نقد و بررسی فیلم دومینیک (dominique )

دومینیک داستان انتقام و ظلم ستیزی یک قاتل حرفه ای است که از گذشته ی خود پشیمان شده است. اگر چه موضوع داستان مثبت و پیامی که به دنبال ارائه آن است نیز مثبت است اما میزان خشونت در اثر بسیار بالاست و خشونت فیزیکی کاملا بی پرده و عیان نشان داده میشود. چیزی حدود صدها نفر در طول داستان به روش های مختلف فجیع و دردناک کشته میشوند. همینطور نمایش رابطه جنسی دومینیک نیز ناهنجاری اثر را بالا برده است. مشروبات الکلی، سیگار و فحش های f دار از جمله عناصر ثابت و رایج در اثر میباشد. بواسطه خشونت بی پرده و ناهنجاری فراوان موجود در اثر، تیم کدومو تماشای ان را برای نوجوانان پر آسیب میداند. دومینیک که نقش اصلی داستان و البته نقش مثبت را ایفا میکند، اگرچه هدف اولیه اش مثبت است اما برای رسیدن به ان هدف مثبت از هیچ کاری دریغ نمیکند و افراد زیادی را درجهت رسیدن به هدفش به کام مرگ میکشاند. با توجه به حجم بالای خشونت در اثر، نقش پیام مثبت بسیار محدود خواهد بود و ضروری است هنگام انتخاب این اثر برای تماشا میزان بالای خشونت و ناهنجاری بی دلیل و عادی آن را مورد توجه داشته باشید. مافیای محلی در فیلم دراداره پلیس نفوذ فراوانی دارد و پلیس محلی تبدیل به کشتارگاه قانونی مافیا شده است. اداره پلیس در جهت منافع مافیا تصمیم به قتل تمام اعضای خانواده خولیو میگیرد و این موضوع به بی اعتماد سازی مخاطب به دستگاه های اجراکننده قانون دامن میزند. در صورت تماشای اثر با فرزند خود میتوانید درباره تفاوت دستگاه های اجرای قانون در کشورهای مختلف گفت و گو کنید. موضوع ضمنی دیگر که از اثر برداشت میشود اصل توجیه وسیله برای رسیدن به هدف میباشد. دومینیک چون هدف درستی را انتخاب کرده دیگر اهمیتی نمیدهد که چگونه و با چه راهی به هدف خود میرسد و به همین دلیل هیچ ابایی از کشتن صدها انسان برای رسیدن به هدف خود ندارد و پس از کشتن انسانها و گرفتن انتقام خود، به یک کشیش مراجعه میکند تا کارهای قبل خود را جبران کند. ضروری است تا در صورت تماشای فیلم درباره این اصل فلسفی و صحت نداشتن آن با یکدیگر گفت و گو کنید.

خشونت بی پرده و ناهنجاری فراوان اثر، تماشای ان را برای افراد زیر 18 سال غیر مجاز میکند.

شخصیت ها دومینیک: یک زن که آدم کشی حرفه ای است و هواپیمایش در کشوری بیگانه سقوط میکند. افسر پرون: مردی کلمبیایی که در اداره پلیس محلی مشغول به کاراست و به دومینیک پناه میدهد. داستان اثر

دومینیک ادم کشی حرفه ای و اهل اوکراین است که از کارهای گذشته ی خود پشیمان است و برای جبران گذشته اش با فردی که به او علاقه دارد همراه میشود. اما با کشته شدن فردمورد علاقه اش توسط قاچاقچی ها، همه ی امید و ارزوهای قبل خود را بر باد رفته میبیند و درحال تلاش برای فرار از دست قاچاقچی ها ، هواپیمایش در کشور کلمبیا سقوط میکند.او با حضور در شهر با مردی مهربان به نام خولیو پرون آشنا میشود.خولیو و خانواده اش در کلمبیا به دومینیک پناه میدهند و دومینیک مدتی را درکنار این خانواده میگذراند تا تحت درمان قرار بگیرد. اما ماجرا از جایی آغاز میشود که افسر پرون، که یک پلیس محلی بود از فساد مقامان پلیس محلی بو میبرد و تلاش میکند تا آنها را رسوا کند اما توسط مقامان رده بالای پلیس شهر کشته میشود و پلیس که تحت نفوذ مافیای پول است، تلاش میکند تا سایر اعضای خانواده ی او را نیز به قتل برساند. دومینیک با دیدن ظلم صورت گرفته تلاش میکند تا این خانواده را نجات دهد و با پلیس محلی مقابله کند اما موفق نمیشود و تمام اعضای خانواده نیز کشته میشوند. در پایان دومینیک با رسوا کردن مافیای محلی، کشتن همه ی صاحبان قدرت و دست اندرکاران کشته شدن خانواده ی کلمبیایی انتقام آن خانواده را میگیرد.