آنچه لازم است والدین بدانند
مسئله جنسیت چند سال است که تبدیل به یک موضوع بشردوستانه و آزادیخواهانه شده است! برخی از نهادهای بینالمللی، قوانینی مبنی بر اینکه هر شخص میتواند پس از تولد، جنسیت خود را فارغ از خلقت خداوند، تعیین کند! وضع کردهاند. در کلیپهای شبکههای اجتماعی، رسانههای مختلف و خبرها، دیده یا شنیده میشود که فلان سلبریتی آمریکایی از فراجنسیتیبودنِ خود صحبت کرده، از اینکه هرگاه بخواهد مرد است و هرگاه بخواهد زن! و یا خبرهایی از این دست که به اشاعه این موضوع کمک میکند. فیلم به دنبال عادیسازی نگاه فراجنسیتی به همه افراد است! دکترِ جراح به ریتا میگوید حتی اگر جسمش را تغییر دهیم هنوز ذهنش تغییر نکرده و این برای او آزاردهنده خواهد بود اما ریتا به شکلی تاثیرگذار از اینکه اگر جامعه نگاهش را تغییر دهد، ذهنیت این افراد نیز تغییر میکند، سخن میگوید!
موضوع همجنسگرایی نیز که روز به روز بیشتر و بیشتر نقل محافل و رسانهها و حتی نوجوانان شده است. در فیلمها و سریالهای گوناگون نیز به سمت عادیسازی آن پیش میروند؛ اما مسئله ترنسبودن و مشکلات ژنتیکی برخی افراد، موضوع دیگری است. اینگونه افراد به دلیل مسائل و مشکلات مادرزادی حتما نیازمند تغییر جنسیت هستند و هیچ اشکالی هم به آنان وارد نیست؛ اما آنچه در این فیلم به نمایش گذاشته میشود، تناقضهای بسیار دارد. مردی که از نظر جسمی بسیار قدرتمند به نظر میرسد، مردان زیادی از او هراس دارند، همسر و دو فرزند دارد و هیچگونه زنانگی در او دیده نمیشود، خواهان تغییر جنسیت است. البته او به دکتر میگوید که از کودکی دوست داشته زن باشد اما رفتار و زندگی او خلاف این مدعاست. تناقضهای رفتاریِ امیلیا وقتی پررنگ میشود که او را میبینیم که با یک زن، رابطه همجنسگرایی دارد! در حالی که اگر قرار به رابطه با یک زن بود، پس عمل تغییر جنسیت برای چه بود؟! فیلم به زیبایی مشکلات هویتیِ این فردِ تغییر جنسیتداده را به نمایش میگذارد آن هم در جایی که او با ترانهای غمگین از اینکه نمیداند بالاخره کیست و چه هویتی دارد، سخن میگوید! این تناقضهای رفتاری و مشکلات هویتی امیلیا، میتواند زنگ هشدار را در ذهن مخاطب به صدا دربیاورد و او را نسبت به حقیقت زندگی این گونه افراد، آگاه کند.
در هر حال، این اتفاق رخ میدهد و حالا مردی که همیشه نگاهی از بالا به پایین به زنان داشته و حتی آنان را به صورت مستقیم و غیر مستقیم آزار داده، خود در موقعیتِ آنان قرار میگیرد. او که تا قبل از عمل، تنها چیزی که در مورد فرزندانش برایش اهمیت داشت، تامین مالیِ آنان بود، اکنون زن شده و گویی حس مادرانگی را درک میکند. او به هر قیمتی که شده بچههایش را میخواهد! با درک جایِ خالی پدر برای فرزندانش، اشک میریزد و با محبتی که در دلش جوانه زده، موسسه خیریهای تاسیس کرده و به قهرمان مردم تبدیل میشود! به همین علت، برخی منتقدین فیلم را در حمایت از جامعه زنان میدانند.
اثری که نحوه روایت داستان و پرداخت به این موضوع بر ذهن مخاطب دارد نه هیچکدام از پیامهای حمایت و درک زنان و نه حمایت از ترنسها، بلکه تنها عادیسازی نگاه فراجنسیتی به افراد است. پیامها در قالب ساز و آواز و با تاکید بسیار بیان میشوند که تاثیرگذاری آن را بیشتر میکند.
موضوع دیگری که فیلم به آن پرداخته، مسئله فساد، بیاخلاقی و خشونتی است که به زندگی عادی مردم مکزیک تبدیل شده است و همه از مسئولان رده بالا تا مردم عادی به نوعی در آن حل شدهاند! و دیگر هیچکس نه یارای مبارزه با آن را دارد و نه میخواهد که کاری برای رفع آن انجام دهد. این مسئله را میتوان استعارهای از فساد در کل سیستمهای حکومتی جهان و حتی رسانهها دانست. حقیقت تلخی که همه از آن آگاه هستند اما گویی کاری از کسی ساخته نیست! روایت این موضوع، ناامیدی و استیصال را به مخاطب نیز منتقل میکند و او را در ناخودآگاه خود در جایگاه فردی منفعل قرار میدهد که متقابلا آثار روحی، روانی و اجتماعی خوبی نخواهد داشت!
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد امیلیا پرز