نقد و بررسی فیلم در آغوش درخت

فضای دراماتیک و تعلیق‌های نگران کننده در این فیلم و همچنین اشاره جدی به مسئله طلاق، ممکن است برای کودکان و نوجوانان غم انگیز بوده و برای ذهن و روحیه آنها به شدت آزار دهنده باشد. فلذا برای رده سنی کمتر از 14 سال توصیه نمی‌شود و تاکید بر این است که والدینی که در شرایط مشابه قرار دارند با دقت به تماشای این اثر بپردازند.

خانواده، محور اصلی فیلم در آغوش درخت است. هرچند که تماشای این اثر به دلیل فضای دراماتیک و حزن آلودی که از میانه داستان تا به انتها امتداد دارد، مناسب رده سنی کودک و حتی نوجوان کمتر از 14 سال نیست، اما چنانچه به عنوان یک والد، بیننده این اثر هستید، لازم است به مسئله تلاش برای حفظ خانواده، اهمیت بدهید. در صورتی که والدین بتوانند مشکلات را با تلاش و جدیت خود و با همکاری و حمایت از یکدیگر مرتفع کنند، فرزندان کمترین آسیب را از اختلاف بین والدین خواهند دید و بنیاد خانواده از هم گسیخته نمی‌شود. بحران طلاق در ایران به سرعت رو به فزایندگی است و این مسئله باعث آسیب روحی در کودکان کم سن و سال و گاه تهدیدات مخاطره آمیز برای آنها می‌شود. خانواده‌هایی که قابلیت غلبه بر مشکلات را دارند، لازم است تا پیش از آسیب دیدن کودکان برای چالش‌های خود چاره اندیشی کنند. رفتار طاها و علیسان با والدینشان مودبانه است. و این موضوع بیانگر تربیت صحیح مادر و پدر از فرزندان است. کیمیا با وجود مشکل حادی که خود با آن دست و پنجه نرم می‌کند اما در تربیت فرزندانش کوتاهی نکرده و نسبت به آنها بی‌تفاوت نیست. اختلاف خانوادگی نباید باعث بشود که کودکان تاوان تلخی رفتارهای والدین را بدهند. طاها در سن کم، مسئولیت پذیر و فهمیده است. او علاوه بر اینکه مراقب برادر کوچکترش است، در امور تربیتی او نیز سهیم است.

کیمیا و همسرش رابطه محترمانه‌ای با یکدیگر دارند و علیرغم اختلافات و عصبانیت‌ها، فرید از کیمیا حمایت کرده و دائما تلاش می‌کند علاقه‌اش را به او ثابت کند. کیمیا گذشته خود را از فرید پنهان کرده است. گذشته تلخ او باعث ابتلایش به فوبیای فاصله شده و این مسئله را پس از گم شدن بچه‌ها مطرح می‌کند. لازم است دقت داشته باشید که پنهان کاری وقایع مهم در زندگی مشترک می‌تواند باعث بشود تا ترمیم یک شرایط وخیم، به تعویق افتاده و باعث آسیب‌های جبران ناپذیری در خانواده بشود.

فوبیای فاصله، نوعی از فوبیا است که باعث می‌شود بیمار نسبت به طی کردن فاصله‌ای خاص، اضطراب شدید و وحشت داشته باشد. تمایلات و خواسته‌های کودکان، گاهی آنقدر بی اهمیت جلوه می‌کنند که والدین تصور کرده این تمایلات صرفا رفتارهای کودکانه هستند و بها دادن به آنها هدر دادن وقت است. در صورتی که بی‌تفاوتی نسبت به همین تمایلات و گاه وابستگی‌ها می‌تواند تهدیدات جبران ناپذیری برای کودک به همراه داشته باشد. احساس مادریی، قدرتی عظیم است که باعث غلبه بر انواع ترس‌ها می‌شود. اگر تنها راه نجات خانواده و به آرامش رسیدن فرزندانتان را در جدایی و طلاق می‌بینید، لازم است که پیش از هرگونه اقدامی با یک مشاور در خصوص علت و ریشه اختلافات صحبت کنید و به تمامی جنبه‌های آن در کودکان و روحیاتشان دقت داشته باشید.

شخصیت ها:

کیمیا: همسر فرید. مادر طاها و علیسان. او مبتلا به فوبیای فاصله است و همسرش درخواست داده تا از او جدا شود. اما در نهایت تلاش برای نجات جان فرزندانش باعث می‌شود تا به این فوبیای آزار دهنده غلبه کرده و خانواده اش را حفظ کند.

فرید: پدر علیسان و طاها. او عاشق همسرش است و طاقت جدایی از او را ندارد. او برای حفظ خانواده اش تلاش می‌کند اما در نهایت پس از اینکه ماجرای جدایی را به فرزندش می‌گوید، باعث می‌شود آنها اقدام به فرار کنند. او سرانجام به همراه کیمیا موفق به یافتن فرزندانش می‌شود.

رضا: برادر فرید. او عاشق دختری به نام زهرا است اما موفق به ازدواج با او نمی‌شود. رضا دائما مراقب طاها و علیسان است و برای محافظت از آنها تلاش می‌کند. در نهایت با پیدا کردن یک نشانی از بچه ها باعث می‌شود آنها را پیدا کنند.

طاها: پسر 11 ساله فرید و کیمیا. او عاشق برادر کوچکترش است و طاقت دوری از او را ندارد. طاها باید نزد پدرش و علیسان نزد مادرش باشد اما طاها این را نمی‌پذیرد و به همراه برادرش فرار می‌کند و باعث می‌شود مادرش به فوبیای خود غلبه کند.

علیسان: پسر 5 ساله فرید و کیمیا. او به برادرش وابستگی بسیار زیادی دارد و طاقت دوری از او را ندارد. پیشنهاد فرار را علیسان مطرح می‌کند.

داستان اثر:

کیمیا و فرید، زوجی هستند که در آستانه جدایی قرار دارند اما این طلاق علیرغم میل هردو نفرشان است. کیمیا مبتلا به فوبیای فاصله است و این شرایط، زندگی را برای فرید دشوار کرده است. این زوج دو کودک 11 و 5 ساله به نام طاها و علیسان دارند که به شدت به یکدیگر وابسته اند. به پیشنهاد مشاور خانواده، هرکدام از بچه ها باید نزد یکی از والدین باشند و طاها و علیسان باید تمرین کنند که از یکدیگر جدا باشند در غیر این صورت پس از جدایی والدین آسیب می‌بینند. ترس از جدایی، باعث می‌شود دوبرادر اقدام به فرار کنند و فرید و کیمیا که تصور می‌کنند بچه ها در رودخانه افتاده و آب آنها را با خود برده است، به جستجوی فرزندانشان به این سو و آن سو می‌روند. کیمیا برای یافتن فرزندانش باید به سمت دریاچه اصلی برود و این مسیر همان مسیری است که سال‌ها فوبیای آن را داشته است اما عشق به فرزندانش باعث می‌شود به این فوبیا غلبه کرده و به جستجوی کودکان برود. سرانجام عموی بچه ها با یافتن یک سرنخ، والدین را متوجه احتمال حضور بچه ها در باغ توت می‌کند. کیمیا و فرید سراسیمه به سمت باغ توت رفته و فرزندانشان را پیدا می‌کنند. طبیعتا پس از غلبه کیمیا به فوبیا، مسئله طلاق نیز منتفی می‌شود.

کارگردان: بابک خواجه پاشا نویسنده: بابک خواجه پاشا بازیگران:جواد قامتی، مارال بنی آدم، رایان لطفی، اهورا لطفی، روح الله زمانی کشور سازنده: ایران شرکت سازنده: کانون پرورش فکری