نقد و بررسی فیلم سرزمین‌های مرزی (Borderlands)

فیلم حرفی برای گفتن ندارد. تنها بازسازیِ یک بازی ویدیوییِ معروف است که بازیکن به عنوان اول‌شخص باید مدام با تیراندازی، دیگران را بکشد تا به گنج برسد. سیاره‌ای که داستانِ فیلم در آن رخ می‌دهد، با حضور اقوامِ عجیبی موجودیت یافته است. روانی‌ها یکی از این موجودات هستند. گویی روی صورت خود ماسکی از صورت یک اسکلت زده‌اند و کارشان فقط درگیری و یا همان دیوانه‌بازی است! قهرمان فیلم با موجودات عجیب این سیاره درگیر شده و در پایان خود به ابرقهرمانی که می‌تواند پرواز کند و نامیرا است، تبدیل می‌شود. هرچند فیلم پیام‌هایی مانند فداکاری دارد اما می‌توانیم بگوییم در عمل خشونت، تنها پیام فیلم است! آنقدر بزن و بکش تا تبدیل به ابرقهرمان شوی! تاثیر تماشای چنین آثاری بر روانِ نوجوانان غیر قابل انکار است. نوجوان ذاتا روحیه‌ای سرکش دارد و به همین علت با قهرمانان فیلم‌های اکشن و خشونت‌آمیز، همذات‌پنداری می‌کند. کم‌کم با ادامه تماشایِ چنین آثاری، خشونت از ناخودآگاه به خودآگاه رفته و نمودِ رفتاری پیدا می‌کند! نوجوان، تبدیل به فردی پرخاشگر و بی‌منطق می‌شود که دیگر با زبان گفتگو بیگانه خواهد بود! نقش والدین در اینجا اهمیت بسیاری دارد. باید به هر نحو یا با هر ترفندی که می‌دانند برای فرزندشان، جوابگو خواهد بود، باید مصرف رسانه‌ای آن‌ها را مدیریت کنند.

شخصیت‌ها: لیلیس: یک جایزه‌بگیرِ آدمکش که متوجه می‌شود همان دختر ایریدییاییِ افسانه‌ای و محافظ سیاره پاندورا است. تینا: دختری که در آزمایشگاه با خون یک ایریدییایی با هدف دستیابی به خزانه گنج پاندورا ایجاد شده است. اطلس: قدرتمندترین فرد جهان که از تکنولوژی‌های فوق پیشرفته بهره می‌برد. در واقع او خالق و پدرِ تینا است. تانیس: دوست صمیمیِ مادرِ لیلیس که مسئول مراقبت و نگهداری از لیلیس بوده است. رولند: یک سرباز مزدور که وظیفه دارد تینا را فراری دهد. او در ادامه از دستورات اطلس سرپیچی می‌کند. داستان اثر: گنجی افسانه‌ای در سیاره پاندورا پنهان شده که همه به دنبال دستیابی به آن هستند. این موضوع باعث شده تا این سیاره به یک سیاره ویران تبدیل شود چرا که گروه‌های مختلف همواره در جنگ با یکدیگر برای رسیدن به خزانه یا همان گنج هستند. در این میان، اطلس که قدرتمند‌ترین فرد جهان است، لیلیس را مامور می‌کند تا تینا را نزد او برگرداند. لیلیس که از حقیقت ماجرا بی‌خبر است با وعده دریافت مبلغی هنگفت، می‌پذیرد تا به پاندورا رفته و تینا را نزد پدرش بازگرداند. او با رفتن به پاندورا، تینا را پیدا می‌کند در حالی که یک روانی به نام کریگ از او محافظت می‌کند و البته خودِ او نیز علاقه‌ای به رفتن نزد پدرش ندارد. گروه‌های دیگری نیز به دنبال دستگیری تینا هستند اما لیلیس و رولند او را با خود می‌برند. آن‌ها نزد تانیس رفته و به همراه او و یک ربات هوشمند که مامور محافظت از لیلیس بوده است، به دنبال رسیدن به کلید خزانه، به محلی که فکر می‌کنند در آنجا پنهان شده می‌روند. در گذشته فقط یک کلید پیدا شده بود و لیلیس و همراهانش، کلید دوم را نیز پیدا می‌کنند. کلید سوم همان تینا است که به دلیل داشتن خونِ ایریدییایی می‌تواند خزانه را باز کند. لیلیس تازه متوجه می‌شود که تینا یک دخترِ آزمایشگاهی است و اطلس به دنبال دستیابی به خزانه است. در نتیجه سعی می‌کند از او محافظت کند؛ اما در جریان یک اتفاق، متوجه می‌شود، خودِ او آن دختر ایریدییایی است. همه به محل خزانه می‌روند و کلید‌ها را در محل خود می‌گذارند. اطلس نیز از راه می‌رسد. لیلیس با رفتن روی محل مورد نظر، قدرت‌های بی‌نهایت و عجیبی کسب می‌کند که با استفاده از آن، اطلس را نابود می‌کند و پس از آن، آرامش به سیاره بازمی‌گردد. خزانه نیز در واقع قدرتی جز قدرت لیلیس را برایشان به ارمغان نمی‌آورد.

کارگردان:Eli Roth نویسنده:Eli Roth تهیه‌کننده: Ari Arad Avi Arad Erik Feig بازیگران: Cate Blanchett Kevin Hart Jack Black Edgar Ramírez Ariana Greenblatt Florian Munteanu Gina Gershon Jamie Lee Curtis کشور سازنده:آمریکا شرکت سازنده: Arad Productions Picturestart Gearbox Studios 2K مخاطب اثر: بزرگسال