نقد و بررسی فیلم تاج محل (Taj Mahal)

داستان فیلم سینمایی تاج‌محل در آبادان رخ می‌دهد. پدر خانواده حسین‌آقا است که کارگر کشتی‌سازی است. او به دستور کارفرما مجبور می‌شود چند نفر از کارگرها را اخراج کند. لذا به وسیله قرعه‌کشی اسامی این افراد را انتخاب می‌کند. تا اینکه چند روز بعد از خانه او سرقت می‌شود.

حسین‌آقا می‌خواهد دزد مال خود را پیدا کند اما وقتی هویت دزد مشخص می‌شود و وضعیت زندگی او را می‌بیند، اوضاع تغییر می‌کند و او از کارش پشیمان می‌شود. این اثر بیان می‌کند که شدت فقر باعث می‌شود افراد دست به دزدی بزنند و نمی توان این کار سارق را بدون تجربه‌ کردن شرایط زندگی او قضاوت کرد. با این نگاه دزدی می‌تواند امری قابل توجیه باشد. البته این اثر همچنین نشان‌ می‌دهد که مال دزدی نمی‌تواند برکت و خوشبختی به زندگی وارد کند و چه‌ بسا وضعیت زندگی را بدتر کند. بهتر است پس از تماشای فیلم درمورد این موضوع با خانواده صحبت کنید. آیا تنگدستی حمید توجیهی برای دزدی اوست؟ آیا حسین‌ در اتفاقی که برای حمید رخ داد مقصر بود؟ دزدی‌ کردن حمید در نهایت وضعیت برادران او را بهتر کرد یا بدتر؟

مهم‌ترین ویژگی مثبت این اثر نمایش سبک زندگی ساده و صمیمی مردم آبادان است. این اثر شخصیتی شریف و درستکار از حسین و همسرش به نمایش گذاشته است که می‌تواند ارزش خوبی و نوع‌دوستی را به مخاطب نشان دهد. لذا این شخصیت‌ها می‌توانند الگوی رفتاری بسیار مناسبی باشند. تماشای این فیلم برای افراد در رده سنی بالای 13 سال بلامانع است.

شخصیت‌ها:

حسین مرادی: کارگر کارخانه کشتی‌سازی است. او به دستور کارفرما مجبور می‌شود  ده نفر از کارگرها را اخراج کند .لذا در کنار نام خودش، نام نُه نفر دیگر را به وسیله قرعه‌کشی انتخاب می‌کند.

تدین: باجناغ حسین است. او معتقد است که کارگر معترض‌شده به اخراجش پول های حسین را دزدیده است.

سلامی: یکی از کارگران اخراج شده از کارخانه است که پس از اخراجش اعتراض کرد و با حسین درگیر شد.

حمید: یکی دیگر از کارگران اخراج شده از کارخانه است. معلوم می‌شود که او وضعیت مالی خوبی ندارد و همراه دو برادر یتیمش زندگی می‌کرده است. او همان دزد پول های حسین است.

داستان‌اثر:

حسین آقا کارگر 60 ساله‌ای است که به دستور کارفرما مجبور شده است نام تعدادی از کارگرها را برای اخراج از کارخانه معرفی کند. او اسامی افراد را به وسیله قرعه‌کشی انتخاب می‌کند. این اتفاق باعث می‌شود یکی از کارگرهای اخراج شده به نام سلامی خشمگین شود و او را تهدید کند. چند روز بعد پسرش دو بلیط سفر به هند و مقداری دلار و باجناغش یک کتاب راهنمای زبان هندی به او می‌دهد. اما چند شب بعد دو نفر به خانه آن‌ها حمله کرده و آن هدیه‌ها را می‌دزدند. پلیس از حسین آقا می‌خواهد تا نام افرادی که به آن‌ها مشکوک است را بگوید. او چیزی برای گفتن ندارد. اما باجناغ او به سلامی مشکوک است. تا اینکه یک روز که حسین در اتوبوس نشسته بود، در دست یک کودک کتاب راهنمای زبان هندی را می‌بینمد. او پسر بچه را تعقیب می‌کند تا به یک ساختمان نیمه ساخته می‌رسد. متوجه می‌شود که دو بچه همراه یک مرد جوان آنجا زندگی می‌کنند. پس از آنکه به پلیس اطلاع می‌دهد پلیس برای دستگیری دزد به آنجا می‌رود. اما دزد از پنجره فرار می‌کند و به پایین سقوط می‌کند. حسین متوجه می‌شود که او حمید یکی دیگر از کارگرهای اخراج شده است و اصلا از وضع نابسامان زندگی او خبر نداشته‌است. حمید به کما می‌رود. حسین ابتدا خودش را مقصر می‌داند. او سعی می‌کند برای درمان او پول جمع کند. اما وضعیت حمید وخیم است و از دنیا می‌رود. همسر حسین که دلش برای برادران یتیم حمید می‌سوزد آن‌ها را پیش خود می‌آورد تا از آن‌ها نگهداری کند.

کارگردان: دانش اقباشاوی نویسنده: دانش اقباشاوی، کریم نیکونظر تهیه کننده: رضا میرکریمی بازیگران: عبدالجبار اقباشاوی شهلا پرویز وادی تیما امیری ابوذر کهن زاده، پریوش نظریه جهانگیر میرشکاری کشور سازنده: ایران مخاطب اثر: بزرگسال شرکت سازنده: سازمان سینمایی سوره