آنچه لازم است والدین بدانند
انیمهی معروف و محبوب «همسایهی من توتورو» چهارمین اثر از کارگردان بزرگ هایائو میازاکی است. این سینمایی در زمان خودش درآمدی معادل با 588 میلیون ین از توزیع بهدست آورد و از سال ۲۰۰۲ اکرانهای بینالمللی را دریافت کرده است. بهطور کلی این اثر ۳۰,۴۷۶,۷۰۸ دلار در خارج از کشور فروخته است که در مجموع ۴۱,۰۷۶,۷۰۸ دلار در باکس آفیس جهانی است. تاکنون چندین مانگا، کتاب، انیمهی کوتاه و بازی کامپیوتری بر اساس این انیمه تولید و در سرتاسر جهان منتشر شده است.
شما در این انیمه تصاویر زیبا و رنگارنگی از طبیعت، درختان، میوهها، مزارع کشاورزی، آسمان آبی و باران را مشاهده میکنید که حس طراوت و تازگی آنها روحتان را زنده و شاداب خواهد کرد. شخصیتهای اصلی که دو کودک هستند با شور و شادی خود حس نشاط و پاکی کودکانه را به شما منتقل میکنند. در این انیمه، شخصیتها از کوچک تا بزرگ درنهایتِ همدلی و همکاری و دوستی و وظیفهشناسی در کنار هم داستان را پیش میبرند و همگی آنان میتوانند نمونهی بارز یک الگوی مثبت برای فرزند شما باشند. شما میتوانید با رجوع به بخش الگوهای مثبت ویژگیهای هرکدام از شخصیتها را بخوانید و آنها را برای فرزند خود پررنگ نمایید.
وجه فانتزی و خیالپردازانهی این اثر جدا از زیبایی و خلاقیتش بسیار بالاست، شما میتوانید از این فرصت استفاده کنید و کودک یا نوجوان خود را ترغیب نمایید تا آنها نیز با خلق نقاشی یا داستان و نمایشهای خیالپردازانه قوهی خیال و فانتزی خود را محک بزنند. این کار هم میتواند باعث سرگرمی بچهها شود و هم این قوه را در آنان بهصورت کاربردی پرورش دهد.
میازاکی که در تمام انیمههای خود توجه ویژهای به اخلاق، صلح و انسانیت دارد، در این انیمه نیز توجه ویژهی خود را نسبت به این موضوع در قالب آئین شینتو بهتصویر کشیده است. این آئین که مذهب رسمی ژاپن است بر احترام به طبیعت تاکید بسیاری دارد تا جایی که متاسفانه به اشتباه با عنوان طبیعتپرستی از آن یاد میشود، در حالی که این مذهب بسیار فراتر و معنویتر از این عنوانِ اشتباه است. بخشی از تعلیمات این آئین به ما میگوید که طبیعت در ازای احترام شما نسبت به خود، حامی و مراقبتان خواهد بود. این موضوع در زمانی که سوکی، می و پدر از درخت بزرگ برای محافظت از می سپاسگزاری میکنند یا زمانی که سوکی چترش را به توتورو میدهد تا در زیر باران خیس نشود خود را نشان میدهد. بعد از اینکه توتورو (محافظ طبیعت) از سوکی و می محبت دریافت میکند چندبار برای خوشحالکردن و کمک به آنها ظاهر میشود. شما میتوانید دربارهی این صحنهها با فرزندان خود صحبت کنید و به آنها بیاموزید که هر عملی میتواند در نظام هستی پاسخی داشته باشد. اگر کار خوبی انجام دهیم از آن پاسخ مثبت و محبتآمیز دریافت خواهیم کرد درست مثل سوکی و می که در ازای سپاسگزاری و محبتورزیدن، از لطف و کمکهای توتورو برخوردار شدند.
نکتهی مهم دیگر اثر، تماشای کیفیات و جزئیات دنیا از چشم کودکان است. چنانکه میبینیم، توتورو و موجودات بانمک و کوچکی که با او زندگی میکنند تنها توسط کودکان قابل دیدن هستند، چراکه نفس آنها پاک است و به جزئیات و شگفتیهای اطراف خود توجه دارند. میازاکی با بهتصویر کشیدن این ماجرا سعی میکند به آدم بزرگها یادآوری کند که دریچهی خیالشان را باز نگاه دارند و با فرآیند عادیشدن و روزمرگی از اسرار و شگفتیهای هستی غافل نمانند. طبیعت با هزاران صدا و اشاره در حال تسبیح و راهنمایی صاحبدلان است. چنانکه قرآن در آیهی 44 سورهی الاسری میگوید :«تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا» آسمانهاى هفتگانه و زمين و هركس كه در آنهاست او را تسبيح مىگويند و هيچ چيز نيست مگر اينكه تسبيح او مىگويد، ولى شما تسبيح آنها را درنمىيابيد بهراستى كه او همواره بردبار آمرزنده است. اين آيه دلالت ميكند که تمامي ذرّات موجودات عالَم، صاحب شعور و ادراك هستند و در برابر خالق خود تعظیم ميكنند. در تأکید همین مفهوم شاعر خوشآوازهی ما مولانا در مثنوی معنوی میگوید: جملهی ذرّات عالم در نهــان/ با تو میگویند روزان و شبــان/ ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم/ با شمـــا نامحـرمان، ما ناخوشیـم/ چون شما سوی جمادی میشوید/ محرم جان جمادان کی شوید؟
یا سهراب سپهری در شعر (صدای پای آب) که میگوید: من نمازم را وقتی میخوانم/ که اذانش را باد گفته باشد سر گلدستهی سرو/ من صدای نفس باغچه را میشنوم/ مثل یک گلدان/ میدهم گوش به موسیقی روییدن
در پایان خواندن این حکایت نیز شاید خالی از لطف نباشد: «جوانمردی در صحرایی میگذشت، سنگی را دید که بهسان قطرات باران پیوسته از او آب همیچکید. ساعتی در آن نظر میکرد و در صنع خدای عزّوجلّ اندیشه میکرد. ربّالعالمین، کرامت آن دوست را، سنگ به آواز آورد، تا گفت: «یا ولیالله، هزاران سال است تا مرا بیافرید و از بیم قهر او و سیاست خشم او چنین میترسم و اشک حسرت همیریزم... آن ولی خدا گفت: «بار خدایا این سنگ را ایمن گردان!» او برفت. چون باز آمد، همچنان قطرهها میریخت. در دل وی افتاد که مگر ایمن نگشت از قهر او؟ سنگ به آواز آمد که: «یا ولی الله، مرا ایمن کرد، امّا به اوّل اشک همیریختم از حیرت و بیم عقوبت و اکنون اشک همیریزم از ناز و رحمت، و ما را بر این درگاه، جز گریستن کاری دیگر نیست، یا گریستن از حسرت و نیاز، یا گریستن از رحمت و ناز.»
متون ادبی ما مملو از این مفاهیم لطیف و والاست، شما نیز میتوانید با فرزند خود حکایات یا اشعار متشابهی از این مفهوم را پیدا کنید و مطالعه بفرمایید.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد همسایهی من توتورو