شخصیت ها :
نو جونگ یول :پسری که بعد از چندین بار رد شدن بالاخره در آزمون وکلا موفق می شود و در این حین تصمیم گرفته است تا با نارا ازدواج کند.
هونگ نارا : دختری که به کار تهیه کنندگی فیلم مشغول است و بعد از رابطه 6 سال خود با جونگ یول تصمیم می گیرد با او ازدواج کند.
داستان اثر :
آشنایی جونگ یول و نارا از جایی شروع می شود که به طور تصادفی در کلوب شبانه با یکدیگر ملاقات میکنند و بعد از دو ماه دوباره و به صورت کاملا تصادفی ، بیرون از استادیوم با یکدیگر روبرو شده و علاقه خود را به یکدیگر ابراز می کنند.
داستان از جایی شروع می شود که جونگ یول بعد از قطع کردن رابطه 6 ساله خود با نارا از کارش پشیمان می شود و نارا نیز در آستانه ازدواج با شخص دیگری است که از این کار منصرف می شود و می خواهد با جونگ یول ازدواج کند. جونگ یول علیرغم استرس زیادی که داشت بعد از آشنا شدن با خانواده نارا ، جشن عروسی شان را برگزار می کند.
آنها که اکنون تصمیم گرفتند طلاق بگیرند و برای این موضوع به دادگاه مراجعه کردند ، سعی میکنند تا درباره سختی ها و بدرفتاری هایی که در طول زندگی از جانب یکدیگر برایشان اتفاق افتاده است صحبت کنند.
جونگ یول از طعنه هایی که به دلیل بیکار بودنش از نارا می شنود ، دلخور است واز طرف دیگر نارا از مشکلاتی که دخالت خانواده جونگ یول در زندگی شان دارد، صحبت می کند. در نهایت هزاران دلیل برای جدایی شان در دادگاه مطرح می کنند تا بالاخره آنها را به دادن حکم طلاق راضی کنند.در نهایت دادگاه تصمیم می گیرد با دادن فرصت 30 روزه قبل از جدایی شان، حکم طلاق را صادر کند. در همین هنگام آنها دچار تصادفی ناگوار می شوند که پس از بهبودی متوجه می شوند حافظه شان را از دست داده اند.
در این بین خانواده های آنها علیرغم موافقت برای جدایی هردوی آنها ، تصمیم می گیرند برای اینکه به برگشتن حافظه آنها کمک کنند تا روز دادگاه جونگ یول و نارا در یک خانه زندگی کنند. نارا و جونگ یول که در حال تلاش برای بدست آوردن حافطه خود هستند ، در این مسیر دوباره یکدیگر را میشناسند و کم کم شروع به دوست داشتن یکدیگر میکنند.
مادر نارا که متوجه می شود که دیگر باید آنها را از یکدیگر جدا کند، نارا را به خانه خودش می برد و در این بین جونگ یول حافظه خود را بدست می آورد و فکر می کند دیگر لیاقت نارا را ندارند و امکان دارد دوباره خاطرات بدشان باعث سخت شدن زندگی شان شود. آنها پس از تمام شدن فرصت 30 روزه خود، طلاق می گیرند. نارا که هنوز حافظه اش برنگشته است تصمیم می گیرد به خارج از کشور برای درس خواندن برود.
جونگ یول که هنوز بعد طلاق نیز از تصمیم جدایی خود با نارا مطمئن نیست با فهمیدن رفتن نارا از کشور و امکان باطل کردن طلاق شان تصمیم می گیرد به فرودگاه برود و از او بخواهد تا برای شروع زندگی دوباره به خودشان فرصت دهند و نارا نیز با موافقت خود شروع تازه زندگی شان را قبول می کند.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد دوباره عشق