نقد و بررسی فیلم تابستان همان سال

تابستان همان سال اثری آموزنده و مناسب رده سنی +12 است. آنچه که شاکله قصه را تشکیل می‌دهد عقوبت یک دروغ است. مخاطب در هر سنی که باشد پس از دیدن این اثر به فکر فرو می‌رود. والدین گرامی به این مهم دقت داشته باشند که گاهی تحت فشار قرار دادن کودکان و یا باور نداشتن آنها باعث می‌شود کودک به دروغ گویی روی بیاورد و به این مسئله عادت کند. پس لازم است همواره صمیمیت و دوستی خود را با کودکانتان تمدید کنید و به آنها یادآوری کنید که تحت هیچ شرایطی نباید مسئله ای را از شما پنهان نگاه دارند و یا دروغ بگویند. زیرا که هر موضوعی هرچقدر هم کوچک و ناچیز و به ظاهر بی اهمیت، ممکن است آینده فرزند شما را تغییر بدهد و همه چیز را به ضرر او و تمام اعضای خانواده اش تمام کند. پدر عطا با او قرار گذاشته بود که همه چیز را به یکدیگر بگویند. فرزند پسر با پدر ارتباط صمیمانه تر و راحت تری دارد و بهتر می‌تواند آنچه که در دلش می‌گذرد با او مطرح کند. لازم است پدران گرامی به این موضوع توجه داشته باشند که تلاش کنید فرزندانتان بیش از آنچه که از شما حساب می‌برند، رفیق و دوست شما باشند. این احساس و رابطه متقابل می‌تواند کلیدی ترین نقش را در تربیت صحیح فرزند شما ایفا کند. همچنین مادران نیز توجه داشته باشند که کودکان، چه دختر و چه پسر، گاهی از ترس تنبیه و مواخذه ممکن است مسائلی را از شما پنهان کنند و یا دروغگویی را به بیان حقیقت ترجیح بدهند. پس لازم است توجه داشته باشید که میزان تنبیه و مجازاتی که برای تربیت فرزندان در نظر می‌گیرید نباید به اندازه ای باشد که آنها را از لحاظ صمیمیت و اطمینان پذیری از شما دور کند. رفتار منعطف با کودکان باعث می‌شود آنها منعطف و منطقی رشد کنند و میل کمتری به ریسک پذیری نسبت به اشتباهات خود داشته باشند. خرافات زندگی خیلی ها را به تباهی کشانده. مسئله فال و فالگیری و آیینه بینی که از گذشته های دور در بین مردم مرسوم بوده است، هرگز نتوانسته حقیقتی از زندگی کسی را به او بنمایاند و در اکثر مواقع باعث ایجاد مشکلاتی در بین خانواده ها شده است. دقت داشته باشید که از این مسائل دوری کنید و کودکان را نیز از فضاهای خفقان آور این چنینی دور نگه دارید.

داوود : پسر مهرو و خواهرزاده مرضیه است. او به دلیل یک اتهام بی اساس و در نتیجه حرف‌های غیر واقعی یک بچه، به جرم دزدی طلاهای خاله اش مرضیه به زندان می افتد و همین اتفاق باعث می‌شود که او به آدم دیگری تبدیل بشود.

عطا : پسربچه ای هفت ساله که پدرش در زندان است و با مادر ، مادربزرگ و عمه اش زندگی می‌کند. در پی گم شدن ط‍لاهای عمه اش او را نزد یک مرد آیینه بین می‌برند و او طبق شک و تردید های عمه اش به دروغ مشخصات پسرعمه اش داوود را می‌دهد.

مهرو : مادر داوود و مصی که همسرش فوت کرده و با پسر و دخترش از شیراز به تهران آمده و در خانه مادرش زندگی می‌کند. او به دلیل دشمنی های بی دلیل خواهرش تحت فشار است.

شاپوری : همسر مرضیه است. او دزد اصلی طلاهای مرضیه است اما قضیه را نمی‌گوید. در پایان پس از متوجه شدن مرضیه با او بحث می‌کند و او را می‌زند.

مرضیه : دختر ته تغاری خانواده است که با خواهرش مهرو سر دشمنی دارد. او در جریان دزدیده شدن طلاهایش به داوود خواهرزاده اش شک می‌کند و از او شکایت می‌کند. در نهایت پس از اینکه متوجه اصل ماجرا می‌شود شکایتش را پس می‌گیرد اما از شوهرش ضربه سختی می‌خورد.

تابستان همان سال روایتی از یک خانواده در دهه سی است. مرضیه دختر خانواده طلاهایش در منزل خودش گم می‌شود و به دلیل خصومتی که با خواهرش دارد تهمت دزدی را به خواهرزاده اش داوود می‌زند. اما برای اثبات حرفش برادرزاده دیگرش عطا را نزد یک شخص آینه بین می‌برد اما عطا بر طبق شک و تردید های عمه اش مرضیه تصور می‌کند که باید همان حرف‌ها را بزند و به دروغ مشخصات داوود را به آینه بین میدهد. و در نتیجه دروغ او پسرعمه اش داوود به گناه نکرده متهم می‌شود. اما چندی بعد برملا می‌شود که همسر مرضیه دزد طلاهایش بوده و پس از آزادی داوود از زندان، او در نتیجه شکنجه ها به آدم دیگری تبدیل شده و در آینده به ساواک می‌پیوندد و پس از انقلاب اعدام می‌شود. عطا هم بزرگ شده و حالا در سن پیری قصه کودکی اش را روایت می‌کند.