همسرش را، عشق دیرینه‌اش را که به سختی با او ازدواج کرده بود و مادر سه فرزندش را، شبی در خواب با اسلحه به قتل می‌رساند.

کارگردان/ مولف: نرگس آبیار

نویسنده/ مترجم: نرگس آبیار، مرتضی اصفهانی

نام تهیه کننده: محمدحسین قاسمی

نام بازیگران: الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، فرشته صدرعرفایی، پدرام شریفی، امین میری، بانیپال شومون، شبنم مقدمی، فرید سجادی حسینی، آرمین رحیمیان

نام شخصیت ها:

فایزه منصوری: دختری اهل تهران که با پسری بلوچ ازدواج می‌کند. فایزه چهره زیبایی دارد و البته پایش کمی لنگ می‌زند. او به شدت عاشق خانواده و فرزندانش است.

عبدالحمید ریگی: پسری بلوچ که در خانواده‌ای پرجمعیت بزرگ شده و شغلش فروش لوازم آرایشی است. او عاشق و دلباخته فایزه می‌شود و حاضر است به خاطر او هر کاری انجام دهد. عبدالحمید در ابتدا فقط به زندگی و عاشقی فکر می‌کند اما در اثر ارتباط با برادرش عبدالمالک به گروهک جندالله می‌پیوندد و در نهایت فایزه را به قتل می‌رساند.

عبدالمالک (عبدالمجید) ریگی: برادر کوچکتر عبدالحمید که ابتدا با القاعده همکاری می‌کند اما سپس گروهک تکفیری مستقلِ خود را تشکیل می‌دهد و به کشتار مردم مظلوم و بی‌گناه دست می‌زند. عبدالمالک از نظر دینی و فکری، به انحراف رسیده و فکر می‌کند کارش درست است و با این کار به بهشت می‌رود!

غمناز: مادر عبدالحمید و عبدالمالک که به جز این دو 5 پسر دیگر دارد همه عضو گروه‌های تکفیری و یا در خدمت عبدالمالک هستند. غمناز در مواجهه با پسرانش خود را مستاصل و درمانده می‌بیند و کری از دستش برنمی‌آید. او سعی می‌کند به فایزه کمک کند اما فایزه حرف‌هایش را باور نمی‌کند. او زمانی به غمناز اعتماد می‌کند که دیگر دیر شده است.

دایی نورالدین: برادر غمناز خانم که با کارهای عبدالمالک مخالف است و توسط او کشته می‌شود. نورالدین سعی دارد به فایزه کمک کند اما موفق نمی‌شود.

شهاب: تنها برادر فایزه که قربانی عبدالمالک می‌شود. شهاب به عمراه فایزه به پاکستان می‌رود و در نهایت توسط عبدالمالک، کشته می‌شود.

عصمت خانم: مادر فایزه و شهاب که زنی بسیار معتقد و شیعه است. عصمت خانم برای خرید لوازم آرایشی به زاهدان رفته که در آنجا عبدالحمید عاشق دخترش می‌شود.

کشور سازنده: ایران

کمپانی سازنده: نور تابان (شرکت توزیع‌کننده)

جوایز و افتخارات: برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین چهره‌پردازی و نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین فیلمنامه، بهترین موسیقی متن، بهترین صداگذاری، بهترین طراحی صحنه، بهترین جلوه‌های ویژه میدانی در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر و برنده و نامزد دریافت جوایز متعدد در بیست و یکمین دوره جشن خانه سینما و بیستمین دوره جشن حافظ

مخاطب اثر: بزرگسال

دیالوگ: ناحق ناحقه حتی اگه پسرت باشه!