نقد و بررسی فیلم دوزیست

لازم است والدین بدانند که مخاطب این فیلم، بزرگسالان هستند. ناهنجاری‌ها در «دوزیست» بی‌وقفه به نمایش درمی‌آیند. لازم است تا شما پیش از آنکه به سینما بروید و این فیلم را در کنار خانواده تماشا کنید، ارزیابی و امتیاز معیارهای تربیتی آن را در سایت کدومو بخوانید.

در این سینمایی، مریم به واسطۀ ارتباطش با فردی که خانواده‌اش او را نپذیرفتند، از خانه خارج شده و نامزدش، او را ترک کرده است و حالا برای سقط جنین‌ش به سمت آزاده پناه آورده. آزاده با کمک‌گرفتن از عطا، به مریم سرپناه می‌دهد و در این بین، عطا دلبستۀ مریم می‌شود و برای اینکه بتواند جنینش را سقط کند، او را حمایت کرده و برای او تلاش می‌کند. چیزی که قابل توجه است، شخصیت عطا در این داستان است که تحت هیچ شرایطی به دیگران دروغ نمی‌گوید و با شجاعت و نه گستاخی، واقعیت‌ را در همه موارد می‌گوید و از دیگران حمایت می‌کند. شما می‌توانید در رابطه با شخصیت عطا با فرزند خود گفتگو کنید و ویژگی‌های مثبت او را در نظر فرزندتان نیز پررنگ کنید و از او بخواهید تا هریک از شخصیت‌ها را نقد و بررسی کند و در این کار به او برای بهتر نتیجه‌گرفتن، کمک کنید.

در چند موقعیت این فیلم، مخاطب با غمِ شخصیت‌ها همراه می‌شود و می‌توان گفت در کنار همه ناهنجاری‌ها و خشونت‌های لفظی، روانی و فیزیکی، در داستانِ هرکدام از شخصیت‌ها با غم مواجه می‌شویم. عطا که مادرش را در کودکی از دست داده، از همان کودکی می‌دانسته که پدرش، به مادرش علاقه نداشته و به خاطر اینکه پای عطا در رابطۀ آن‌ها باز شده و او به دنیا آمده، پدرش به‌اجبار در کنار مادرش مانده؛ در غیر این صورت، پدر عطا با پری‌خانم که همچنان به هم علاقه‌مند هستند، ازدواج می‌کرد. جایی که مخاطب با این واقعیت مواجه می‌شود، بسیار با عطا، غم‌هایش و تلاش‌هایش همراه می‌شود. اما نحوۀ بیان واقعیت و غمی که سال‌ها آن را حمل می‌کرده، توسط عطا به پدرش، همراه با تحقیر، خشونت و بی‌‌مهری است.

این داستان و هر یک از شخصیت‌های آن و داستان هرکدام‌شان، قابلیت گفتگو با فرزندتان را دارد. می‌توانید دربارۀ بی‌مهری، بی‌اعتمادی، خیانت در دوستی و مهربانی و... با فرزند خود گفتگو کنید و این مجال را به او بدهید تا دربارۀ افکارش حول محور این موضوعات با شما گفتگو کند.

خلاصه:

فیلم سینمایی «دوزیست» علاوه بر ناهنجاری‌ها و خشونت‌های روانی و فیزیکی، همراه با غم است. مخاطب این اثر با توجه به موضوعاتی که در آن مطرح شده، بزرگسالان هستند.

با فرزندان خود صحبت کنید دربارۀ:

به نظر تو، بهتر بود عطا بعد از مواجهه با صحبت‌های مجتبی و مریم، چه واکنشی از خودش بروز می‌داد؟

چرا حمید در نهایت به همه خیانت کرد؟ می‌توانی دلایلی که از ذهن حمید می‌گذشته را حدش بزنی؟ دلایلی که برای این کارش تراشیده، زمانی که داشته این تصمیم را می‌گرفته و عملی می‌کرده.

به نظر تو، جذاب‌ترین شخصیت این داستان چه کسی بود؟ چرا؟

خلاصه:

به نظر تو، جذاب‌ترین شخصیت این داستان چه کسی بود؟ چرا؟

عطا و پدرش در یک گاراژ متروکه در پایین‌شهر تهران زندگی می‌کند که در گذشته، پدر عطا سرایدار آن بوده است. عطا به دو نفر از دوستانش (مجتبی و حمید) نیز پناه داده است که با او زندگی می‌کنند. مجتبی به پول احتیاج دارد و برای همین ایدۀ دزدی از گاوصندوق سیفی را مطرح کرده و آنها از حمید خواسته‌اند تا کلید آن را جعل کند که بتوانند از خانۀ سیفی دزدی کنند. خانۀ سیفی در همسایگی گاراژ است و یک مغازۀ بزرگ در محل دارد که کبسول گاز می‌فروشد. سیفی از مادر آزاده سفته داشته و حالا که سال‌هاست مادر آزاده از دنیا رفته، باز هم با سفته‌ها آزاده را تحت فشار گذاشته است و برای همین، آزاده مجبور است که خدمتکار و پرستارِ بی‌مزد و مواجب خانۀ سیفی باشد. آزاده به عطا علاقه‌مند است ولی عطا متوجه این علاقه نشده است. آزاده به خاطر علاقه‌ای که به عطا دارد، راه دزدی عطا و مجتبی از خانۀ سیفی را برای آن‌ها فراهم کرده است؛ البته با این وجود آن‌ها نتوانستد از گاوصندوق سیفی دزدی کنند.

یک شب آزاده از عطا می‌خواهد که به دخترخاله‌اش برای چند روز پناه بدهد. او به عطا می‌گوید که مریم به خاطر اختلاف پدر و مادرش از خانه بیرون آمده و بعد از دو روز از آنجا خواهد رفت و عطا به او اجازه می‌دهد تا آنجا بماند. مریم تحت فشار روحی بسیار زیادی است و در شب تولدش، زمانی که عطا، آزاده و دوستانش می‌خواهد برای او تولد بگیرند، اقدام به خودکشی می‌کند. عطا که از این اتفاق به‌شدت عصبانی می‌شود، متوجه می‌شود مریم از آزاده کمک خواسته تا بچه‌ای که باردار است را سقط کند. عطا از فردای آن روز، دنبال کار مریم را می‌گیرد و برای اینکه مریم بتواند به طور قانونی سقط کند، او را به عقد خود درمی‌آورد و هزینه‌اش را تأمین می‌کند. در این بین که کاملا علاقه عطا به مریم آشکار شده، آزاده به عطا می‌فهماند که در این سال‌ها به او علاقه‌مند بوده.

در گیر و دارِ این داستان، مریم که می‌خواهد زودتر از آنجا برود، علاقۀ آزاده به عطا را بهانه می‌کند و وانمود می‌کند که می‌خواهد با رفتنش آرامش را به جمع آن‌ها برگرداند. مجتبی با این بهانه از فرصت استفاده می‌کند و به مریم که در آن موقع، در عقد عطا بوده، پیشنهاد می‌دهد که با او همراه شود اما مریم آنجا را ترک می‌کند.

بعد از رفتن مریم، زمانی که مغازۀ سیفی با خرابکاریِ پدر عطا منفجر می‌شود، از گاوصندوق سیفی نیز دزدی می‌شود و همه‌چیز به گردن آزاده میفتد و در نهایت مشخص می‌شود که دوزیست اصلی، کدام یک از شخصیت‌های این داستان است.

کارگردان/ مولف: برزو نیک‌نژاد

نویسنده/ مترجم: برزو نیک‌نژاد

نام تهیه کننده: سعید خانی

نام بازیگران: جواد عزتی، هادی حجازی‌فر، پژمان جمشیدی، ستاره پسیانی، الهام اخوان، مانی حقیقی، سعید پورصمیمی، مجید نوروزی

نام شخصیت ها: عطا (جواد عزتی): عطا با پدرش و دونفر از دوستانش در گاراژ متروکه‌ای که سال‌ها پیش، پدرش سرایدار آنجا بوده، زندگی می‌کند. او به درخواست آزاده به مریم پناه می‌دهد و همین باعث گره‌خوردن داستان عطا با زندگی مریم می‌شود.

حمید (هادی حجازی‌فر): یکی از دوستان عطا که رفتار ساده‌لوحانه‌ای دارد و قفل‌ساز است. او به درخواست مجتبی و عطا، می‌خواهد کلید گاوصندوق سیفی را کپی کند.

مجتبی (پژمان جمشیدی): یکی از دوستان عطا که با او زندگی می‌کند و به خاطر پول، عطا را راضی کرده تا از گاوصندوق سیفی دزدی کنند اما در نهایت موفق به دزدی نمی‌شوند.

آزاده (ستاره پسیانی): دختری است که به‌اجبار در خانۀ سیفی کار می‌کند و تحت فشار زیادی است. او به عطا علاقه‌مند است اما عطا متوجه علاقۀ آزاده به خودش نشده بود.

مریم (الهام اخوان): دخترخالۀ آزاده که از خانه طرد شده و از نامزد سابقش باردار است و می‌خواهد فرزندش را سقط کند. به آزاده پناه آورده و او مریم را به خانه عطا می‌فرستد. مریم فشار روانی زیادی را تحمل می‌کند و حتی در جایی از داستان، اقدام به خودکشی می‌کند اما دیگران زود متوجه می‌شوند.

کشور سازنده: ایران

کمپانی سازنده: خانه فیلم

سال تولید: 1398 (جشنواره فجر)