آنچه لازم است والدین بدانند
این فیلم داستانی واقعی از یک معلم دوره ابتدایی را روایت میکند. مدرسهی ابتداییِ اوربینا لوپز در قلب شهری فراموششده و غرق در خشونت و فساد در مکزیک که دانشآموزانش به تنبلها و کمهوشها شهرهاند! چرا که انگیزهای برای تحصیل ندارند. آنها سرنوشت خود را محکوم به قاچاق و خلاف و یا کارگری در کارخانهها و زندگی در فقر میدانند؛ یا خانوادهای ندارند و یا اگر دارند از نظر مالی آنقدر ضعیف هستند که توانایی پرداخت هزینههای تحصیل پس از دوره ابتدایی را ندارند. حالا سرخیو خوآرز آمده تا این انگیزه را در آنان بیدار کند. استعدادهایشان را یادآوری کرده و آتشفشان خلاقیتشان را فعال کند. سرخیو مانند بقیه معلمها نیست. او سعی دارد با آنان دوست و رفیق شود نه بر آنها ریاست کند! او دستور نمیدهد. خشک و بیروح نیست. فرمانبرداری را مزیت نمیداند. خود را در کنار بچهها میبیند نه روبرویشان. هر روز روش تدریسش را خلاقانهتر میکند. سعی دارد بچهها را درک کند. با آنها روی زمین مینشیند و گفتگو میکنند. اگر عصبانی باشند لحظاتی مدیتیشن میکنند تا ذهنشان آرام بگیرد. خلاصه سرخیو طرحی نو در میاندزاد تا جایی که بقیه معلمان طاقت این رفتارِ جدید و نو را نمیآورند و گزارش میدهند که معلمی دارد با بچهها دوستانه برخورد میکند! و این خلاف رفتار درست است! بچهها باید بدانند رییس کیست!
سرخیو مصداق شعر " درس معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را " است و بچههای فراری از مدرسه و درس و تحصیل را با عشق و علاقه به مدرسه میکشاند. آنها اینک خود را باور دارند. میدانند که اصلا کمهوش نیستند و حتی میتوانند باهوشترین باشند اگر بخواهند و اگر خود را باور داشته باشند. آنها اکنون برای رسیدن به پاسخ سوالاتشان به کتابخانه رجوع میکنند و ساعتها مطالعه میکنند. برخی از این بچهها در پایان سال با نمرات عالی آزمون پایان دوره ابتدایی را پشت سر میگذارند در حالی که ممکن بود حتی ترک تحصیل کنند و به این مرحله نیز نرسند.
پالوما دختری نابغه است که شغل پدرش زبالهگردی است. پدر پالوما معتقد است که وقتی که قرار نیست آینده درخشانی در انتظار دخترش باشد پس رویابافی برایش مضر است! او را از هستی کنونی خود نیز ساقط میکند! پس حداقل میتواند همین زندگی معمولی! را داشته باشد و هرگز از بالا به پایین سقوط نکند! اما سرخیو پدرش را متقاعد میکند که دخترش استحقاق بهترینها را دارد. او نابغه است و حیف است اگر این استعداد در بین زبالهها تلف شود! بالاخره پالوما در آزمون پایانی شرکت میکند و بالاترین نمره در کل کشور را کسب میکند؛ در نتیجه به عنوان نخبه شناسایی شده و بورسیه میشود و به خانه بهتری نقل مکان میکند. سرنوشت پالوما برای خیلی از نوجوانان که امکانات محدودی دارند، میتواند الهامبخش باشد.
از طرفی یکی از شاگردان سرخیو، نمیتواند با جبر زندگیاش مقابله کرده و ادامه تحصیل دهد چرا که ناچار است از خواهر و برادرهایش مراقبت کند و یا سرنوشت نیکو که به مرگ منجر شد و سرخیو را در دورهای دچار ناامیدی کرد. این نکته نیز جای تامل و توجه دارد که ممکن است گاهی زندگی خواستههای انسان را برآورده نکند و یا دیرتر برآورده کند.
در یک سکانس، سرخیو و شاگردانش دور هم روی زمین نشستهاند و درباره سقط جنین و راههای جلوگیری از بارداری صحبت میکنند. این موضوع به فرهنگ این کشور برمیگردد که در این سن پایین، بچهها راجع به این مسائل باید آگاهی داشته باشند و این به دلیل روابط آزادانه و زودهنگام جنسی است. توصیه میکنیم برای تماشا از نسخههای پالایش شده استفاده کنید چرا که موضوع دوستی دختر و پسر نیز در این فیلم مطرح میشود.
خلاصه: فیلم مملو از پیامها و الگوی مثبت است. تلخی و شیرینی زندگی را در کنار هم به تصویر میکشد. نشان میدهد که میتوان موفق بود اگر به خود و تواناهاییمان باور داشته باشیم. به دلیل مطرحکردن برخی صحبتها درباره رابطه جنسی و روشهای جلوگیری از بارداری توسط کودکان 12 ساله توصیه میکنیم برای تماشا از نسخههای پالایششده استفاده کنید.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد رادیکال