نقد و بررسی کتاب کتاب ناتمام

"کتاب ناتمام"، از پرفروش‌های نیویورک‌تایمز، روایتگر داستانی جذاب و معمایی است. مهم‌ترین پیام داستان می‌تواند دانستن قدر عزیزان و لحظات با هم بودن باشد. علاوه‌بر این تقویت اراده و تلاش برای رسیدن به هدف، کشف و جستجوگری، همدلی و درک احساسات، پرورش خیال و تفکر انتقادی نیز می‌تواند از دیگر نکات مثبت آن باشد. همچنین روایت یک داستان جذاب معمایی، هیجان‌انگیز و ترسناک در بستر کتاب و کتابخانه می‌تواند مخاطب را به این دو علاقمند کند.

از نکات منفی داستان این است که والدین آن‌طور که باید نقش مثبتی ایفا نمی‌کنند. والدین آردن و فیونا با اینکه به نظر می‌رسد در تلاشند تفاوتی بین دو خواهر قائل نشوند و با احساسات دخترها به ویژه فیونا همدلی کنند اما مخاطبی که با فیونا همذات‌پنداری کرده و با او همراه می‌شود آنطور که باید این اهمیت و همدلی را درک و دریافت نمی‌کند. والدین هیزل و پرل نیز همواره در سفرند و بعد از گم شدن هیزل و روشن شدن حقیقت به شکل عجیبی پرل را برای همیشه تنها می‌گذارند.

کودک 10 و 11 ساله کتابخوان نیز می‌تواند از آن لذت ببرد به شرطی که تحت تاثیر اتفاقات ناخوشایند داستان، غم آن و انتخاب‌ها یا عملکردهای نادرست شخصیت‌ها قرار نگیرد. کارهای نادرستی مثل داشتن چاقوی جیبی در سن کم، شبانه و بی‌خبر از خانه بیرون زدن و... .

آردن به صورت حرفه‌ای اسکیت بازی می‌کند و حالا باید برای مسابقات آماده شود پس خانواده به شهری نزدیک محل کلاس و تمرینات او نقل می‌کنند. فیونا خواهر کوچکترش از این موضوع ناراضی است و چندسالی هست که به دلیل اینکه فکر می‌کند خانواده‌اش بین آن دو تفاوت قائل می‌شوند رابطه‌اش با آردن چندان گرم و صمیمی نیست و حالا نقل مکان به این شهر جدید، این چالش‌ها را بیشتر هم کرده است. اما کتابخانه اسرارآمیز این شهر جدید و پیدا کردن کتابی ناتمام و رازآلود جایگزین تنهایی و احساسات منفی فیونا می‌شود. او در این کتاب با ماجرای دو خواهر همراه می‌شود که "همه‌ی کارشان باهم بود ولی فقط یکی‌شان غیبش زد...،" اما صفحات کتاب بعد از آن اتفاق سفید و داستان ناتمام مانده بود.