نقد و بررسی فیلم بعد از رفتن

این فیلم با معمای علتِ رفتن مونا آغاز می‌شود و هرچقدر پیش می‌رود، بخشی از حقیقتِ شخصیت آرش و زندگی او بر مخاطب آشکار می‌شود. مانند اینکه آرش در گذشته اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشته و یا مونا اولین همسر او نیست! او در ابتدا با دختری به نام فرنوش ازدواج کرده اما او را در یک سانحه از دست می‌دهد. پس از مرگ فرنوش، آرش بلافاصله با دوست او که همان مونا است، ازدواج می‌کند. این ازدواج و اعتیاد و اعمال خلافکارانه آرش، باعث اختلاف بین او و خانواده‌اش می‌شود. در پایان مشخص می‌شود که فرشاد در واقع فرزند او و فرنوش است و از مونا به عنوان مادرِ جایگزین (رحمِ جایگزین) استفاده شده اما بعدا عشقی بین او و آرش شکل می‌گیرد. در این میان، آرش در حالی که خودش مقصر اصلی اتفاقات زندگی و از دست‌دادن سرمایه‌اش است، پدرش را متهم می‌کند و بی‌احترامی‌های او به پدر، بسیار زننده و عیان است. اتفاقات فیلم، رفتار شخصیت‌ها و تصمیماتشان می‌تواند سوالات بسیاری را در ذهن نوجوانان ایجاد کند. پس از تماشا می‌توانید درباره اتفاقات فیلم با یکدیگر گفتگو کنید تا از ابهامات ذهنی فرزندانتان آگاه شده و سعی در برطرف‌کردنشان داشته باشید.

خلاصه: داستان فیلم می‌تواند سوالاتی را در ذهن نوجوانان ایجاد کند که بهتر است درباره آن با یکدیگر گفتگو کنید.

درباره رفتار شخصیت‌ها و تصمیماتشان با فرزندان خود گفتگو کنید و از آن‌ها سوال کنید:

چرا آرش، پدرش را مقصر می‌دانست؟

چرا مونا، با بردارش برای کلاهبرداری از آرش، همکاری کرده بود؟

آیا بهتر نیست هرکسی اشتباهات خودش را گردن دیگران نیندازد و مسئولیت رفتار و اعمال خود را بپذیرد؟

اگر کسی در زندگی، سهوا و یا عمدا اشتباهی مرتکب شود اما درصدد جبران برآمده و عذرخواهی کند، باید او را بخشید؟

پیام این فیلم چه بود؟

آیا رفتار آرش را صحیح می‌دانی؟                                                                                               

خلاصه: درباره پیام فیلم، رفتار شخصیت‌ها و تصمیماتشان با فرزندان خود گفتگو کنید.

آرش و فرشاد که در شهری ساحلی در جنوب کشور زندگی می‌‌کنند با آمدن کاوه و خبری که با خود آورده است تصمیم می‌گیرند که به تهران بازگردند. کاوه از بازگشت مونا خبر آورده بود و اکنون آرش به دنبال یافتن اوست که 4 سال است برای تجارت لوازم آرایشی، مبلغ هنگفتی از آرش گرفته و به دوبی رفته است اما دیگر برنگشته! آرش در واقع تمام سرمایه زندگی‌اش را در اختیار مونا قرار داده است تا با تجارتی پرسود، زندگی مرفه‌تری را تجربه کنند؛ اما با رفتن مونا نه تنها سرمایه آرش از بین رفته بلکه او پسرشان، فرشاد را نیز به تنهایی بزرگ کرده و به او گفته که مادرت مُرده است! به دنبال یافتن جواب چراییِ رفتار مونا، آرش به این در و آن در می‌زند و سعی دارد به هر طریقی شده مونا را یافته تا علت را از زبان خودش بشنود. کاوه اما با دغل‌بازی هر بار مانع دیدار آن‌ها می‌شود تا اینکه یک شب، مونا، خود به دیدار آرش آمده و همه حقیقت را برایش بازگو می‌کند. از اینکه کاوه او را مجبور به این کار کرده و با سرِ هم کردنِ دروغ‌هایی از سمت آرش، او را از این ملاقات ترسانده است. اکنون او از ایران رفته و مونا با عشقی که هنوز در دلش زنده است تصمیم گرفته تا حقیقت را به آرش بگوید.

کارگردان: رضا نجاتی

نویسنده: رضا نجاتی

تهیه کننده: محمود بابایی

بازیگران: صابر ابر، سارا بهرامی، پوریا رحیمی‌سام، پانته‌آ پناهی‌ها، بهرام شاه محمدلو ، احترام برومند

شخصیت‌ها

آرش: مردی حدودا 45 ساله، آرام، درونگرا و مغرور که در سال‌های جوانی دچار اشتباهات بسیاری بوده است. آرش اکنون شخصیت پخته‌تری داشته و به دنبال یافتن حقیقت چرایی رفتن مونا است.

مونا: همسر آرش. زنی که در ابتدا به نظر می‌رسد بسیار زیرک و زرنگ است اما در پایان مشخص می‌شود که او مانند یک عروسک خیمه‌شب‌بازی اوامر برادرش را اجرا می‌کرده است. مونا البته عاشق آرش است و به همین علت به زندگی او بازمی‌گردد.

فرشاد: پسر آرش و مونا که به نظر 10 ساله می‌رسد. فرشاد به همراه پدرش زندگی می‌کند و فکر می‌کند که مونا مرده است.

کاوه: برادر مونا و دوست صمیمی آرش. کاوه شخصیتی چندگانه و مرموز دارد و مانند آفتاب‌پرست رنگ عوض می‌کند! کاوه فقط و فقط به دنبال رسیدن به منافع خویش است و برای این مهم از هیچ کار ناشایست و غیر انسانی روگردان نیست!

آرمان: برادر آرش که عاشق رانندگی و سرعت است و در مسابقات اتوموبیل‌رانی شرکت می‌کند. آرمان سعی دارد تا به آرش کمک کند.

میکاییل: پدر آرش که مردی منطقی است و رفتاری به دور از احساسات معمول پدرانه دارد. او بیشتر سعی می‌کند تا عاقلانه تصمیم بگیرد نه از روی احساس.

کشور سازنده: ایران

کمپانی سازنده: بنیاد سینمایی فارابی