نقد و بررسی بازی The Legend of Zelda: A Link Between Worlds

والدین عزیزی که قصد تهیه‌ی این عنوان برای فرزندان خود را دارند بهتر است بدانند The Legend Of Zelda: A Link Between Worlds عنوانی در سبک اکشن ماجرایی است که در محیطی کودکانه جریان دارد. بازی با طرح معماهای محیطی متنوع و چالش برانگیز به خوبی ذهن مخاطب را به بازی می‌گیرد. درگیری‌های بازی بسیار سطحی و عاری از عناصر خشونت آمیز هستند. انجام این بازی برای تمامی گروه‌های سنی بلامانع است. لطفا در هنگام خرید به نشان رده بندی سنی اسرا روی محصل دقت کنید.

The Legend of Zelda: A Link Between Worlds عنوانی در سبک اکشن ماجرایی با زاویه دوربین عمودی است که در سال 2013، به عنوان هفدهمین قسمت از مجموعه‌ی Zelda معرفی و به صورت انحصاری برای کنسول دستی Nintendo 3DS به بازار عرضه شد. این بازی که تنها به صورت تک نفره و در بخش داستانی قابل انجام است، گیم پلی مشابه آنچه در بسیاری از قسمت‌های این مجموعه دیده‌اید دارد و داستان آن به نوعی شاخه‌ای متصل به داستان بازی The Legend Of Zelda: Link To The Past است.

اگر از دسته گیمرهای قدیمی باشید و با کنسول‌های نسل‌های مختلف نینتندو خاطره داشته باشید، بی تردید LOZ را به خوبی به یاد دارید و با آن خطرات بسیاری داشته‌اید. عنوانی که تمامی قسمت‌های آن در فضایی فانتزی-تخیلی جریان دارد و داستانی حماسی از شخصیت‌های افسانه‌ای تعریف می‌کند. و البته گیم پلی آن سبکی خاص و منحصر به فرد دارد. معمولا جهانی نسبتا باز دارد و حس ماجراجویی و کنجکاوی را در بازیکن بیدار میکند. به علاوه عادت دارد با طرح معماها و پازل‌های پیاپی ذهن مخاطب را به چالش بکشد. این‌ها که گفتیم، شمای کلی از فرمول خاص این مجموعه بازی است که در این قسمت نیز همین‌ها را میبینیم، اما در قالبی خوش رنگ و لعاب‌تر و البته با به کارگیری مکانیزم‌های جذاب‌تر و خلاقانه در گیم پلی و معماهای بازی.

همانطور که بالاتر اشاره کردیم، بازی در جهانی خیالی جریان دارد. شما کنترل شخصیتی افسا‌نه‌ای به نام Link را به عهده دارید که شاگرد یک شمشیرساز است و از طرف وی مامور میشود تا شمشیر خاصی را به قلعه‌ی هیرول ببرد. اما پس از رسیدن به آنجا متوجه میشود که شخصیتی شرور به نام یوگا قلعه را تسخیر کرده و همه را تبدیل به نقاشی‌های دیواری کرده است. لینک پس از آشنایی با تاجری به نام راویو درمی‌یابد که برای مقابله با یوگا لازم است تا خودش هم توانایی تبدیل شدن به نقاشی‌های دیواری را داشته باشد. از اینجا به بعد شما باید لینک را در مسیر قلبه بر این دشمن قدرتمند همراهی کنید.

بازی گیم پلی ساده و عامه پسندی دارد. شما با دشمنان فانتزی بسیاری در جهان بازی رو به رو میشوید که قالبا با یک ضربه‌ی ساده نابود می‌شوند، مگر آنکه با غول‌های بازی درگیر شوید که کشتن آنها کمی سخت تر است و به نوعی چالش اصلی سر راه شما خواهند بود. سلاح‌های بازی نیز طراحی ساده‌ای دارند؛ شمشیر و سپر، تیروکمان، بومرنگ، پتک جادویی و بمب‌های فانتزی، سلاح‌های اصلی شما هستند که میتوانید آنها را در مسیر بازی پیدا کنید و یا برای مدتی معین از راویو قرض بگیرید. عمده استفاده‌ی این سلاح‌ها تنها برای مبارزه نیست و از آنها در حل معماها و پازل‌های محیطی بازی نیز استفاده خواهید کرد.

یکی از عناصر اصلی و بنیادی تمامی بازی‌های این مجموعه، پازل‌های محیطی آن است. در این قسمت نیز شما بیشتر زمان خود را در سیاهچاله‌ها و هزارتوهای جذاب بازی سپری می‌کنید و بیشتر این زمان را باید صرف حل معماهای بازی کنید. طراحی این معماها به ظاهر ساده اما حل کردن آنها گاها زمان‌بر است و نیاز به کمی فکر کردن دارد. اما آنقدر هم سخت نیست که تجربه‌ی شیرین شما از این بازی را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. نوآوری جذابی که در این بخش می‌توان به آن اشاره کرد، قابلیت تبدیل شدن لینک به نقاشی دو بعدی روی دیوار است که برای حل بسیاری از معماهای بازی بسیار حیاتی بوده و سازندگان بازی به خوبی از این قابلیت خلاقانه استفاده کرده‌اند.

در طراحی این بازی تلاش شده تا از حداکثر توان کنسول نینتندو استفاده شود. بازی نسبت به استانداردهای روز بازی‌های رایانه‌ای شاید گرافیک چندان قدرتمندی نداشته باشد، اما به نوبه‌ی خود و به عنوان قسمتی از مجموعه‌ی صاحب سبک و محبوب زلدا، زیبا و ستودنی است. اگر از طرفداران قدیمی مجموعه باشید، محیط و جهان بازی بدون شک شما را به یاد قسمت A Link To The Past می‌اندازد که به روز رسانی شده و به قولی دستی به سر و گوشش کشیده شده. در طراحی محیط بازی بیشتر از رنگ‌های شاد استفاده شده و سر و شکلی کودکانه به بازی داده است. به علاوه موسیقی بازی بسیار زیبا و به یادماندنی است و تا مدت‌ها از خاطرتان نخواهد رفت.

روی هم رفته می‌توان این قسمت از مجموعه را عنوانی دانست که در سبک خود به خوبی طراحی و بهینه سازی شده است. بازی ایراد خاصی ندارد که به چشم بیاید و در مجموع می‌تواند برای علاقه مندان به این مجموعه‌ی جذاب، گریز لذت بخشی به خاطرات خوب گذشته باشد. پیشنهاد میکنیم اگر هنوز این کنسول نسبتا قدیمی نینتندو را دارید و این بازی را تجربه نکرده‌اید، در اولین فرصت به سراغش بروید.