نقد و بررسی فیلم رابین و هودها (Robin and the Hoods)

دختری به نام رابین به همراه دوستانش در جنگلی که در نزدیکی خانه‌شان است، یک پادشاهی خیالی دارند. داستان بین خیالات آن‌ها و واقعیت در رفت و برگشت است. بچه‌ها در خیال، تیر و کمان و شمشیر و لباس شوالیه دارند که شبیه به داستان رابین هود است. به طور مثال در خیالشان، دو گروه هودها و شوالیه‌ها با یکدیگر می‌جنگند و با تیر و شمشیر به زمین افتاده و می‌میرند اما بلافاصله واقعیتِ آن به تصویر در می‌آید که بچه‌ها با شمشیر چوبی یا تیری که سر فلزی ندارد، دارند با هم می‌جنگند. در این میان، شخصیتِ منفیِ داستان ناگهان به شکل دراکولا و اطرافیانش نیز شبیه به شخصیت‌های ترسناک دیده می‌شوند که نسبتا زمان زیادی به همین شکل و در حال تعقیبِ بچه‌ها هستند. به دلیل نمایش این موجودات، تماشای این فیلم به افراد زیر 13 سال توصیه نمی‌شود. فیلم پیام‌های خوب و پررنگی دارد. بهتر است در مورد این پیام‌ها با فرزندان خود گفتگو و از آن‌ها سوال کنید: چرا باید از درختان و محیط زیست حفاظت کنیم؟ چه راه‌هایی برای این کار وجود دارد؟ آیا گونه‌های در حال انقراض ایرانی را می‌شناسی؟ برای حفاظت از حیواناتی که در حال انقراض هستند، چه راهکارهایی وجود دارد؟ پشتکار و پرهیز از ناامیدی نقشی در موفقیت رابین داشت؟ همکاری و دوستی با گروه شوالیه‌ها چه اهمیتی داشت؟ این کارِ رابین چه پیامی داشت؟

استفاده بچه‌ها از گوشی موبایل در این فیلم چه فواید و چه مضراتی داشت؟

شخصیت‌ها:

رابین: دختر 11 ساله‌ای که به همراه دوستانش در جنگل نزدیک خانه‌شان، یک پادشاهی خیالی دارند. او این پادشاهی خیالی را از خطر نابودی نجات می‌دهد. کلیپورد: زنی که قصد دارد جنگل را تخریب کرده و مراکز خرید و مراکز تفریحی ایجاد کند. آئورا: زنی منزوی که در جنگل زندگی می‌کند و مردم لقب جادوگر به او داده‌اند. گِلن، آمایا و دن: دوستان صمیمی رابین که همیشه همراهش هستند. هنری: رقیب رابین که در آن سوی جنگل نقش شوالیه را بازی می‌کند و هدفش گرفتن تاج و تخت از رابین است.

داستان اثر:

رابین و دوستانش در جنگل، یک بازی خیالی دارند. جنگل محدوده پادشاهی‌شان است و رابین، پادشاه این سرزمین خیالی است. آن‌ها تمام روزهای بلند تابستان را مشغول خیالپردازی و بازی هستند تا اینکه متوجه می‌شوند قرار است در محل جنگل، اماکن تفریحی و گردشگری ایجاد کنند که معنی آن، بریدن همه درخت‌ها و در نتیجه پایان پادشاهیِ بچه‌ها است. رابین سعی می‌کند راهی برای مقابله با این موضوع پیدا کند. او پرِ یک پرنده‌ی در حال انقراض را که دوستش دن پیدا کرده، نزد شهردار می‌برد و از او می‌خواهد مقابل تخریب و ساخت و ساز را بگیرد. شهردار اما به دلیل نداشتنِ ادله کافی از وجود چنین پرنده‌ای در جنگل، حرف رابین را نمی‌پذیرد. رابین ناامید شده و مدتی خودش را در خانه حبس می‌کند تا اینکه راهی به ذهنش می‌رسد. اگر او بتواند حداقل تخم‌های پرنده را پیدا کند، می‌تواند مانع این کار شود. او و دوستانش با وجود ممانعت شهردار و همینطور کلیپور که زمین جنگل را خریداری کرده و آن را ملک شخصی می‌داند، با کمک والدینشان وارد جنگل شده و تخم‌ها را پیدا می‌کنند. با پیداشدن تخم‌ها، حفاظت از گونه در حال انقراض در اولویت قرار می‌گیرد و جنگل، همچنان پابرجا می‌ماند و البته پادشاهی رابین و هودها.