• امروز : 31 فروردین 1403
logo

نقد و بررسی انیمیشن شهر اشباح (Spirited Away)

author-img

توسط : پریسا نوری پور ارزیاب کدومو

4 ماه پیش

مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه

3333 بازدید

reviews-image

دیدگاه کدومو

kodoumo-logo 12 +
این ستاره‌ها کیفیت فنی محصول بوده و فارغ از معیارهای تربیتی و ارزش‌های اخلاقی به اثر داده شده است. ارزیاب براساس میانگین امتیاز اثر در پلتفرم‌های مختلف و نگاه فنی خود به محصول این امتیاز کیفی را برای محصول لحاظ کرده است.

«شهر اشباح» داستان دختری 10ساله به‌نام چیهیرو را روایت می‌کند که به‌همراه والدینش وارد شهری موسوم به شهر اشباح می‌شوند. پدر و مادر چیهیرو در بدو ورود بنا بر عمل اشتباه خود به خوک تبدیل می‌شوند و چیهیرو نیز به‌خدمت جادوگر بدجنس شهر یعنی یوبابا درمی‌آید. یوبابا نام چیهیرو را از او می‌گیرد و نامی دیگر برایش انتخاب می‌کند تا به این صورت بتواند بر چیهیرو مسلط شود. اما چیهیرو با قلب بزرگ و مهربان خود نه‌تنها طلسم یوبابا را باطل کرد، بلکه تواست طلسم دوستانش را نیز از بین ببرد و باعث آزادی خود و آنها شود. این انیمه، در فضایی فانتزی و سرشار از رنگ و زیبایی به‌تصویر کشیده شده است و با پیام مهرورزی، دوستی و کمک‌رسانی می‌تواند لحظات خوشی را برای مخاطب به‌وجود آورد.

ژانر : روان‌شناختی فانتزی معناگرا

سال 2001 125 دقیقه جزئیات کامل اثر
17 مناسب خانواده 5 نامناسب خانواده

دیدگاه والدین

kodoumo-logo 15 +
بر اساس 1 رای

دیدگاه فرزندان

هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.

شاخص های اثر

شما هم بررسی کنید
جزئیات
جزئیات
جزئیات

آنچه لازم است والدین بدانند

انیمه‌ی‌ معروف و بسیار محبوب «شهر اشباح» نهمین اثر بلند کارگردان بزرگ ژاپنی هایائو میازاکی است. این انیمه در هفتاد و پنجمین دوره‌ی جوایز اسکار برنده‌ی جایزه‌ی اسکار بهترین فیلم پویانمایی شد. این جایزه نخستین اسکار انیمه در جهان است، اما میازاکی به‌دلیل حمله‌ی آمریکا به عراق در سال 2003 از گرفتن این جایزه امتناع ورزید و از این موضوع بسیار اظهار تأسف کرد. او در مجله‌ی تایمز گفت که برای موفقیت‌های اثرش با توجه به اوضاع غم‌انگیز جهان نمی‌تواند عمیقأ خوشحال باشد، چراکه این اتفاقات با روحیه‌ی بشردوستی و صلح‌طلبانه‌اش در تضاد است.

میازاکی، کارگردانی صلح‌طلب، سنت‌گرا و متأثر از آئین شینتو است. چنان که می‌دانید در شینتو یعنی مذهب رسمی کشور ژاپن، هر چیزی در طبیعت خدا یا کامی خود را دارد. همانطور که در داستان دیدید، هیولایی پوشیده در لجن و در قالب «بدبوی بزرگ» به‌عنوان مشتری به حمام بزرگ یوبابا می‌آید. چیهیرو مسئول تدارک حمام‌گرفتن این موجود متعفن می‌شود که بوی بدش همه را مجبور به فرار کرد و حتی باعث فاسدشدن غذاها شد. در حین شست‌وشوی این موجود زباله‌های صنعتی و ضایعات فلزی از درونش به بیرون ریخته شد که استعاره از آلوده‌شدن او به کثافات و زباله‌های جهان صنعتی است و وقتی که کاملا تطهیر گشت مشخص شد که او در اصل خدای رودخانه بوده و درنهایت به هما‌نجا نیز بازگشت. این بخش داستان بنا بر مصاحبه‌ی میازاکی از تمیزکردن رودخانه‌ای در اطراف محل زندگی‌اش الهام گرفته شده است که مملو از زباله بوده و برای خارج‌کردن یک دوچرخه از آن به‌دردسر زیادی افتادند. امروز این رودخانه‌ی واقعی توسط میازاکی و مردم پاک شده و با آبی زلال مملو از ماهی است. شما با تماشای این صحنه می‌توانید راجع به مسئولیتی که بشر در قبال حفاظت از طبیعت دارد با فرزند خود صحبت کنید. به آنها بگویید که هرکدام از اجزای طبیعت جلوه‌ای از لطف بزرگ خداوند به ماست که باید در نگهداری آن به حد وسع بکوشیم و شکر نعمتش را به‌جای آوریم.

نکته‌ی بعدی آنکه، اسم و هویت خانوادگی در فرهنگ ژاپنی جایگاه بسیار ویژه‌ای دارد و غفلت از آن به معنای از دست‌دادن هویت فردی قلمداد می‌شود. هاکو به چیهیرو می‌گوید اگر اسمت رو فراموش کنی هرگز راه خانه‌ات رو پیدا نخواهی کرد. او از زبان خودش می‌گوید: «من دیگه اسمم رو یادم نمیاد» و این جمله به فراموش‌شدن اصل و اصالت انسانیِ او اشاره می‌کند. یوبابا از طریق پاک‌کردن حافظه‌ی تاریخی و تغییردادن اسم و هویت فردی انسان‌ها مالک آنها می‌شود و بر آنها فرمانروایی می‌کند. این کار درواقع همان کاری است که سیاست‌مداران و اربابان قدرت از آن برای بهره‌کشی از انسان‌ها استفاده می‌کنند و آن عبارت است از نابودکردن بنیان فردیت و خانواده و به دست فراموشی‌سپردن هویت تاریخی افراد. در این خصوص می‌توانید با فرزندان از تاریخ گذشته، آداب و رسوم و فرهنگ‌های قدیمی خانوادگی خود صحبت کنید؛ چراکه آگاهی یافتن از اصل و ریشه‌ی خود می‌تواند کمک بزرگی برای نوجوانی باشد که در ابتدای مسیر یافتن هویت فردی و اجتماعی خود است.

در این انیمه، شخصیت‌های دیگری نیز وجود دارد که هرکدام می‌توانند نماد یک مفهوم باشند و شما می‌توانید با خانواده‌ی خود به رمزگشایی آنها بپردازید. برای مثال نکته‌ی جالب و نقطه‌ی عطف این اثر، حضور شبح بی‌چهره (no face) در داستان است. یکی از مرموزترین آفریده‌های میازاکی کاراکتر بی‌چهره است. صورت او تنها چشم و دهان دارد و این تمام چیزی است که ما برای خوشحال یا غمگین به نظررسیدن در جهان ماشینی به آن نیاز داریم. او از خودش صدایی ندارد و اگر حرف می‌زند تنها زمانی است که از صدای موجوداتی که بلعیده استفاده می‌کند. بی‌چهره می‌تواند نامرئی شود، طلا تولید کند، هر موجودی را ببلعد، وحشی بشود، موقرانه رفتار کند و حتی همراه چیهیرو با قطار به سفر برود. او از طلا برای ایجاد طمع و فریب دیگران استفاده می‌کند و حتی طلاهایی که می‌سازد بعد از مدتی به خاکستر تبدیل می‌شوند. طیف رفتارهای او آنقدر گسترده است که هرچه بیشتر دقت کنیم تنها چیزی که عایدمان می‌شود  درک بهتر پیچیدگی‌های اوست و او همچنان به‌صورت رازآمیز باقی می‌ماند. بی‌چهره نهایتاً در خانه‌ی زنیبا برای خدمت‌کردن و پیشرفت هویتی خود می‌ماند و این بخشی از سیر تکاملی اوست.

در شهر اشباح، افراد از طریق مسخ‌شدن یعنی تبدیل‌شدن به حیوان یا موجودی دیگر و پایین‌تر از خود، خدمتکار جادوگر می‌شوند. نکته‌ی مهم این ماجرا یک‌طرفه نبودن موضوع از سمت جادوگر است؛ به این معنا که انسان با ارتکاب اعمالی مثل پرخوری، حرص و طمع در برابر طلا و ثروت، تنبلی و پیروی از زرق و برق وسوسه و لذت‌های فانی دروازه‌ی ورودی خود را برای مسخ‌شدگی باز می‌کند و نهایتاً توسط افسونگر به دام می‌افتد. همچنین در خلوت‌سرای جادوگر، سه سر مردانه‌ی سبزرنگ وجود دارد، در ژاپن این اعتقاد وجود دارد که هر فرد سه صورت دارد. صورت اول صورتی است که به دنیا نشان می‌دهد، صورت دوم صورتی است که به خانواده و دوستان نشان می‌دهد و در آخر صورت سوم که بازتاب حقیقی خود فرد است و آن را به هیچکس نشان نمی‌دهد. درواقع حقیقت خود فرد، همان عنصر رهایی‌‌بخش از زندان اشباح است که در گرو یادآوری هویت فردی در قالب بازفهمیدن اسم خود است و این اصل به تلاش و کوشش وابسته است و این تلاش نیز خود از مهرورزی و عشق تولید می‌شود.

با فرزندان خود صحبت کنید درباره

چرا چیهیرو صورت انسانی خود را از دست نداد و نامش را فراموش نکرد؟

چه چیزهایی ما را از هویت انسانی‌مان دور کرده و باعث اسارت و مسخ شدنمان می‌شوند؟

فکر می‌کنید یوبابا و زنیبا چه تفاوت‌های با یکدیگر دارند؟

در مورد شبح بی‌چهره چه توضیحی به ذهنتان می‌رسد؟

داستان اثر

انیمه‌ی شهر اشباح داستان دختری 10ساله به نام چیهیرو را روایت می‌کند که به همراه پدر و مادرش در حال نقل مکان به خانه‌ی جدیدشان است. آنها در انتهای مسیر به‌طور اتفاقی وارد شهری عجیب و خالی از سکنه می‌شوند که در بدو ورود، والدین چیهیرو به‌دنبال بوی غذا که همه جا پیچیده است وارد رستورانی می‌شوند که غذاهای زیادی در آن آماده است. آنها بدون آنکه منتظر آمدن صاحب رستوران باشند با حرص و ولع شروع به پرخوری می‌کنند. چیهیرو از خوردن امتناع می‌کند و نمی‌تواند جلوی پدر و مادرش را از خوردن بگیرد. به‌همین دلیل از آنها جدا شده و شروع به پرسه‌زدن در شهر می‌کند. در این زمان او با پسری به نام هاکو روبه‌رو می‌شود که با نگرانی به او هشدار می‌دهد قبل از تاریک‌شدن هوا از آنجا برود. چیهیرو با عجله نزد والدینش بر می‌گردد، اما می‌بیند که آنها تبدیل به خوک شده‌اند.

چیهیرو که نمی‌داند چه اتفاقی در حال رخ‌دادن است با ترس اینسو و آنسو می‌رود و می‌بیند که همه‌ جا را اشباح فراگرفته است. او سعی می‌کند از مسیری که به آنجا آمده برگردد، ولی متوجه می‌شود که مسیر بازگشت با آب رودخانه پر شده است. در این اثنا می‌بیند که بدنش نیز درحال نامرئی‌شدن است که هاکو او را پیداکرده و با دادن خوراکی جادویی، جلوی محوشدنش را می‌گیرد. او به چیهیرو می‌گوید که یوبابا جادوگر شهر اشباح، پدر و مادرش را به خوک تبدیل کرده و حالا دنبال چیهیرو می‌گردد.

 یوبابا، یک حمام بزرگ و تفریحاتی را اداره می‌کند که به ارواح و اشباح سرویس شست‌وشو و استراحت می‌دهد. هاکو از چیهیرو می‌خواهد برای نجات پدر و مادرش نزد کاماجی که مسئول دیگ بخار حمام است برود و از او بخواهد که برای کار استخدامش کند، در غیر این صورت یوبابا او را پیدا کرده و به خوک تبدیل می‌کند.

چیهیرو نیز برای آنکه نزد والدینش بماند و برای نجات آنها راهی پیدا کند نزد کاماجی می‌رود، اما او برایش کاری ندارد و از دختری به نام لین می‌خواهد تا چیهیرو را نزد یوبابا ببرد تا با خواهش و التماس کاری به او بدهد. یوبابا نیز با اکراه قبول می‌کند و نام چیهیرو را از او گرفته و اسم سن را برایش انتخاب می‌کند. هاکو که به‌عنوان دستیار یوبابا کار می‌کند چیهیرو را به لین می‌سپارد تا دستیارش باشد. چیهیرو به‌عنوان خدمه در حمام یوبابا زندگی می‌کند به امید اینکه روزی بتواند راهی برای نجات خود و والدینش پیدا کند. او در این مدت متوجه می‌شود که یوبابا با گرفتن نام افراد آنها را تحت کنترل خود درمی‌آورد و تا زمانی که نامشان را به یاد نیاورند قادر نخواهند بود که شهر اشباح را ترک کنند. چیهیرو که با داشتن یک کارت پستال نام خود را از یاد نبرده با مهربانی و فداکاری به هاکو کمک می‌کند تا نامش را به یاد بیاورد و به کمک زنیبا، خواهر دوقلوی یوبابا که جادوگری بزرگ و مهربان است زندگی خود و پدر و مادرش را نیز نجات می‌دهد.

جزئیات اثر

کارگردان: هایائو میازاکی/ Hayao Miyazaki

نویسنده‌ی اثر: هایائو میازاکی/ Hayao Miyazaki

نام بازیگران: Miyu Irino, Rumi Hiiragi, Mari Natsuki, Takashi Naito

نام شخصیت‌ها:

چیهیرو: دختر 10 ساله‌ای است که به‌طور اتفاقی به همراه پدر و مادرش وارد یک شهر عجیب می‌شود. والدین او در بدو ورود تبدیل به خوک می‌شوند و چیهیرو نیز برای آنکه دوباره پدر و مادرش را داشته باشد مجبور می‌شود که برای جادوگر بدجنس این شهر یعنی یوبابا کار کند. شخصیت چیهیرو در دنیای واقعی از دختر یکی از دوستان میازاکی الهام گرفته شده که شخصیتی عجیب‌وغریبی داشته است. میازاکی با خلق شخصیت چیهیرو می‌خواهد نشان دهد که دنیا برای این نوع افراد هم پتانسیل درخشش و موفقیت دارد.

هاکو: پسری مهربان و دوست‌داشتنی که اگرچه خدمتکار جادوگر سنگدل شهر اشباح است، اما به‌خاطر ذات مهربان و پاکش تا سرحد امکان به چیهیرو کمک می‌کند و درنهایت با یادآوری اسمش از چنگال جادوی یوبابا خلاصی می‌یابد.

کاماجی: مردی عجیب‌وغریب که شش دست دارد و مانند عنکبوت حرکت می‌کند. او سیبیل‌هایی پرپشت و عینکی آفتابی به چشم دارد و مسئول جوش نگه‌داشتن دیگ بخار حمام یوباباست. کاماجی از طریق دوده‌های سیاهی که یوبابا مسخشان کرده به این کار می‌پردازد.

یوبابا: پیرزنی که جادوگر شهر اشباح و مسئول مهمان‌پذیر و حمام موجودات جادویی و کامی‌هاست. او به انواع و اقسام فنون جادوگری تسلط دارد و گاهی خودش را به شکل پرنده‌ای با سر آدمی تبدیل می‌کند. جالب است بدانید که در اساطیر ژاپن «یوبابا» خدای جادوگر حمام است و میازاکی با دقت زیادی برای شخصیت‌هایش این نام‌ها را انتخاب کرده است.

زنیبا: پیرزن جادوگری که خواهر دو قلوی یوباباست. او برخلاف خواهرش جادوگری مهربان است که به هاکو و چیهیرو کمک می‌کند.

بی‌چهره: یک شبح که بر روی صورتش فقط نقش دو چشم و یک دهن وجود دارد. بی‌چهره بارها سعی می‌کند تا نظر و محبت چیهیرو را به خودش جلب کند. درنهایت این دو به دوستانی مهربان برای هم تبدیل می‌شوند.

کشور سازنده: ژاپن

کمپانی سازنده: Studio Ghibli

جوایز و افتخارات:

انیمه‌ی شهر اشباح در هفتاد و پنجمین دوره‌ی جوایز اسکار برنده‌ی جایزه‌ی اسکار بهترین فیلم پویانمایی شد. این جایزه نخستین اسکار انیمه در جهان است. این اثر همچنین در جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم برلین در سال ۲۰۰۲ برنده‌ی جایزه‌ی خرس طلایی شد. شهر اشباح با فروشی معادل بر ۳۹۵ میلیون دلار موفق‌ترین فیلم در گیشه‌ی تاریخ ژاپن بود، و این رکورد را به مدت ۱۹ سال در اختیار داشت، تا اینکه انیمه‌ی شیطان‌کش: کیمتسو نو یائیبا و قطار موگن با فروشی معادل ۵۰۰ میلیون دلار آمریکا در سال ۲۰۲۰ از این انیمه پیشی گرفت و به دومین فیلم پر فروش تاریخ ژاپن تبدیل شد.

مخاطب اثر: نوجوان و بزرگسال

نظرات کاربران

بزرگسال

توسط : مریم محبی

۲۷ بهمن ۱۴۰۲

مناسب سن 15 +

فقط باید بگم فوق العاده و البته انیمیشنی بسیار معناگرا، نمادین، پیچیده، ترسناک و گاهی با هیجان بسیار زیاد است. برای زیر 15 سال درک موضوعاتش دشواره و به نظرم برای گروه سنی نوجوان بالغ و بزرگسال ساخته شده.

هیچ نظری وجود ندارد

افزودن دیدگاه در مورد شهر اشباح

مناسب برای رده سنی :
این اثر چطور بود :

سرویس کدومو به عنوان دستیار چندرسانه‌ای خانواده و سامانه‌ی هدایت مصرف خانواده اعلام می‌کند که کلیه‌ی تصاویر استفاده‌شده در این نرم‌افزار به‌صورت رایگان و بدون مالکیت شخص یا نهادی است و همچنین محتواهای متنی، پادکست‌های صوتی و یا ویدیوهای تولید و ثبت‌شده در بخش‌های مختلف این نرم افزار متعلق به سرویس تولید محتوای کدومو بوده و حق انحصاری پدیدآورنده‌ی اثر برای بهره‌برداری مادی و معنوی برای این مجموعه محفوظ است.

درباره کدومو

شما والدین عزیز تنها نیستید. هم می‌توانید با تیمی از کارشناسان زبده و با تجربه همراه شوید و هم از تجارب دیگر والدین نسبت به محصولات رسانه‌ای استفاده کنید.

با هم می‌توانیم دنیای رسانه‌ای امن برای فرزندانمان بسازیم. فقط کافیست با ما همراه شوید تا در این مسیر دستیار شما باشیم!