نقد و بررسی انیمیشن لک‌لک‌ها (Storks )

لازم است والدین بدانند تماشای این انیمیشن می‌تواند شما را با سیل سؤالاتی مانند «مامان! بچه‌ها از کجا میان؟» ازسمت فرزندانتان روبه‌رو کند. پاسخی که این انیمیشن به این سؤال می‌دهد، (لک‌لک‌ها بچه‌ها را می‌آورند) می‌تواند فرزندان خردسال شما را گیج کند. برای همین توصیه می‌شود پیش از تماشای این انیمیشن به همراه فرزندانتان، با مطالعه‌ی مطالب تخصصیِ موجود در این زمینه و هم‌چنین مهیاکردن جواب مناسب و متناسب با سن فرزندتان، خودتان را برای مواجهه‌ی مناسب با آن‌ها آماده کنید تا با سؤالات فرزندانتان در حین نمایش این انیمیشن یا بعد از نمایش آن، غافل‌گیر نشوید.

دختری به نام تولیپ در انیمیشن وجود دارد که همیشه آرزوی زندگی‌کردن کنار خانواده‌اش را داشته است؛ زیرا لک‌لکی او را پیش خودش نگه ‌داشته و آدرسش را هم گم کرده است. ممکن است فرزند شما از این موضوع احساس ناراحتی کند. احساسات او را دست‌کم نگیرید و او را به‌خاطر همدلی‌‌اش با شخصیت‌های داستان تشویق کنید. از او بخواهید احساساتش را بیان کند.

برخی از صحنه‌های ترسناک مانند تعقیب‌وگریز گرگ‌ها، سقوط و... در فیلم وجود دارد که می‌تواند برای مخاطبان حساس ترسناک باشد، اگر فرزند شما از این صحنه‌ها ترسید، او را با درآغوش‌کشیدن همراهی کنید. همچنین در این انیمیشن پسربچه‌ای تک‌فرزند وجود دارد که والدینش کارمند هستند و احساس تنهایی می‌کند. ممکن است فرزند شما با او هم‌ذات‌پنداری کند، از فرزند خود بخواهید درباره‌ی احساس او فکر کند و اگر با او هم‌‌ذات‌پنداری می‌کند، بخواهید درباره‌ی احساسش با شما صحبت کند. در پایان، توصیه می‌شود از سؤالات فرزندان خود نترسید. قطعاً پاسخی متناسب با سن فرزند شما و هنجار‌ها و فرهنگ خانواده‌ی شما وجود دارد که بتواند فرزندان شما را از آشفتگی دربیاورد.

خلاصه: ممکن است بعد از تماشای این انیمیشن، فرزندان خردسال شما درباره‌ی «نحوه‌ی متولدشدن بچه‌ها» گیج شوند. برای پاسخ به سؤال‌های آن‌ها در این زمینه آماده باشید.

تا حالا شده مانند نیت (پسربچه‌ی تک‌فرزند) در خانه احساس تنهایی کنی؟ به‌نظرت با چه فعالیت‌هایی این احساس تنهایی کم می‌شود؟

می‌توانید درباره‌ی صحنه‌های ترسناک انیمیشن با هم گفت‌وگو کنید. تو از چه صحنه‌ای بیشتر ترسیدی؟ از تعقیب‌وگریز بیشتر می‌ترسی یا صحنه‌هایی که تولیپ (دختر یتیم) و لک‌لک با هم دعوا می‌کنند؟

با توجه به تشخیص خودتان از روحیات فرزندتان و سن او، می‌توانید درباره‌ی فانتزی و تخیلی‌بودن بچه‌آوریِ لک‌لک‌ها با فرزندتان گفت‌وگو کنید و برای او توضیح دهید که بعد از ازدواج یک مرد و یک زن با یکدیگر، خداوند به آن‌ها فرزند می‌دهد. این پاسخ می‌تواند با توجه به سن فرزندتان تغییر کنید، در سنین نوجوانی، با تشخیص خودتان از روحیات نوجوانتان می‌توانید با ادبیاتی علمی برای او درباره‌ی لقاح تخمک و اسپرم صحبت کنید یا او را به کتاب یا دانشنامه‌ای علمی ارجاع دهید.

خلاصه: وقت‌هایی که در خانه احساس تنهایی می‌کنی، دوست داری چه کار کنیم تا حالت بهتر شود؟

«لک‌لک‌ها» در گذشته بچه‌ها را از کارخانه‌ی «بچه‌سازی» تحویل مي‌گرفتند و به والدینی می‌سپردند که در‌خواست بچه‌دارشدنشان را از طریق نوشتن نامه به آن‌ها رسانده بودند؛ اما به علت سختی و مشقت انتقال بچه‌ها توسط لک‌لک‌ها،  همچنین اشتباه لک‌لکی به نام «جاسپر» که تصمیم گرفت دختربچه‌ای به نام «تولیپ» را برای خودش نگه‌ دارد و آدرس او را گم کرد، آن‌ها دیگر به انتقال بچه‌ها ادامه نمی‌دهند و بسته‌های پستی را جابه‌جا می‌کنند که سود بیشتری برایشان دارد. «هانتر»، رئیس شرکت پستی لک‌لک‌ها، می‌خواهد ترفیع بگیرد و برای همین قصد دارد «جونیور»، لک‌لک موفق در ارسال مرسولات پستی را، به‌عنوان جانشین خود و رئیس شرکت معرفی کند، به‌شرطی که قول بدهد «تولیپ» را که در کار لک‌لک‌ها اختلال ایجاد می‌کند، از شرکت اخراج کند. جونیور، تولیپ را به‌عنوان مسئول اتاق پستِ نامه‌های درخواست تولد بچه، سرِ کار می‌گذارد، این درحالی است که سال‌ها حتی یک نامه‌ی درخواست نوزاد ارسال نشده است. در همین زمان پسربچه‌ی تک‌فرزندی به نام «نیت» که والدینش کارمند هستند، احساس تنهایی می‌کند و یک نامه‌ی درخواست نوزاد برای لک‌لک‌ها ارسال می‌کند. تولیپ این نامه را وارد دستگاه تولید نوزاد می‌کند و بچه متولد می‌شود. جونیور می‌داند که اگر کسی ماجرا را بفهمد، اخراجش می‌کنند. برای همین تصمیم می‌گیرد بچه را سریع به خانواده‌اش برساند؛ اما بال جونیور شکسته است و درد می‌کند، برای همین با وسیله‌ی پروازی که تولیپ اختراع کرده است سفر می‌کنند. در مسیر سفر اتفاقات خطرناک زیادی مانند تعقیب‌وگریز گرگ‌ها، ‌سقوط از ارتفاع و... می‌افتد؛ اما جاسپر به کمک جونیور و تولیپ می‌آید و آدرس خانه‌ی تولیپ را به او می‌دهد. در پایان تولیپ به جونیور کمک می‌کند تا خط تولید بچه‌ها راه بیافتد، هانتر که می‌خواهد دستگاه تولید بچه را خراب کند، سقوط می‌کند و شرکت ارسال محصولات پستی تخریب می‌شود و فقط کارخانه‌ی بچه‌ها باقی می‌ماند و هزاران بچه‌ی آماده‌ی ارسال! تولیپ و جونیور، برادر نیت را به او می‌رسانند، (پدر و مادر نیت متوجه اشتباهشان می‌شوند و سعی می‌کنند برای نیت بیشتر وقت بگذارند)‌ تولیپ هم خانواده‌ی خودش را پیدا می‌کند و همراه دوستش جونیور به خانه‌اش می‌رود.

تولیپ: دختر هجده‌ساله‌‌ای که از نوزادی با لک‌لک‌ها بزرگ شده است، یک لک‌لک آدرس خانواده‌ی تولیپ را گم کرده است. او تلاش می‌کند تا یک بچه را به خانواده‌‌ي گاردنر برساند،

جونیور: لک‌لکی که در کارش موفق است و قرار است رئیس بشود، به‌شرطی که تولیپ را اخراج کند. او ناچار می‌شود با تولیپ همراه شود تا یک دختربچه را به خانواده‌اش (گاردنر‌ها) برساند. در پایان جونیور رئیس می‌شود و دوباره کارخانه‌ی تولید بچه را راه می‌اندازد،

نیت گاردنر: پسربچه‌ی تک‌فرزندی که احساس تنهایی می‌کند و به لک‌لک‌ها نامه می‌فرستد و تلاش می‌کند تا به همراه پدر و مادرش، (که متوجه می‌شوند باید با فرزندشان بیشتر وقت بگذرانند) خانه را برای رسیدن لک‌لک‌ها آماده کند،

جاسپر: لک‌لکی که هجده‌سال پیش آدرس خانه‌ی تولیپ را گم کرد و سعی کرد او را برای خودش نگه ‌دارد،

هانتر: لک‌لک هیکلی و بزرگی که ریاست کارخانه‌ی پست را برعهده دارد و در پایان به دلیل طمع‌کاری، سعی می‌کند کارخانه‌ی تولید بچه‌ را از بین ببرد تا سهام شرکتشان سقوط نکند؛ اما درنهایت خودش سقوط می‌کند و از بین می‌رود.

کمپانی سازنده: RatPac-Dume Entertainment/Warner Bros Animation