نقد و بررسی کتاب غول بدخواب

یکی از مهم‌ترین چالش‌های امروز جامعه ما، بحران کم‌آبی و حتی بی‌آبی است؛ مسأله‌ای که دیگر تنها به قطع چندساعته‌ی آب محدود نمی‌شود و نگرانی نسبت به آینده را نیز به همراه دارد. از همین رو، آموزش فرهنگ صرفه‌جویی در مصرف آب از سنین کودکی ضرورتی انکارناپذیر است.

در همین راستا، مجموعه‌ی چهارجلدی «داستان‌های غولی» نوشته‌ی عباس قدیم محسنی و منتشرشده توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تلاش کرده است اهمیت آب را در قالب داستان‌هایی غیرمستقیم و فانتزی به کودکان نوجوان (۷ سال به بالا) منتقل کند.

نقاط قوت کتاب

• ایده‌ی اصلی مجموعه جذاب است؛ چهار غول هر کدام در قالب داستانی مستقل به موضوع آب و نقش آن در زندگی می‌پردازند، بدون آن‌که شعارگونه به صرفه‌جویی مستقیم اشاره شود. این روش می‌تواند تأثیرگذاری بیشتری بر ذهن کودک داشته باشد.

• زبان اثر به گونه‌ای است که کودک نوخوان می‌تواند خود به تنهایی کتاب را بخواند.

• بخشی از روایت در تصاویر ادامه می‌یابد و کودک باید برای کشف جزئیات داستان به دقت به تصویرگری‌ها توجه کند. این تعامل میان متن و تصویر نکته‌ی مثبتی برای جذب مخاطب است.

کاستی‌ها و چالش‌ها

• جملات کتاب گاه طولانی هستند یا بدون فعل به پایان می‌رسند؛ موضوعی که می‌تواند برای بعضی کودکان دشوار یا گیج‌کننده باشد.

• تصویرگری کتاب، همچون بسیاری از آثار کانون، حال‌وهوای نوستالژیک دارد. اگرچه این فضا برای والدین و نسل‌های پیشین خاطره‌انگیز است، اما ممکن است برای کودکان امروز چندان جذاب نباشد و نیاز به بازنگری در سبک و رنگ‌آمیزی احساس شود.

• یکی از جلدها پایان‌بندی مبهم و گیج‌کننده‌ای دارد؛ غولی که باید در بطری زندانی می‌شد، ناگهان در جلد دیگر ظاهر می‌شود. همچنین در یکی دیگر از جلدها، پایان باز داستان روشن نیست و می‌تواند موجب سردرگمی کودک شود.

• کیفیت چاپ نسخه‌ای که از سایت دیجی‌کانون تهیه شد، چندان مطلوب نبود و در برخی صفحه‌ها رد چاپ دیده می‌شد. امید است این مشکل در نسخه‌های دیگر وجود نداشته باشد.

جمع‌بندی

با وجود برخی کاستی‌ها در ساختار جمله‌ها، تصویرگری و کیفیت چاپ، مجموعه‌ی «داستان‌های غولی» اثری ارزشمند و قابل توجه است که می‌تواند به شیوه‌ای جذاب، کودکان را با اهمیت آب و ضرورت صرفه‌جویی آشنا کند. این مجموعه در چهار جلد با عنوان‌های غول آرزوها، غول تشنه، غول بدخواب و جنگلی که غول داشت منتشر شده و مطالعه‌ی آن برای نوخوان‌ها توصیه می‌شود.

غول آسمان‌ها همه کار می‌توانست بکند جز خوابیدن. او بسیار بدخواب بود و همیچوقت خوابش نمی‌برد. تا اینکه متوجه شد اگر روی ابرهای نرم و پنبه‌ای دراز بکشد، خوابش می‌برد؛ پس همه ابرها را جمع کرد و... .