بازی به مانند فیلمهای سینمایی نوآر، درامی جنایی را پیرامون قتل و وقایع پیرامون آن روایت میکند. قاتلی که برای غرق کردن قربانیهای نوجوان خود از باران، اوریگامی و گیاه ارکیده استفاده میکند. بازی دارای چهار شخصیت است که بازیکن در لحظه میتواند کنترل یکی از آنها را به دست بگیرد و از زاویه سوم شخص در جریان انتخابها و تعامل با محیط بازی قرار گرفته و داستان بازی را پیش ببرد. به مانند سایر بازیهای دیوید کیج انتخاب گزینه و تصمیماتی که بازیکن در طی بازی میگیرد در شکلگیری مسیر داستان و پایان بازی تأثیرگذار است. مسئله تأثیرگذاری اجزای یک سیستم به روی یکدیگر، ما را به یاد "اثر پروانهای" میاندازد. بدین ترتیب که یک اتفاق کوچک مانند بال زدن یک پروانه در یک سو، در شکلگیری طوفانی در سوی دیگر بیتأثیر نیست. مشاهده میشود که در بازی Heavy Rain، با تفکر سیستمی و تأثیرگذاری اجزای مختلف یک سیستم روی هم طرف هستیم. از سویی دیگر در بازی Heavy Rain شاهد مرگ موقت شخصیتهای بازی نیستیم. یعنی انتخاب اشتباه بازیکن منجر به مرگ دائمی و حذف شخصیت میشود و درست مانند دنیای واقعی دیگر کسی که مرده است، مرده است و اینطور نیست که مانند سایر بازیها با گیماور شدن، بازی مجدداً از ابتدا شروع شود.
شخصیت اصلی بازی پدری مهربان به نام ایتن مارس (Ethan Mars) است که در حادثه رانندگی یکی از فرزندان خود را از دست داده و خودش هم مصدوم و راهی کما میشود. بعد از بیرون آمدن از کما ایتن که پس از جدایی از همسرش، درگیر افسردگی و توهم شده، مجدداً درگیر حادثه دیگری میشود. روزی که به همراه پسر دیگر خود به پارکی رفته بود دچار توهم و بدحالی میشود و زمانی که بهوش میآید متوجه میشود که فرزندش گم شده است. ایتن متوجه میشود که گم شدن فرزندش بیارتباط با قتلهای زنجیرهای نوجوانان در فصلهای بارانی نیست. قتلهایی که علت آنها غرق شدن مقتول به نظر میرسد و اتفاقاً در دست همه مقتولین هم یک اوریگامی با اشکال حیوانات و به روی سینه آنها هم یک گل ارکیده قرار دارد. ماجرای Ethan و ارتباطش با قتلهای اوریگامی با رسیدن بستهای به دستش و قرار گرفتن او در مأموریتهای اساسی بازی آغاز میشود. بستهای که حاوی یک تلفن همراه و یک اسلحه و پنج اوریگامی میباشد. به روی هر کدام از اوریگامیها مأموریتی که بایستی توسط Ethan انجام میپذیرفت نوشته شده است تا ایتن بتواند به پسر ربوده شدهاش برسد.
مأموریتهای ایتن شامل رانندگی کردن بر خلاف جهت خیابان، بریدن یک انگشت، کشتن یک فرد و ... است. البته به جز ایتن شخصیتهای دیگری هم در بازی حضور دارند. یکی از شخصیتهای بازی مدیسون پیج (Madison Paige) ، یک عکاس جوان، تنها و خوابزده است و در هتل با ایتن آشنا شده و به او کمک میکند. دیگر شخصیت بازی، اسکات شلبی، یک پلیس بازنشسته است و به نوعی به صورت خصوصی از طرف والدینی که فرزندانشان توسط قاتل اوریگامی کشته شدهاند استخدام شده است و در حال کار کردن به روی پرونده قتلهای اوریگامی است. نورمن جیدن، یک مأمور اف بی آی است و با استفاده از ابزار خاصی به نام ARI صحنههای جرم را مورد بررسی قرار میدهد و برای تحقیق در ماجرای قتلهای زنجیرهای به بازی اضافه شده دیگر شخصیت بازی است. روایت هر کدام از این شخصیتها در طول بازی به صورت موازی پیش رفته تا با هم در نقطههایی مناسب برخورد کنند و قصه اصلی شکل بگیرد. البته همانطور که گفته شد گیمپلی در خدمت داستان بازی آمده است تا بازیکن با انتخابهای هدفمند دیالوگها و به نوعی دخالت در اجرای مکانیکهای بازی داستان بازی را شکل دهد.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد Heavy Rain