نقد و بررسی فیلم روزی روزگاری یک جرم (Once upon a Crime)

هرچند سیندرلا نقش اول این فیلم را بازی می‌کند اما خبری از داستانی عاشقانه نیست. جریان این فیلم، رمزگشایی از راز یک قتل است که در شب جشنی که پادشاه برای انتخاب همسر پسرش، تدارک دیده رخ می‌دهد. آنچه برای مردم آن شهر اهمیت دارد، فقط زیبایی ظاهری است! هر کاری که قرار است انجام شود با این معیار سنجیده می‌شود. در پایان فیلم، شنل‌قرمزی این امر را تقبیح می‌کند و شاهزاده نیز با ازدواج با دختری خدمتکار که زیبایی چندانی ندارد و از طبقه اجتماعی پایین جامعه است، بر این موضوع مهر تایید می‌زند و ابراز می‌دارد که عشق مهم است نه زیبایی ظاهری. این مسئله را می‌توان تنها پیام فیلم دانست که به راحتی از داستان آن و دیالوگ‌های مستقیم، قابل دریافت است. درباره این پیام فیلم می‌توانید با فرزندان خود گفتگو کنید.                                                                                                                                          

خلاصه: داستان این فیلم با داستان شنل‌قرمزی و سیندرلای معروف، متفاوت است. پیام فیلم ارزش‌گذاری بر مفهوم عشق بدون توجه به زیبایی ظاهری و طبقه اجتماعی است.

درباره داستان فیلم و پیام آن با فرزندان خود گفتگو کنید و از آن‌ها بپرسید:

زیبایی ظاهری چقدر برای تو اهمیت دارد؟

 آیا می‌توان همه را از روی ظاهر و یا وضعیت مالی‌شان قضاوت کرد؟

چرا شاهزاده برای سیندرلا ابراز تاسف کرد؟

چرا رمی از شاهزاده فراری شده بود؟                                                                                                                                      

خلاصه: درباره اهمیت زیبایی ظاهری و تصمیمات شخصیت‌های فیلم با فرزندان خود گفتگو کنید.

شنل‌قرمزی در جنگل در حال قدم‌زدن است که با سیندرلا آشنا می‌شود. سیندرلا به او می‌گوید که خیلی دوست دارد به مهمانی قصر رفته و با شاهزاده ازدواج کند اما چون زیبا نیست و لباس فاخری ندارد، نمی‌تواند برود. در همین لحظه دو جادوگر از راه می‌رسند و با جادو، لباس‌ها و کفش‌هایی زیبا بر تن هر دو کرده و کالسکه‌ای نیز برایشان فراهم می‌کنند تا به به مهمانی پادشاه بروند. شنل‌قرمزی و سیندرلا سوار بر کالسکه می‌شوند اما در مسیر با چیزی برخورد کرده و متوقف می‌شوند. آن‌ها متوجه می‌شوند که با یک مرد تصادف کرده‌اند اما این مرد در واقع یک جسد بوده نه یک انسان زنده! شنل‌قرمزی پیشنهاد می‌دهد که جسد را پنهان کنند چرا که تا ساعت 12 نیمه‌شب جادو از بین رفته و کالسکه نیز تبدیل به کدوتنبل می‌شود. در نتیجه هیچ مدرکی علیه ما نخواهد بود. پس از پنهان‌کردن جسد، آن‌ها راهی قصر می‌شوند. پس از گذشت ساعاتی از مراسم، به شاه اطلاع می‌دهند که آرایشگر سلطنتی به قتل رسیده است. از اینجا شنل‌قرمزی مانند یک کارآگاه وارد ماجرا شده و سرنخ‌ها را یکی یکی بررسی می‌کند. با بررسی همه مدارک و شواهد مشخص می‌شود که سیندرلا قاتل اوست! علت قتل نیز علاقه‌ی آرایشگر سلطنتی برای کوتاه‌کردن موی زنان بوده که سیندرلا در مقابل او مقاومت کرده و با ضربه‌ای او را می‌کشد. شاهزاده نیز با خدمتکاری که عاشقش بود ازدواج می‌کند.