آرتمیس فاول پدر سالهاست که فعالیتهایی عجیب و مرموز دارد. او که در کاخ خود در سواحل ایرلند، مجموعهای از عتیقه و اجناس گرانقیمت نگهداری میکند متهم به دزدیدن بسیاری از آثار قدیمی از موزههای دنیاست.
فاول پدر در یکی از سفرهایش، به طرز مشکوکی ناپدید میشود. در این حین، شخصی به نام اپال به آرتمیس فاول پسر تماس میگیرد و میگوید پدرش اسیر اوست و برای نجاتش باید آکیولس را به او تحویل دهند.
ارتمیس فاول جوان پسر دوازده سالهای است که از نبوغ و مهارت خارقالعادهای برخوردار است. او به به کمک دام، محافط و همکار پدرش که اسرار خانوادگی را میداند شروع به جستوجو میکند. دام آرتمیس را به زیرزمین مخفی میبرد؛ جایی که همهی یادداشتهای پدرش آنجاست.
آرتمیس جوان با پدرش رابطهی نزدیکی داشت و پدرش دربارهی پریان و زندگی پنهانی آنها برای او بسیار صحبت کرده بود. آرتمیس شروع به خواندن یادداشتها و کتابهای پدرش در مورد افسانههای پریان میکند. او متوجه میشود که درکنار کوه تارا، پدرش با یکی از آنها دیدار کرده و از دام میخواهد که آنجا کشیک دهد تا بتواند یکی دیگر از آنها را اسیر کرده و بتواند به کمک آنها پدرش را نجات دهد.
داستان توسط مالشو تیگومز بازگو میشود. مالشو تیگومز که کوتولهای قویهیکل است خود نیز از جنس پریان است و مهارت خاصی در کندن تونل دارد. او در ابتدای داستان بهخاطر جرمی که مرتکب شده درحال انتقال به زندان هیون سیتی در شهر پریان است. در شهر پریان که در اعماق زمین است، موجوداتی کوتوله با گوشهایی کشیده و نوک تیز زندگی میکنند. شهری که پر از ترولهای غولپیکر، پریان و گابلینهای ترسناک است.
افسر هالی کوتوله دختر جوانی است که 84 سال دارد و پدرش را در کوه تارا از دست داده است. او یکی از سروانهای نیروی ویژهی پریان است که در یکی از مأموریتهایش که نجات انسانها از غول بزرگ ترول است بعد از مأموریت، برخلاف قانون به کوه تارا میرود و آنجا توسط آرتمیس جوان و دام اسیر میشود.
ارتش پریان برای نجات او به دنیای انسانها میآیند و در نزدیک قصر فاول مستقر میشوند. پریان وقتی وارد زمین میشوند از یک تکنولوژی استفاده میکنند به نام انجماد زمان که بهوسیلهی آن زمان متوقف میشود و آنها در این زمان کارهایشان را انجام داده و حتی فکر و ذهن انسانها را پاک میکنند. آنها همچنین توانایی جادو، خواندن فکر انسانها و حتی تسلط فکری بر آنها را دارند.
آرتمیس برای نبرد با پریان آماده است. افسر هالی که اسیر آرتمیس است، حرفهای او را برای نجات پدرش باور میکند و به او قول میدهد تا به آنها کمک کند. افسر ارشد پریان، مالشو تیگومز را برای کندن زمین و آزادکردن هالی خبر میکند و وقتی او با کندن تونل وارد قصر میشود، گاوصندوق فاول پدر را میباید و بعد از بازکردن آن، آکیولس را پیدا میکند.
آکیولس یک نیروی فوقالعادهی کهکشانی است که سبب میشود شخص بتواند دو دنیا را در تسخیر خودش بگیرد. پدر آرتمیس و پدر هالی این را مخفی کرده بودند تا به چنگ اشراری نظیر اوپال نیفتد. در نبرد با یک ترول، آرتمیس و دوستانش موفق میشوند و هال با قدرت جادویی خود، دام را که در جنگ با ترول مرده بود زنده میکند.
هالی قدرت آکیولس را بیدار میکند و با این کار آرتمیس فاول پدر به خانه برمیگردد و آکیولس به جایگاه اصلیاش، شهر پریان بازگردانده میشود. آرتمیس جوان به همراه پدرش و دام، مالشو تیگومز را از زندان انسانها نجات میدهند و همراه هالی به مأموریت جدید میروند.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد آرتمیس فاول