نقد و بررسی سریال تایتان‌ها (Titans)

در این سریال، ما با دختری به نام ریچل مواجه هستیم که دچار نوعی جن‌زدگی شده است که از عناوینی همچون دختر شیطان، حلول شیطان در جسم و... درباره‌ی او استفاده می‌شود. مادر او سعی می‌کند به‌وسیله‌ی دعاهای مذهبی، استفاده از صلیب و کمک‌گرفتن از راهبه‌ها او را نجات دهد اما مسئله‌ای که باید به آن توجه کرد این است که این راه‌ها هیچکدام جواب نمی‌دهند و همگی دربرابر این نیروی اهریمنی ضعیف قلمداد می‌شوند.

درواقع این نیروی عجیب ریچل خیلی بد به نظر نمی‌آید و اتفاقاً او را از خطرات زیادی حفظ می‌کند! به نحوی که مخاطب هنگام تماشای اثر بیشتر تمایل دارد که این موجود ترسناک در وجود ریچل باقی بماند. در دنیای امروز نمی‌شود وجود این نیروهای ماورایی را انکار کرد و همانگونه که می‌دانیم افرادی از این قدرت‌ها سوءاستفاده می‌کنند.

باید این را به فرزندتان یادآوری کنید که ورود به دنیای ماوراءالطبیعه تا چه اندازه خطرناک است و موجودات این عالم، شاید هیجان‌انگیز و جذّاب به نظر بیایند، اما آسیب‌هایی که درمقابل به روح و روان انسان می‌زنند می‌تواند فاجعه‌بار باشد. علاوه‌برآن نباید فراموش کرد که قدرت پروردگار همیشه به تمامی نیروهای خیر و شر این جهان مسلّط است و در چنین مواقعی یاری‌گرفتن از آن می‌تواند آرامش‌بخش و راهگشا باشد.

ریچل بعد از مرگ مادرش، زمانی‌که مجبور به فرار از خانه می‌شود، با انواع و اقسام خطرات خیابانی مواجه می‌شود. در این سکانس‌ها به‌خوبی نمایش داده می‌شود که دنیای بیرون از خانه چقدر ناامن و خطرناک است و اگر قدرت ماورایی ریچل نبود، او بارها به دردسر می‌افتاد. با فرزندتان درین‌باره گفت‌وگو کنید و به او بگویید که خانه و خانواده به هر شکلی که باشند هزاران پله از ناامنی کوچه و خیابان جلوتر هستند. به فرزندتان متذکر شوید که قدرت ریچل فقط و فقط به‌خاطر نیروهای ماورایی اوست. ممکن است نوجوانانی که اعتمادبه‌نفس کمی دارند جذب این کاراکتر شده و بخواهند ضعف خود را با روی‌آوردن به دنیای ماوراءالطبیعه جبران کنند.

در قسمت دیگر ماجرا با مسئله‌ی تربیت و آثار آن روبه‌رو هستیم. بتمن که خود بعد از مرگ والدینش تبدیل به یک ابرقهرمان شده و دربرابر تبهکاران می‌ایستد، دیک را از کودکی زیر بال‌وپر خود می‌گیرد تا از پتانسیل وجودی او که خشم ناشی از کشته‌شدن والدینش است علیه دشمنان استفاده کند اما با بزرگ‌شدن دیک، بتمن به‌مرور تغییر رویه می‌دهد و به یک شخصیت ضدقهرمان تبدیل می‌گردد که انسانیت در وجود او جای خود را به منفعت‌طلبی می‌دهد.

دیک پس از جدایی از بتمن تلاش می‌کند به یک انسان متمدن تبدیل شود و از کشتار دوری کند اما نحوه‌ی تربیت بتمن در وجود او ریشه دوانده و او گاهی نمی‌تواند به خود مسلط باشد! عادت به جنگیدن باعث شده ‌است دیک بر سر هر موضوع کوچکی زود عصبانی شده و به حمله‌ی فیزیکی متوسل شود. این موضوع به خوبی اثر تربیت کودکی افراد بر شخصیت بزرگ‌سالی آن‌ها را نشان می‌دهد. توجه داشته باشید که توانایی دفاع از خود تحسین‌برانگیز است و فیلم‌هایی از این قبیل می‌توانند فرزند شما را به سمت فعالیت‌هایی مانند دفاع شخصی سوق دهند. هیچ ایرادی ندارد اگر کسی زور بازوی زیادی داشته باشد که این موجب افزایش عزّت‌نفس و شجاعت می‌شود، اما مسئله‌ی مهم این است که باید بتواند خشم خود را کنترل کند. به‌عبارتی با میل و اراده‌ی خود زور خود را در مشتش نگه دارد.

مبنای داستان‌های ابرقهرمانی زدوخورد است. کاراکترهای این سریال بسیار عصبانی هستند و این را به هر شکلی که دوست بدارند بروز می‌دهند. یکی را می‌سوزانند؛ دیگری را تکه‌تکه می‌کنند و... ! رحم و مهربانی کمی درمقابل دشمنان از آن‌ها به چشم می‌خورد و چون هنوز توانایی مهار قدرت‌های خود را ندارند، این کشتارهای بی‌رحمانه را با لذّت و آزمون و خطا انجام می‌دهند. اگر روحیات فرزندتان مستعد خشونت‌ورزی و رفتارهای پرخاشگرانه است، از او بخواهید که از دیدن آن اجتناب کند.

خلاصه:  در این سریال موجودات شیطانی بر مفاهیم دینی و الهی غلبه دارند. در سکانس‌هایی به خطرات دنیای بیرون از خانه پرداخته می‌شود. خشونت و ترس زیادی بر آن حاکم است.

علّت اختلاف و جدایی دیک از بتمن چه بود و چه چیزی راه آن دو را از یکدیگر جدا کرده بود؟

چرا دیک سعی کرد تا جان ریچل را نجات دهد؟

خداوند می‌تواند بر قدرت‌های شیطانی و شرور غلبه کند و به انسان کمک کند تا رهایی بیابد. اما این موضوع به طریق بالعکس در این اثر به نمایش گذاشته شده است. نظر تو درین‌باره چیست؟

راز موفقیت تایتان‌ها درمقابل دشمنانشان چه بود؟

گارفیلد برای ملحق‌شدن به تایتان‌ها دوستان خود را تنها گذاشت. این کار او را چگونه ارزیابی می‌کنی؟

راه صحیح استفاده از استعدادها کدام است؟

اتفاقاتی که دیک در کودکی تجربه کرده بود، چه تأثیری بر زندگی او گذاشت؟

خلاصه:  راز موفقیت تایتان‌ها در مقابل دشمنانشان چه بود؟

دیک گریسون افسر پلیسی است که صاحب قدرت‌های فراانسانی بوده و به‌صورت مخفیانه از این قدرت‌ها برای نجات مردم استفاده می‌کند. او در کودکی بعد از مرگ والدینش تحت نظر بروس وین (بتمن) تعلیم دیده و بعدها به‌خاطر اختلاف نظر با او از هم جدا شده‌اند.

در سوی دیگر داستان، دختر نوجوانی به نام ریچل به همراه مادرش زندگی می‌کند که دچار نوعی جن‌زدگی است. حلول نیروهای شیطانی درون او باعث شده است آرامشش را از دست بدهد. او که توانایی انجام کارهای مخرّبی را دارد، برای یافتن جواب سوال‌هایش و اینکه چرا به این درد مبتلاست با دیک گریسون همراه می‌شود. آن دو در مسیر خود با دختر سیاه‌پوستی که کوری نام دارد مواجه می‌شوند.

کوری می‌تواند با کمک‌گرفتن از نور خورشید آتش تولید کند. او که دچار بیماری فراموشی شده است، خودش را نمی‌شناسد و نمی‌داند این قدرت را چگونه به دست آورده است. تنها حس می‌کند باید از ریچل دربرابر خطرات پیشِ‌رو مراقبت کند.

او نیز به همراه گریسون و ریچل عازم ماجراجویی می‌شود و در این میان با گروهی روبه‌رو می‌شوند که یکی از اعضای آن‌ها پسری به نام گارفیلد است. گارفیلد توانایی دگرپیکری دارد. درواقع او می‌تواند هرزمان که می‌خواهد به شکل یک ببر دربیاید. او دوستان خود را ترک می‌کند تا به گروه دیک گریسون بپیوندد و در نبردی که آن‌ها با افراد شرور دارند کمکشان کند. آن‌ها یک گروه چهارنفره را تشکیل می‌دهند به نام تایتان‌ها که افرادی به‌مرور به آن‌ها اضافه و کم می‌شوند.

کارگردان: برد اندرسون / الکس کلایمینوس / کارول بنکر / Brad Anderson / Alex Kalymnios / Carol Banker

نویسنده: آکیوا گلدزمن / جف جانز / ریچارد هتم / Akiva Goldsman / Geoff Johns / Richard Hatem

تهیه کننده: ریچارد هتم / گرگ برلانتی / آکیوا گلدزمن / جف جانز / Richard Hatem / Greg Berlanti / Akiva Goldsman / Geoff Johns

بازیگران: برنتون توایتز / آنا دیوپ / رایان پاتر / تیگن کرافت / Brenton Thwaites / Anna Diop / Ryan Potter / Teagan Craft

شخصیت‌ها:

ریچل راث: دختر نوجوانی است که قدرت‌های شیطانی مخرّبی دارد. قدرت‌های ریچل توسط احساساتش کنترل می‌شوند. او دارای قلب پاک و مهربانی است که می‌تواند با انسان‌ها همدلی کند. ریچل با گروهی برای حل معمای زندگی‌اش همراه می‌شود که هریک از آنان توانمندی‌های فراانسانی دارند.

دیک گریسون: افسر پلیسی است که کودکی سختی را پشت سر گذاشته است. او نیز قدرت بدنی فوق‌العاده‌ای داشته و تصمیم می‌گیرد به ریچل کمک کرده تا از دست افرادی که او را تعقیب می‌کنند فرار کند.

کوری آندرز: یک پرنسس قدرتمند است که به او ستاره‌ی آتش می‌گویند. کوری فراموشی دارد و وقایع به خاطرش سپرده نمی‌شوند. او ریچل را نجات می‌دهد اما نمی‌داند چرا این کار را می‌کند. بنابراین با ریچل و دیک همراه می‌شود تا بتواند حافظه‌اش را دوباره پس بگیرد.

گارفیلد: پسر جوانی است که اتفاقی با ریچل در یک کلوب آشنا می‌شود. گارفیلد دارای قدرت دگرپیکری است و می‌تواند به ببر تبدیل شود. او پس از آنکه به کمک ریچل، دیک و کوری از دست رئیسش خلاص می‌شود، به آن‌ها می‌پیوندد.

کشور سازنده: آمریکا

کمپانی سازنده: Berlanti Productions / DC Entertainment / Warner Bros Television