آنچه لازم است والدین بدانند
هدف نویسنده از پرداخت چنین داستانی مشخص نیست چراکه نمیتواند پیام مثبت و درستی به مخاطب برساند. والدین آرش کاملا به او و احساسش بی توجهی میکنند، از او نمیپذیرند که هدیهاش(تفنگ اسباببازی) را دوست نداشته باشد، به عروسک هایش شلیک میکنند درحالیکه آرش اصلا این بازی را دوست ندارد و برای عروسکهایش غصه میخورد، درنهایت او را با همه هیجانات و احساسات منفیش تنها گذاشته، پدر به تماشای اخبار جنگ میپردازد و مادر با خوشحالی در حمام آواز تفنگ میخواند. این داستان سراسر اضطراب و عدم امنیت به کودک منتقل میکند چراکه والدین بعنوان منبع اصلی آرامش و امنیت کودک در این داستان کاملا برعکس عمل میکند. آرش درنهات نقش نجاتدهنده را برای عروسکهایش ایفا کرده، آنها را درمان میکند و در پناه امنیت خود قرار میدهد. والدین در این داستان تا حدی یادآور یک والدین اسرائیلی است که از جنگ و جشونت لذت میبرند و کودک خود را نیز از همان کودکی به همین شکل بار میآورند.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد بنگ! بنگ! بنگ!