نقد و بررسی بازی جنگ ستارگان: جدای، فرقه‌ای نابود شده (Star wars Jedi fallen Order)

همان طور که از نام بازی مشخص است، بازی در دنیای ساخته  شده توسط سری جنگ ستارگان روایت می‌شود و در این دنیا، خبری از سلاح‌های باروتی، تیر و کمان و اسلحه‌های معمول نیست. اسلحه‌ها اکنون با لیزر کار می‌کنند و افرادی خاص از فرقه‌هایی خاص، توانایی استفاده از قدرتی شبیه به جادو به نام فورس را دارند. به واسطه‌ی فورس، این افراد می‌توانند پرش‌های بلند بزنند، اجسام را از راه دور کنترل کنند یا حرکت آن‌ها را متوقف. همچنین این افراد از شمشیرهایی لیزری استفاده می‌کنند که قابلیت بریدن تقریبا همه چیز را دارد و البته تیرهای لیزری را نیز منعکس می‌کند. شخصیت اصلی بازی فردی است که از این قدرت به نام فورس استفاده می‌کند و شمشیر لیزری را نیز در دست دارد. مبارزات بازی خشونتی بی پرده دارند ولی نشانی از خون ریزی در آن‌ها دیده نمی‌شود؛ حتی وقتی که شخصیت اصلی یا دیگر شخصیت‌ها عضوی از بدن حریفشان را قطع می‌کنند. فریاد از روی درد به نسبت واقع گرایانه طراحی شده. با استفاده از فورس، شخصیت اصلی می‌تواند دشمنان خود را از لبه‌ی پرتگاه به پایین هل دهد و البته شخصیت هایی که قدرت بیشتری از فورس دارند، دشمنان خود را با استفاده از آن خفه می‌کنند. موجودات عجیب و غریب زیادی در طول داستان روبروی بازیکن قرار می‌گیرد که هر کدام حملات مختص به خود مثل گاز گرفتن، تار بستن، هل دادن یا مشت زدن دارند.

بازیکن تقریبا در تمامی مراحل بازی تنها است، به جز مواقعی که به همراه دسته‌ای از یاران خود به پایگاه‌های بزرگ دشمن حمله می‌کند. موجودات عجیب و غریب زیادی در بازی وجود دارند که بعضی از آن‌ها کاملا ساخته‌ی ذهن سازندگان بازی هستند و بعضی دیگر نسخه‌ی بزرگ شده یا ترکیب شده‌ی چند جاندار یا حیوان است که برروی زمین نیز وجود دارند. بازی گیم‌پلی خود چندین پله سخت‌تر از نسخه‌های قبلی کرده و اکنون بازیکن همیشه هراس این را دارد که نکند با مواجهه‌ی با دشمن بعدی شکست بخورد. این شکست ممکن است که به از دست رفتن تمامی مواردی باشد که بازیکن بعد از سیو قبلی خود به دست آورده باشد. بازی در سیارات مختلفی روایت میشود و هر سیاره نقشه‌ای بزرگ و تو در تو دارد. با این حال، بازی اصلا به بازیکن راهنمایی نمی‌کند که از چه مسیری باید به هدف خود برسد. تنها در ابتدای هر مرحله، هدف نهایی برای بازیکن مشخص می‌شود و رسیدن به این هدف و پیدا کردن راه آن، به عهده‌ بازیکن است؛ در نتیجه، سردر گم شدن، گم شدن، گیجی و اعصاب خردی از روی پیدا نکردن راه درست یا دور خود چرخیدن، در بازی به وضوح به چشم می‌خورد.

داستان بازی بسیار پر پیچ و خم روایت می‌شود و در این راه، شخصیت‌های زیادی می‌آیند و می‌روند. بعضی شخصیت‌ها هستند که راجع به گذشته‌ی خود دروغ می‌گویند یا آن‌ را پنهان می‌کنند. بعضی دیگر ابتدا در جبهه‌ی صلح و درست مبارزه می‌کردند و در نهایت به جبهه‌ی دشمن پیوستند و به استادان و رفقای خود خیانت کردند. در نهایت، داستان بازی حول محور پیدا کردن آدرس کودکانی می‌چرخد که پتانسیل استفاده از فورس را دارند. شخصیت اصلی بازی قصد دارد تا این آدرس را پیدا کند تا به دست دشمنان نیوفتد و دشمنان نیز تلاش می‌کنند تا این کودکان را پیدا کنند تا از آن‌ها سواستفاده کرده و تعداد زیادی سرباز خون‌خوار و بی رحم با قدرت بسیار زیاد برای کشور گشایی، تجاوز و حکومت بی رحمانه بر مردم بسازد.

 شخصیت اصلی با این که نسبتا قدرت‌های خود را از دست داده است، با این حال تسلیم نمی‌شود و برای انجام کار درست تلاش می‌کند. دوستانی در این راه پیدا می‌کند که به آن‌ها اعتماد دارد و نتیجه این اعتمادش به افراد درست را در طول داستان مشاهده می‌کند. بسیاری از لحظه‌ها، شخصیت اصلی جان دیگران را جلوتر از خود قرار می‌دهد و تلاش میکند تا به دیگران کمک کند. با وجود تمام سختی‌ها و مشکلاتی که در طول داستان به وجود می‌آید، در انتها باز هم شخصیت اصلی کودکان را مهم تر از خودش و فرقه جدای می‌داند و تصمیم می‌گیرد تا زندگی آنان را به خطر نیندازد.

بازی درجه سختی متفاوت دارد.. مبارزه با هر دشمن حتی اگر یک نفر باشد، چالش برانگیز بوده و احتمال شکست در آن زیاد است. یک لحظه غفلت در مبارزات، به مرگ بازیکن ختم می‌شود. در طول بازی، مکان‌هایی وجود دارد که بازیکن می‌تواند در آن‌ها XP یا تجربه‌هایی که کسب کرده است را خرج کرده و مهارت‌های جدیدی به دست آورد. با هر بار مردن، این XP ها به دست دشمنی میوفتد که بازیکن را شکست داده. اگر بازیکن نتواند دوباره به آن دشمن برسد و ضربه‌ای به او وارد کند، تمام آن XP ها از دست می‌رود و بازیکن باید دوباره به جمع آوری آن‌ها مشغول شود. با هر بار استراحت در این مناطقی که برای خرج کردن XP طراحی شده‌اند، تقریبا تمامی دشمنانی که بازیکن شکست داده دوباره زنده می‌شود و آماده هستند تا او را شکست دهند. قابل ذکر است که معمولا مبارزات بازی به صورت یک به چند دنبال می‌شوند. مبارزه با حیوانات و موجودات عجیب الخلقه نیز در بازی وجود دارد که به سبک خود سختی قابل توجهی دارند. پاز‌‌ل‌ها و معماهایی در بازی وجود دارند که اکثرا قابل فهم و آسان هستند، ولی تعدادی از آن‌ها واقعا بازیکن را به چالش می‌کشند و ممکن است بیشتر از یک ربع الی بیست دقیقه تنها برای حل یک معما به فکر کردن نیاز باشد.

بازی حالتی نیمه جهان باز دارد؛ بدان معنا که شخصیت اصلی در یک دنیای محدود رها می‌شود که بزرگ‌تر از بازی‌های خطی است، ولی همانند عناوین جهان باز بزرگ و آزاد نیست. بعضی راه‌ها به واسطه‌ی نیاز به مهارتی قدرتمند، در اوایل بازی برروی بازیکن بسته هستند. بازی علاوه بر خط داستانی اصلی که روایتی جذاب و 15 الی 17 ساعته را بازگو می‌کند، تعدادی ماموریت فرعی نیز در دل خود جا داده است که معمولا شامل شکست دادن دشمنی خاص و قدرتمند می‌شود که البته پاداشی مناسب نیز دارد. درخت مهارت بازی کاملا به خواست بازیکن قابل سفارشی سازی است و قابلیتی که بازیکن بیشتر با سبک بازی خود هماهنگ می‌بیند، آزاد می‌کند. جمع آوری ارز رایج برای آپگرید شخصیت نیاز به زمان نسبتا خوبی دارد بازیکن باید بارها و بارها کشته شود و به دنبال دشمنان مخفی برود تا بتواند به طور کامل درخت مهارت را آزاد کند. آیتم‌های مخفی بسیار زیادی در دنیای بازی وجود دارد که بعضی از آن‌ها تزیینی بوده و تاثیر خاصی در روند بازی ندارند. از طرفی، بعضی آیتم‌ها به شدت مهم هستند و می‌توانند روند بازی را تغییر دهند.  از این آیتم‌ها می‌توان به شمشیرهای دو لبه، آیتم ارتقای سلامتی و استقامت اشاره کرد. قابل ذکر است که بسیاری از این موارد، خارج از خط اصلی داستانی هستند و بازیکن باید برای یافتن آن‌ها، خود دست به کار شده و محیط را جست و جو کند.