نقد و بررسی انیمیشن من نفرت‌انگیز ( Despicable Me)

انیمیشن «من نفرت‌انگیز» داستان مردی تبهکار است که با واردشدن سه دختربچه‌ی مهربان به زندگی‌اش، خلاف‌ را کنار می‌گذارد و مرد بهتری می‌شود. این انیمیشن کمدی، اهمیتِ داشتنِ خانواده و لذّت پدربودن را به‌خوبی نمایش می‌دهد. اما رفتارهای شرورانه‌ی گرو، آزار دیگران و علاقه به خلافکاری در طول داستان همراه با طنز نمایش داده می‌شود که تا صحنه‌های پایانی ادامه دارد.

ممکن است به دلیل غلبه‌ی صحنه‌های تبهکاری، کودکان از این رفتارهای گرو لذّت ببرند و متوجه اشتباه‌بودن آن نشوند. بهتر است والدین با اشاره به پشیمانی گرو و تغییر رفتار او، کودکان را در فهم اشتباه‌بودن تبهکاری راهنمایی کنند. همچنین کودکان از خشونت‌هایی که از جانب شخصیت‌های دوست‌داشتنی انجام شود یا جنبه‌ی کمدی داشته باشد تقلید می‌کنند. بنابراین لازم است والدین برای انتخاب محتوا، به صحنه‌های متعدد استفاده از سلاح‌ها و ضربه‌زدن به یکدیگر دقت کنند.

درصورت تماشای این صحنه‌ها می‌توانید از کودکان بخواهید تا خودشان را جای شخصیت‌هایی که آزار می‌بینند بگذارند تا اشتباه‌بودن رفتارهای خشن و آزار دیگران را متوجه شوند. باتوجه به داستان انیمیشن، می‌توانید درباره‌ی نتیجه‌ی تصمیمات و رفتارها، سوالات ساده‌ای برای کودکان مطرح کنید و درباره‌ی داستان با آن‌ها گفت‌وگو کنید.

خلاصه: برای انتخاب محتوا، به نمایش طنزآمیز آزار دیگران، خلاف‌کاری و استفاده از اسلحه که بر محتوا غلبه دارد دقت کنید.

چرا گرو سعی می‌کرد خلاف بزرگی انجام بدهد؟ او چه راه دیگری برای رسیدن به موفقیت و شهرت داشت؟

چرا گرو باوجود تلاش زیاد برای به‌دست‌آوردن ماه، آن را به‌راحتی به ویکتور داد؟

آزاردادن دیگران چه احساسی در آن‌ها به وجود می‌آورد؟

اگر یک نفر با گرو مانند خودش رفتار می‌کرد و آزارش می‌داد، او چه احساسی پیدا می‌کرد؟

دیدن چه رفتارهایی در دختربچه‌ها رفتار گرو را تغییر داد؟

اگر گرو به نجات دخترها اهمیت نمی‌داد و ماه را نگه می‌داشت، چه اتفاقی می‌افتاد؟

مادر گرو که همیشه او را تحقیر می‌کرد در پایان به‌خاطر چه رفتاری او را تشویق کرد؟

خلاصه: اگر یک نفر با گرو مانند خودش رفتار می‌کرد و آزارش می‌داد، او چه احساسی پیدا می‌کرد؟

«گرو» مرد شروری است که از خلافکاری و آزار دیگران لذّت می‌برد. او در خانه مخفیگاه بزرگی برای ساختن اسلحه و تکنولوژی‌های مختلف دارد که با استفاده از آن‌ها و با کمک همکارش دکتر نفاریو و دوستان زرد کوچکش، مینیون‌ها، شرارت‌هایش را انجام می‌دهد.

او حالا قصد دارد با دزدیدن ماه، مرتکب بزرگترین شرارت تاریخ بشود. گرو از ارتش کره شمالی، اسلحه پیشرفته‌ای برای کوچک کردن ماه می‌دزدد اما در راه مرد شرور دیگری به نام ویکتور، اسلحه را از او می‌گیرد. حالا این دو شرور برای به‌دست‌آوردن اسلحه و دزدیدن ماه با یکدیگر رقابت می‌کنند.

زمانی که گرو دنبال نقشه حساب شده‌ای برای وارد شدن به خانه ویکتور می‌گردد تا اسلحه‌اش را پس بگیرد، سه دختربچه یتیم (مارگو، ادیت و اگنس) را می‌بینید که برای فروش کلوچه وارد خانه ویکتور می‌شوند. همانجا گرو نقشه‌اش را کامل می‌کند. او سرپرستی سه دختربچه را قبول می‌کند، به بهانه فروش کلوچه، آن‌ها را وارد خانه ویکتور می‌کند و با کلوچه‌های روباتی که دکتر نفاریو ساخته، اسلحه را پس می‌گیرد. همه‌چیز طبق نقشه پیش می‌رود اما اتفاقاتی همزمان درحال رخ دادن است که گرو متوجه آن نیست. گرو دارد کم کم به سه دختربچه وابسته می‌شود.

بالاخره روز سرقت ماه می‌رسد و گرو موفق می‌شود ماه را به دست بیاورد؛ اما پس از آن، ویکتور دختر بچه‌ها را می‌دزدد و در ازای آن، ماه را از گرو می‌خواهد. گرو بزرگترین موفقیت دوران شرارتش، ماه را، به ویکتور می‌دهد تا دخترها نجات پیدا کنند. از طرفی، از آن‌جایی که اشعه کوچک‌کننده ماه، اثرش همیشگی نیست، ماه بزرگ و بزرگتر می‌شود و به اندازه طبیعی خودش برمی‌گردد و ویکتور روی ماه می‌ماند. از آن پس، گروه به دختربچه‌ها قول می‌دهد که هرگز رهایشان نکند و اینگونه مرد شرورِ نفرت‌انگیز، به پدر مهربان سه دختربچه تبدیل می‌شود.

کارگردان: پیر کافین، کریس رناد

نویسنده: کن داریو، کنکو پائول

بازیگران: استیو کارل، جیسون سیگل، راسل برند

ژانر اثر: کمدی

قالب اثر: انیمیشن

کشور سازنده: آمریکا

شرکت سازنده: یونیورسال پیکچرز