آنچه لازم است والدین بدانند
داستان فیلم سینمایی بلیتز در خلال جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. جورج پسربچهای دورگه است که همراه مادر و پدربزرگش زندگی میکند. تا اینکه ریتا مادر جورج او را برای در اَمان ماندن از خطر بمباران همراه جمعی از کودکان به جایی خارج از شهر میفرستد. اما او تحمل دوری از مادر را ندارد. در راه از قطار بیرون میپرد و سعی میکند به خانه برگردد.
اثر قصد دارد تا در میانه تلاشهای یک پسربچه برای بازگشت به خانه، قابی از همدلی مردم لندن را در روزهای سخت جنگ به تصویر بکشد. ریتا همراه دوستانش صبحها در کارخانه بمبسازی کار میکند و هرگاه نیاز باشد در اعتراضاتی که برای رفاه طبقه ضعیف انجام میشود همکاری میکند. او در صحنهای دیگر در یک پناهگاه به افرادی که بیخانمان شدهاند به صورت داوطلبانه کمک میکند. در کنار این، حضور شخصیتهای مثبت و فداکاری مانند ایفه (پلیسی سیاهپوست) و جک (دوست خانوادگی ریتا) به کامل کردن تصویر فداکاری و همدلی میان مردم شهر کمک میکند.
جورج در مواردی به خاطر نژادش مورد تمسخر قرار میگیرد. اما پس از آشنایی با پلیس سیاهپوستی که رفتار نژادپرستان را همانند هیتلر میداند، تصمیم میگیرد به خاطر سیاهپوستبودن خجالتزده نباشد. این اثر نژادپرستی را رفتاری خشن نمیداند و تصویری با شکوه از فعالیتهای سیاسی زنان و کمک به پشت جبهه جنگ به نمایش میگذارد.
فیلم سینمایی بلیتز اثری خوش ساخت، اما بلاتکلیف است. پرداختن به موضوعات مختلفی مانند نژادپرستی، مبارزات سیاسی، فعالیتهای زنان و رنجهای ناشی از جنگ موجب شده تا امکان عمق بخشیدن به هیچ کدام از این موارد پیدا نشود. بنابراین بیش از آنکه اثر مخاطب را درگیر کشمکش شخصیتها کند، دوربین را همراه آنها در شهر میچرخاند تا تصاویری زیبا از زندگی در آن شرایط را در کنار هم قرار دهد.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد بلیتز