نقد و بررسی انیمه هفتمین حلقه‌ی زمانی (7th Time Loop)

آرنولد، فردی خشن و خون‌خوار است؛ دلیل مرگ ریشه در شش زندگی قبلی جنگی است که در آینده آرنولد به راه می‌اندازد و طی آن افراد بی‌گناهی را به قتل می‌رساند. او در زندگی قبلی ریشه، سربازان زیادی را به قتل رساند و در آخر شمشیرش را در قلب ریشه فرو کرد. البته توجه کنید که خشونت این اثر فانتزی است.

چندین مرتبه نوشیدن مشروبات الکلی، در اثر مشاهده می‌شود. همچنین یکی از شخصبت‌های فرعی سیگار می‌کشد. ریشه برای رسیدن به اهدافش در این زندگی، از دانشی که از قبل کسب کرده استفاده می‌کند؛ او در شش زندگی پیشین با افراد مواجهه داشته و آن‌ها را می‌شناسد، حالا با استفاده از نقاط ضعفشان نظرشان را به خود جلب می‌کند. در واقع، نوعی سوءاستفاده شکل می‌گیرد که منجر به اتفاقات مثبت برای ریشه می‌شود. بوسیدن در یک صحنه و بغل کردن در چند صحنه وجود دارد. همچنین در یک قسمت، دو شخصیت اصلی با یکدیگر می‌رقصند که البته محتوای آن اروتیک و ناهنجارانه نیست. در اثر، به خودکشی نیز اشاره می‌شود؛ تئودور سعی می‌کند جان خودش را بگیرد تا برادرش راحت‌تر زندگی کند. اشاره‌ی مستقیم به بحث تناسخ یا بازگشت دوباره به زندگی، از دیگر ناهنجاری‌های اثر است؛ این نظریه توسط تمامی ادیان ابراهیی رد شده و صرفا یک مسئله‌ی فانتزی و خیالی است.

برای تغییر باید اراده کرد و سرنوشت را تغییر داد؛ اگر انسان همراه با تفکر، تلاش کند می‌تواند از جنگ نیز جلوگیری کند و از یک انسان خون‌خوار، فردی با عاطفه بسازد. همچنین بزرگ‌ترین پیامد اثر این است که حاکمانی که توسط اطرافیانی سودجو و بی‌رحم نسبت به مردم راهنمایی می‌شوند، عاقبت جنگ و قحطی به بار می‌آورند. اما اگر آن‌ها توسط افراد دلسوز نسبت به همه‌ی مردم موعظه و راهنمایی شوند، درست تصمیم می‌گیرند و هیچ‌گاه جنگ را به زندگی مردم وارد نمی‌کنند. همچنین این اثر می‌گوید که قدرت اراده و عشق می‌تواند انسان را به سمت سرنوشتی بهتر راهنمایی کند. هفت زندگی ریشه، به مخاطب می‌فهماند که هر برهه‌ای از زندگی، فرصتی برای رشد، تغییر و یادگیری است.

ریشه، دختری مصمم برای رسیدن به اهدافش است؛ او در شش زندگی گذشته‌اش کار مورد علاقه‌اش را امتحان کرده و در آن ماهر شده است؛ در هفتمین زندگی، با استفاده از تمام آن دانش‌ها، به ساخت محصول می‌پردازد و با آن تجارت بزرگی راه می‌اندازد. او با کمک علم گیاه‌شناسی که در زندکی سومش کسب کرده، افراد زیادی را درمان می‌کند و از وخامت اوضاع چندین نفر جلوگیری می‌کند. همچنین او سعی می‌کند جلوی به بار آمدن حادثه را توسط استادش بگیرد، او آن ماده‌ی خطرناک را که موجب مرگ مردم می‌شد تبدیل به چیزی می‌کند که باعث شادی مردم می‌شود. ریشه با توجه به زندگی‌های پیشین و خلق و خوی افراد، می‌تواند روی تمامی آن‌ها تأثیر بگذارد و آن‌ها را به سمت تصمیمات مثبت سوق می‌دهد. برای نمونه، استاد گیاه‌شناسی سعی دارد با استفاده از یک ماده‌ی خطرناک کاری را انجام دهد تا نظر آرنولد را جلب کرده و او را با کشورش متحد سازد؛ برای او جان انسان‌های دیگر که با انجام این آزمایش به خطر می‌افتند، اهمیتی ندارد. ریشه با طراحی و ساخت یک محصول به او می‌فهماند که با آن ماده‌ی خطرناک، می‌توان کار مثبتی انجام داد که در عین حفظ جان مردم، محصول خارق العاده‌ای ارائه کرد. همچنین ریشه روی رئیس تالی که فکر می‌کرد تنها باید به افراد ثروتمند اهمیت بدهد، تأثیر گذاشته و او را ترغیب می‌کند تا برای طبقه‌ی نیازمند جامعه ایجاد شغل کند. ریشه می‌تواند با کمک هوش بالای خود، میان تئودور و آرنولد دوباره دوستی و صلح رواج دهد و از مرگ تئودور جلوگیری کند. او کمک می‌کند تا به آرنولد بفهماند باید دوباره به برادرش اهمیت دهد و او را نادیده نگیرد؛ چرا که تئودور تماما به فکر برادرش بود و در حسرت یک نگاه از او به فردی بدجنس تبدیل شده بود، هر چند که سرشت اصلی او این‌گونه نبود. ریشه، با فقرا و تنگدستان رفتار مناسبی دارد و برای آن‌ها ارزش قائل است، او به دنبال راهی برای کمک به آن‌ها می‌گردد. ریشه، باعث می‌شود احساسات و عاطفه‌ی مرده‌ی آرنولد دوباره نمایان شوند و او وجوه مختلفی را از خودش نشان دهد. برای نمونه از جنگ بین دو برادر جلوگیری می‌کند، باعث می‌شود آرنولد به زندگی امیدوار شود و دوباره لبخند بزند. همچنین ریشه برای برقراری اتحادی میان دو کشور تلاش زیادی می‌کند و از جنگ آینده که در هر شش زندگی به وسیله‌ی آن جانش را از دست داده و طی آن مردم زیادی به قتل رسیدند، پیش‌گیری می‌کند.