ویزج یا چهره عنوان بازی ترسناک روانشناسانهای است که علاوه بر المانهای وحشت که در بازیهای ترسناک مورد استفاده قرار میگیرند به سراغ احساسات و ترسها و ویژگیهای شخصیتی افراد نیز میرود و در ضمن از مکانیکهای موجود در بازیهای اکشن و ماجرایی نیز استفاده کرده است. در بازی ویزج بازیکن در منطقهای متروکه وارد میشود که در آن راز و رمزهایی وجود دارد و تعدادی از افراد در این منطقه به کام مرگ کشیده شدهاند. همین چند جمله کافی است تا ترس و وحشت را جزئی جدایی ناپذیر از این بازی بدانیم چرا که اصلاً بازیکن با انتخاب این بازی و این ژانر آگاهانه به سمت یک بازی ترسناک رفته است. به علاوه باید گفت که زاویه دوربین در بازی Visage نیز به صورت اول شخص میباشد و بنابراین انتظار بیشتری برای قرار گرفتن در شرایط ترس و وحشت بازیکنان به وجود آمده است.
داستان بازی ویسیج در دهه 80 میلادی رخ میدهد و از صحنه به قتل رسیدن خانواده شخصیت اصلی به دست خودش و تشکیکهایی در این خصوص آغاز میشود. شخصیت اصلی بازی فردی به نام دووین اندرسون است که به دنبال کشف رازهای ساکنین قبلی خانهای بزرگ و متروکه در حاشیه شهر میباشد. داستان بازی در قالب چهار فصل اصلی که مربوط به چهار شخصیت اصلی خانه متروکه میباشد شکل گرفته است. به عنوان نمونه در فصل لوسی بازیکن با سرگذشت دختری به نام لوسی که با یک اهریمن در ارتباط بوده است آشنا میشود. دختری که به دلیل ارتباط با روحی شیطانی و تأثیرات این مسئله تحت درمان و مصرف داروهای روانی قرار دارد و حالا به عنوان یکی از دشمنان شخصیت اصلی بازی نقش آفرینی میکند. بازیکن در بازی اجازه سر زدن به بخشهای مختلفی از خانه را دارد و تقریباً بازی فضایی نیمه آزاد را در اختیار بازیکن قرار میدهد. البته برای رفتن به برخی از اتاقها، علاوه بر تجربه عبور از بخشهای تاریک و ترسناک باید کلید آن اتاق را نیز بدست آورد که این مسئله، مراجعه به اتاقهای تاریک و زیرزمین و قرار گرفتن مجدد در شرایط عدم اطمینان، خطر و ترس را برای بازیکن ایجاد مینماید. باید اضافه نمود در صورتی که بازیکن مدت زیادی در فضای تاریک و ترسناک قرار بگیرد سلامت روانی او تحت تأثیر قرار گرفته و برای حفظ سلامتی و هوشیاری و کنترل ذهن خود باید از بخشهای تاریک بازی فرار کند. همچنین به جز تهدیدات محیطی مختلفی که در بازی وجود دارد حضور روحها در گوشه و کنار خانه متروکه باعث بوجود آمدن اتفاقات ماورالطبیعه و عجیب، مانند ترکیدن چراغها، باز و بسته شدن درها و ... میشود که بودن شخصیت بازی در این شرایط منجر به کاهش سلامت روان او میشود.
در بازی ویزج بازیکن باید از دست ارواح و مردگان موجود در خانه فرار کند که در غیر این صورت در چنگ آنها گرفتار شده و میمیرد. برای فرار کردن از این شرایط و همچنین حرکت در محیطهای تاریک، بازیکن میتواند از نور چراغ و فندک و ... استفاده نماید و یا اینکه برای حفظ سلامت روانی خود به مصرف یک سری قرص روی بیاورد و یا برای روشن ماندن فضای اتاقها چراغهای خراب را با چراغهای سالم جایگزین نماید و در کل بازیکن باید تلاش کند تا در تاریکی گرفتار نشود. همچنین تبر، پتک و ... نیز از وسایل دیگری هستند که در اختیار بازیکن قرار گرفتهاند و البته بازیکن میتواند از تعداد محدودی از این ابزارها استفاده کند. باید در نظر داشت که تمامی این صحنهها از زاویه دید اول شخص رقم میخورد که منجر به احساس همذات پنداری بیشتر بازیکن با اتفاقات و کنشها و واکنشهای درون بازی میشود.
در جغرافیای بازی ویزج اتاقهای تاریک و ساکت و خلوت، راهروهایی که انگار پایانی ندارند، چهارگوشههایی که به هیچ کدام از وجوه آن نمیتوان مطمئن بود و هر کدام به عنوان یک ترس بالقوه منتظر نزدیک شدن بازیکن هستند، قطع و وصل شدن چراغهای برق و کم و زیاد شدن نور، سایهها، اشباح، مردگان، سرنوشتهای غم انگیز و ... وجود دارند که همه و همه بر وحشتناک شدن این بازی اضافه نمودهاند. به تمام این المانهای بصری باید صدا و موسیقی ابهام آور، تعلیق آمیز، تحریک کننده و وحشت آفرین را نیز افزود تا بیشتر در مورد چگونگی ترسیم جغرافیا و اتمسفر وحشت آفرین این بازی دانست.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد Visage