نقد و بررسی فیلم بالرین (ballerina)

فیلم Ballerina اثری اکشن و مهیج است که در دل دنیایی تاریک و زیرزمینی روایت می‌شود، جایی که هنر ظریف باله با خشونت بی‌رحمانه و دنیای قاتلان حرفه‌ای به هم پیوند می‌خورند. این فیلم داستان یک زن جوان را دنبال می‌کند که هم‌زمان باید میان دو جهان متفاوت — دنیای هنر و دنیای انتقام — توازن برقرار کند.

فیلم به طور برجسته به موضوع انتقام شخصی می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه گذشته‌ی دردناک و تعهدات خانوادگی می‌توانند زندگی فرد را به مسیرهای تاریک و پیچیده‌ای هدایت کنند. یکی از ویژگی‌های خاص فیلم، تقابل شدید میان ظرافت هنر باله و خشونت مرگبار دنیای قاتلان است که دو وجه متفاوت از شخصیت را به ما نشان می‌دهد. به دلیل صحنه‌های اکشن شدید، خشونت گرافیکی و تم‌های روان‌شناختی تاریک، فیلم برای مخاطبان بالغ طراحی شده است. اگر شما یا همراهانتان به راحتی تحت تأثیر تصاویر خشن قرار می‌گیرید، بهتر است مراقب باشید.

Ballerina به بررسی درونی شخصیت اصلی درباره هویت، خانواده و جایگاهش در جهان قاتلان می‌پردازد. یک پرسش اساسی درونی مخاطب را درگیر می‌کند: وقتی گذشته‌ات را با زور به تو تحمیل کرده‌اند، آیا می‌توانی خودت را دوباره از نو بسازی؟ ایو، دختری که در دل دنیایی از مرگ، بی‌اعتمادی و انزوا رشد کرده، در مسیر یافتن قاتلان خانواده‌اش، بیش از آن‌که با دیگران بجنگد، با خود و هویت پنهان‌مانده‌اش مواجه می‌شود. او کیست؟ یک قاتل بی‌احساس تربیت‌شده یا انسانی زنده، زخمی اما هنوز امیدوار به معنا و آزادی؟ Ballerina با ظرافت تضاد میان سرنوشت تحمیلی و انتخاب شخصی را می‌کاود و این پرسش را در ذهن باقی می‌گذارد: آیا می‌توان در دنیایی که ما را شکل داده، خودمان را از نو تعریف کنیم؟

شخصیت‌ها: ایو ماکارو: دختر قاتل حرفه‌ای روسکا روما که تبدیل به یک قاتل ماهر و رقصنده باله شده است. جان ویک: قاتل افسانه‌ای که ایو را در مسیر انتقامش راهنمایی می‌کند. وینستون: مدیر هتل کانتیننتال که حامی نیمه‌رسمی ایو است. دایرکتور: مربی سخت‌گیر و مرموز ایو که هم باله و هم آموزش‌های قاتلی به او می‌دهد. چانسلر: رهبر فرقه‌ای که مسئول مرگ پدر ایو است و دشمن اصلی داستان.  

داستان اثر:

ایو ماکارو دختر دو آدمکش حرفه‌ای از قبیلهٔ روسکا روما است. پدرش، خاویر و مادرش توسط یک فرقه‌ی مرموز مورد حمله قرار گرفته و مادر کشته می‌شود؛ خاویر زخمی شده و ایو را فراری می‌دهد . او در نیویورک زیر نظر وینستون، مدیر هتل کانتیننتال، توسط دایرِکتور پذیرفته می‌شود و تربیت می‌یابد؛ هم در باله و هم در آموزش‌های قتل. دوازده سال بعد، ایو تبدیل به یک “کی‌کیمورا” – قاتل/نگهبان – ماهر شده است و اولین مأموریتش را با موفقیت انجام می‌دهد.