آنچه لازم است والدین بدانند
"لازم نیست همه شبیه هم باشند و این چیزی است که معلم زرافهها فراموش کرده بود." جملهای که در توصیف این کتاب آمده است!
اما کودک چطور میتواند برداشت درستی داشته باشد، وقتی زرافهها که به طور طبیعی همه شکل هم هستند، با ایجاد تغییر در ظاهرشان با یکدیگر متفاوت میشوند. یعنی کودک میتواند اینطور برداشت کند که اشکالی ندارد هر تغییری که دوست دارم در ظاهرم ایجاد کنم! آیا بذر این تفکر در ذهن کودک نمینشیند که من اگر در آینده از هر چیزی در ظاهر خودم راضی نبودم میتوانم تغییرش بدهم و به شکلی که دوست دارم درش بیاورم، چون همه انسانها قرار نیست شبیه هم باشند؟
در این داستان همه زرافهها دوست دارند شکل متفاوتی از آنچه هستند، باشند و چون روز برآورده شدن آرزوهاست به آرزویشان میرسند؛ این موضوع چگونه میتواند به پذیرش تفاوتها بینجامد. و آیا با مفهوم پذیرش خود در تناقض نیست؟ پیامی که نویسنده به دنبال رساندن آن بوده است، پیام ارزشمند و درستی است اما نحوه ارائه آن ممکن است در انتقال صحیح پیام مشکل ایجاد کند.
از سوی دیگر زرافهها معلمی دارند که در برخورد با آنها از بدترین روش، یعنی عصبانیت و طرد و اخراج آنها استفاده میکند؛ اما در نهایت اعتراف میکند خودش هم در کودکی آرزو داشته خالهایش رنگیرنگی باشد اما خالهای زرافه همیشه قهوهایست. این موضوع بیشتر یادآور روزگاران دهه 60 و 70 است که اگر دانشآموزان دستی در صورت میبردند معلمین و ناظمها برخورد جدی میکردند درحالیکه شاید خودشان هم آرزوی سرکوبشده چنین کاری را داشتند. نمود این مضمون در دنیای کودک امروز چگونه خواهد بود؟
از خلاقیتهای جالب توجه "سهگانه یک جور دیگر" این است که تصاویر پابهپای متن در انتقال جریان اتفاقات نقش دارند؛ به این معنی که بخش هایی از متن عامدانه ناتمام میماند تا کودک در تصویر به دنبال پایانش بگردد. این موضوع به تقویت مهارت مشاهده در کودک کمک میکند.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد مدرسه ی زرافه های جورواجور