نقد و بررسی فیلم آستریکس و اوبلیکس: پادشاهی میانه (Asterix & Obelix: The Middle Kingdom)

 سال قبل از میلاد مسیح، اهالی دهکده کوچکی در منطقه گول که به تسخیر امپراطوری روم درنیامده بود، ماموریتی تازه می‌یابند و آن نجات ملکه چین و دختر اوست. وزرا و زیردستان ملکه چین به او خیانت کرده و کودتا می‌کنند. ملکه، دخترش را به سمت گول‌ها فراری می‌دهد تا شاید روزی برای نجات او و کشورش بازگردند. آستریکس و اوبلیکس با او همراه می‌شوند و سفر به سمت چین، سرزمین ناشناخته‌ها، آغاز می‌شود. در آن طرف ماجرا، دانگ سین کویین، دست یاری به سمت جولیوس سزار دراز کرده و از او می‌خواهد امپراطوری چین را فتح کند. سزار با لشکری انبوه راهی سرزمین چین می‌شود و یکی پس از دیگری شهرها را تسخیر می‌کند. این لشکرکشی‌ها هنوز ادامه دارد که گول‌ها و فویی، دختر ملکه، پس از پشت سر گذاشتن ماجراهای بسیار و طی مسیری طولانی بالاخره به چین می‌رسند. آن‌ها ملکه را آزاد کرده و از پادشاه یکی از شهرهایی که هنوز به تسخیر رومیان درنیامده، تقاضای کمک می‌کنند. در نهایت با حضور ملکه و شکست لشکر عظیم جولیوس سزار، سرزمین چین آزاد می‌شود و بار دیگر گول‌ها، فاتح نبردی دیگر می‌شوند.