بررسی تخصصی کتاب Surprise
شگفتی

دیدگاه کدومو

آگوست پولمن، پسربچهای دهساله و با صورتی بدفرم است که میخواهد فارغ از صورت غیرعادیاش، به کمک خانواده، با جهان اطرافش ارتباط برقرار کند. سرآغاز این رویارویی پرتنش، درسخواندن در مدرسۀ راهنمایی بیچر است. مطالعۀ این کتاب برای کسانی که مشکلات کوچک زندگی را بزرگ فرض میکنند و اعتماد به نفس خود را از دست میدهند، خالی از فایده نیست.
شاخص های اثر
خشونت در داستان آگوست، غیر از درگیری او با گروه کلاسهفتمی¬ها و یا مشت جک به صورت جولیان، جنبۀ ملموس و فیزیکی ندارد، بلکه مخاطب را به نحوی بیپرده با یک تراژدی مواجه میسازد. نسبتهایی که بچهها به آگی میدهند و اشکها و ضعفهای آگی درپی این تحقیرها، درعین نابههنجاربودن، حکایت از نوعی درگیری عاطفی خشن و عریان دارد که برای لحظاتی، قدری آزاردهنده است. حتی اگر مورد نکوهش قرار گرفته و جبران شوند. خواننده تا دوسوم داستان با غم آگوست غمگین است.
ادامه متنناهنجاریهای داستان محدود به مدرسه و دشنامها و نسبتهایی است که بچهها به آگوست میگویند.
پیام داستان دوسو دارد: یکسو متوجه ما انسان¬های عادی و دیگری ناظر بر انسانهایی مشابه آگوست است. برای ما انسانهای عادی، مهمترین پیام داستان از این قرار است که خوببودن، هیچ ربطی به ظاهر ندارد. با خواندن داستان شگفتی، احتمالاً برای بسیاری از خوانندگان، معیارهای زیباییشناختی زیر سؤال خواهند رفت؛ یعنی زیبایی ظاهر و زیبایی باطن الزاماً ارتباط مستقیم ندارند، بلکه گاهی عکس هم هستند. رویارویی ما انسانهای عادی با افرادی مانند آگی، حداقل امتحان خوبی برای محکزدن خودمان است که آیا حاضریم عیوب دیگری را پذیرفته و ارتباطی عمیق با قلبشان برقرار کنیم یا نه. همچنین بدانیم که آنان، خودشان بیشتر از ما با ظاهر خود درگیر هستند. خوب است ما به غمشان، غم دیگری اضافه نکنیم. خواندن شگفتی برای انسانهایی چون آگی نیز می¬تواند به منزلۀ خواندن الفبای اعتماد به نفس و جرأتورزی و درنهایت رسیدن به عزت نفس باشد. رفتن در دل ترسهایمان، بهترین روش رسیدن به عزت نفس است. حتی اگر شکستی در پی داشته باشد، حداقل خیالمان راحت است که وظیفه¬مان را در قبال خودمان انجام دادیم. هرچند با وجود شکستها، بارها و بارها می¬توان به دل میدان زد. درنهایت اینکه داستان شگفتی درس خوبی برای خانوادههایی است که آگوستی در میان خود دارند. حمایت و درک است که موجب میشود آگوستهای ما دیوار مابین خودشان و اجتماع را بشکنند.
ادامه متنآگوست با صداقت و مهربانی خود، بهراستی یک شگفتی است. او حاضر است برای توجیه تعجب دیگران از چهرهاش، خود را به سخره بگیرد و فریاد بزند که هیچچیزی از انسانهای عادی کم ندارد. تنها تفاوتش این است که عنصر غیرعادی در او قدری پررنگتر از دیگران است، وگرنه هر انسانی درون یا بیرون خود، حداقل یک عامل نامعمول و حتی غیرقابل تحمل دارد. از طرف دیگر، کسانی هم هستند که در محک مواجهه با آگوست و منطقیبرخوردکردن، سربلند هستند؛ مانند سامر. گذشته از خانوادۀ آگی که قهرمانان داستان هستند و جایگاهشان نیاز به توضیح ندارد، سامر کسی است که میتواند مثل بقیۀ دوستانش، از آگی کناره بگیرد و یا میتواند اصلاً او را نبیند. اما اتفاقاً از اولین کسانی است که پیام «دیدن با چشم قلب» را خیلی زود دریافت میکنند. در میان شخصیتهای درجهچندم داستان آقای کپل وجود دارد که بهعنوان نمایندۀ نظام آموزشی در داستان، نقش خود را بهنیکی ایفا می¬کند و بهجای دمزدن از بخشنامهها، به قلبها رجوع میکند، البته فراموش نکنیم که مدرسه خصوصی است.
ادامه متنبا خشونتی روانی مواجه هستیم که عواطف را برمی انگیزد و در پی آن، تأمل را.
آنچه لازم است والدین بدانند
درست است که قهرمان داستان، یک کودک دهساله است؛ اما درک داستان و ارتباط شخصیتها با آگوست، درک یک نوجوان با چالشهایش را میطلبد. یکی از چالشهای نوجوان، زیرسؤالرفتن جایگاه خانواده در نظر اوست. به او کمک کنید ارتباط آگوست با خانوادهاش را درک کند. به او گوشزد کنید که آگوست با او تفاوت سنی زیادی ندارد و ممکن است چالشهای مشابه داشته باشند.
به فرزندتان کمک کنید شباهتهایش را با آگوست پیدا کند؛ مثلاً ممکن است اعتماد به نفس، چالش هر نوجوانی باشد، برای هر فرد نیز مصادیق عدم اعتماد به نفس متفاوت است. کمک کنید این پیام را دریابد که برای بهدستآوردن اعتماد به نفس، باید به دل میدان زد. با کنارکشیدن کاری از پیش نخواهد رفت. همۀ شجاعتها مشابه رفتن گوسفند به سلاخخانه نیست. (ممکن است این تشبیه برای فرزندتان ناخوشایند باشد)
در مرتبۀ دیگر شاهد نسبتدادن برخی واژهها به آگوست هستیم که با وجود نکوهش این نسبتها در داستان، امکان الگوپذیری ازسوی خوانندۀ کودک یا نوجوان وجود دارد؛ مانند گاوماهی، بچهزامبی، طاعون و ... توصیه میشود نکوهشهای داستان را درنظر فرزندتان پررنگ کرده و دربارۀ درست و غلطبودن این نسبتها با او صحبت کنید. در کل محیط مدرسۀ بیچر با محیط مدرسۀ فرزند شما قطعاً متفاوت است، بنابراین باید سعی کنید اولاً خودتان، چالشهای دو محیط را درک کرده و بهنحو منطقی، تفاوتها را برای فرزندتان جا بیندازید.
این را نیز بایستی درنظر بگیریم که آگوست زندگی بسیار راحتی دارد، خانوادۀ پولمن در یکی از بهترین مناطق آمریکا زندگی میکند، همیشه بهترین امکانات را در اختیار دارد و از بابت آسایش زندگی هیچ غمی ندارد. توصیه میشود به فرزندتان کمک کنید شرایطی غیر از این را برای یک انسان معلول تصور کند.
خلاصه: خواندن این کتاب را بهعنوان نمونهای موفق از "کشمکش با محیط برای کسب اعتماد به نفس" به فرزندتان توصیه کنید، نه صرفاً بهعنوان یک داستان تراژیک با پایانی خوش.
با کودکان خود صحبت کنید درباره
1) محکومکردن جک توسط آگی کار درستی بود؟ بهتر نبود از ابتدا خودش صحبت میکرد؟
2) جک نمیتوانست از ابتدا با جولیان و گروهش مقابله کند؟
3) اگر آگوست در ابتدا بهجای گوشهگیری داوطلبانه دوستی پیدا میکرد، داستان چگونه پیش میرفت؟
4) روش آقای کپل برای حمایت از آگی مناسب بود؟
5) روش پدر و مادر آگی در عدم تبعیض بین فرزندانشان درست بود؟
6) بهتر نبود میراندا بهجای کنارهگیری از ویا، از او و خانوادهاش کمک میگرفت؟
7) اگر جای سامر بودی، داوطلبانه با بچهای مانند آگوست دوست میشدی؟
8) به نظرت دلیل کارهای جولیان چیست؟ غرور و تکبر، لوس و افادهای بودن، یا حسادت؟
9) تأثیر آگی روی شخصیتهایی مثل جاستین و میراندا چگونه بود؟
10) بهنظرت ارتباط با کسانی مثل جولیان چه خوبی میتواند داشته باشد؟ میشود فرصتی برای اثبات خوببودن خودمان باشد؟
خلاصه: اگر بهجای آقای براون بودی، سرمشق اخلاقی داستان شگفتی را چه مینوشتی؟
داستان کتاب
آگوست پولمن به گفتۀ خودش پسری بسیار عادی است، مانند همۀ پسربچههای دهساله ایکسباکس بازی میکند، بستنی میخورد، عاشق تماشای فیلمهای ابرقهرمانی است و ...؛ اما در فیزیک عادی و پسرانهاش یک عنصر غیرعادی دارد. آگوست یک پسر زشترو است. صورتش به نحو غیرقابل تصوری غیرعادی است و این صورت غیرعادی، او را به یک اعجوبه تبدیل کرده است. بعد از 10 سال و 27 بار عمل جراحی فرسایندۀ صورت، باید از زندگی خانگی خود دست کشیده و برای نخستینبار به مدرسه برود. او که تا پیش از این، نزد مادرش درس خوانده است، حالا باید روابط گوناگون در مدرسه را تجربه کند. داستان آگوست از زاویۀ نگاه خودش و اشخاصی که به نوعی با او در ارتباط هستند روایت میشود. «شگفتی»، داستان دستوپنجه نرمکردن یک پسربچۀ غیرعادی (از نگاه مردم) با جهان اطرافش است.
جزئیات کتاب
- کارگردان/ مؤلف: L.Palacio / آر. ال. پالاسیو
- نویسنده/ مترجم: پروین علیپور
- نام تهیهکننده: ـ
- نام بازیگران: ـ
- نام شخصیتها:آگوست پولمن: قهرمان و شخصیت اصلی داستان است که باوجود صورت غیرعادی سعی میکند با جهان ارتباط برقرار کند. اولیویا پولمن: خواهر بزرگتر آگوست است که باوجود کمبودهای درونی که فقط خودش حس میکند، همچنان برای برادر کوچکش فداکاری میکند. ایزابل و نات پولمن: پدر و مادر آگی و ویا هستند که با تمام وجود در کنار فرزندشان سعی دارند او را از پیلهاش بیرون بکشند. سامر: اولین کسی است که در مدرسه، بدون چشمداشت و بدون درنظرگرفتن ظاهرش، با آگی ارتباط برقرار کرده و سعی میکند او را کمک کند. جک ویل: یکی از همکلاسیهای آگی است که در ابتدا به توصیۀ آقای کپل با آگوست ارتباط برقرار میکند؛ اما درادامه، دوستی تصنعیاش تبدیل به رفاقت عمیقی میشود. جاستین: دوست ویاست که بهخاطر وضعیت نابهسامان خانوادهاش، بهدنبال دوستی با ویا، به خانوادۀ صمیمی پولمن وارد شده و به شگفتی آگوست پی میبرد. میراندا: دوست چندین سالۀ ویاست که به دلیل مشکلات خانوادگی، چندماهی است با ویا کمارتباط شده است؛ اما همچنان به آگوست علاقه دارد. قای کپل: مدیر مدرسۀ راهنمایی بیچر است که متعهدانه سعی دارد محیط مدرسه را برای آگی دلپذیرتر کند. جولیان: نقطۀ مقابل قهرمان. در داستان مدرسه، همیشه باید کسی وجود داشته باشد که دشمن قهرمان باشد، جولیان ضدقهرمان داستان شگفتی است.
- کشور سازنده: انگلستان
- کمپانی سازنده: نشر افق
- سال تولید: 2012/1393
- زمان اثر: 432 صفحه
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد