نقد و بررسی فیلم ابد و یک روز

فیلم «ابد و یک روز» درد اقلیتی از جامعه را بیان می‌کند که ممکن است بسیاری از ما، در طول زندگی‌مان، هیچ‌گاه با آن‌ها برخورد نداشته باشیم، اما ندیدن چنین خانواده و سرگذشت‌هایی دلیلی بر وجود نداشتن آن نیست. عاقبت اعتیاد، تربیت نادرست فرزندان و تلاش نکردن برای زندگی‌ بهتر، در فیلم نمایش داده شده و مصداق خوبی برای عبرت است. همانطور که دیدیم فرزندان خانواده که با فقر، اعتیاد و تربیت نادرست بزرگ شدند در زندگی شخصی و زندگی مشترکشان، دچار اشکالاتی بودند. اما نوید که تحت نظارت سمیه و به دور از باورهای غلط مادر خانواده بزرگ شده‌بود، نوجوانی بااخلاق، مودب و درس‌خوان بود و در آخر سمیه به‌خاطر او و آینده‌اش از ازدواج، صرف نظر کرد. تاثیر تربیت و نظارت بر فرزندان، علی‌الخصوص نوجوانان، موضوعی‌ست که نباید از آن غافل شد و نوید، موید اهمیت آن برای فرزندتان می‌تواند باشد. خشونت رفتاری و کلامی و همچنین ناهنجاری‌ها، باید از جانب شما مذمت شوند و با عمل نکردن به آن، ضمن توصیه‌های کلامی، فرزندتان را از آنان دور نگه‌دارید. بعد از اتمام فیلم، ممکن است نوعی ناامیدی و بی‌انگیزگی به سراغ فرزند نوجوانتان بیاید و او را تحت تاثیر قرار دهد. شما می‌توانید با بیان این نکته که انسان اگر بخواهد، می‌تواند خود را از منجلاب نجات دهد و تنها راه رهایی، اراده است، احساسات منفی او را کنترل و او را برای داشتن زندگی بهتر آماده کنید.

وجود خشونت عیان و ناهنجاری‌ها ممکن است تاثیرات منفی بر روحیه فرزندتان داشته باشد، بنابراین این فیلم برای افراد کمتر از 16 سال توصیه نمی‌شود.

خلاصه: درباره نادرستی خشونت رفتاری و کلامی و نهی ناهنجاری‌های اجتماعی و تاثیرات آن با فرزندتان صحبت کنید.

فقر و بزه‌کاری چه رابطه‌ای باهم دارند؟ نقش اعتیاد محسن و مرتضی در سرنوشت خواهرانشان چه بود؟ آیا بعد از ازدواج سمیه و رفتنش از ایران، وضع خانواده بهبود می‌یافت؟ از فرزندتان بپرسید که اگر شهناز، در تربیت فرزند خود اشتباه نمی‌کرد باز هم امیر به راه خلاف کشیده می‌شد؟ دلیل موفقیت نوید در این خانواده پر التهاب چه بود؟ درباره نقش سمیه و کم‌کاری سایر اعضای خانواده با یکدیگر صحبت کنید.

خلاصه: درباره نقش سمیه و کم‌کاری سایر اعضای خانواده با یکدیگر صحبت کنید.

داستان «ابد و یک روز» از دل خانواده‌ای از هم پاشیده، شکل گرفته است. سمیه، دختر خانواده، به‌همراه برادرش، مرتضی، به‌نوعی مسئول حفظ خانواده هستند. سمیه برای اینکه هرکدام از اعضا اصلاح شوند و روال عادی زندگی‌شان را پیش بگیرند، تصمیم به ازدواج با فرد افغانستانی، که مرتضی او را معرفی کرده، می‌گیرد. تصمیم او باعث ایجاد تکاپویی در خانواده می‌شود و هریک از اعضا، زندگی خود را بدون سمیه، دچار مشکل می‌بینند. در این میان، بردار دیگر سمیه، محسن، که به شیشه اعتیاد دارد، از کمپ ترک اعتیاد فرار می‌کند تا مانع این وصلت شود. با آمدن او و قرارگرفتن محسن و مرتضی، مقابل هم، حقایقی فاش می‌شود. مشخص می‌شود که مرتضی از داماد افغان، پول گرفته و برای همین اصرار بر وصلت سمیه دارد، اما سمیه که زندگی خانواده، مخصوصا برادر کوچک‌ترش نوید، را بدون خود تباه می‌بیند، در لحظه آخر از رفتن به افغانستان و ازدواج، پشیمان می‌شود و در کنار خانواده پر از چالشش می‌ماند.