آنچه لازم است والدین بدانند
«لوکا» داستان پسری است که میتواند موجودی دریایی در اعماق اقیانوس یا پسری عادی بر روی زمین باشد. خانوادهاش با رفتن او به زمین و ماجراجوییکردن در آن موافق نیستند و معتقدند انسانها به او آسیب میزنند. بااینحال لوکا بهواسطهی آشناشدن با آلبرتو، به زمین میرود و از بزرگی و گستردگی آن شگفتزده میشود.
ازآنجاکه لوکا برخلاف رضایت خانوادهاش از دست آنها فرار میکند، میتواند تأثیر منفی بر روی کودکان داشته باشد. بهتر است حتماً با کودکتان دربارهی راههای جایگزینی که لوکا داشت صحبت کنید. خوب است در زمان تماشای این انیمیشن همراه کودکان خود باشید تا به سؤالاتش دربارهی داستان و شخصیتهای آن پاسخ دهید.
شخصیتهای داستان خیالی هستند و این نکتهی قابلذکری است که بهنر است دربارهی آن با فرزندتان صحبت کنید. کودکان اغلب از قوّهی تخیّل قوی برخوردارند. پس احتمالاً به داستان و شخصیتها در ذهنشان پروبال خواهند داد. شما میتوانید در سروساماندادن به این افکار به او کمک کنید.
خلاصه: در این انیمیشن اختلاف خانوادگی و فرار از خانه نمایش داده میشود. به همین علّت کارشناسان تربیتی تماشای آن توسط کودکان را توصیه نمیکنند.
نظرات کاربران
بزرگسال
توسط : هاجر مردانی
۱۷ تیر ۱۴۰۳
عالیه فیلم جالبی بود
بزرگسال
توسط : مهام افخمی
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
عالیه هم خود من هم دخترم عاشقش شدیم
بزرگسال
توسط : سعید آقاجانی
۸ آبان ۱۴۰۱
من توی توضیحاتی که در نقد کدومو میاد، اشاره به نقاط مثبت فیلم رو کم میبینیم. بیشتر موضوعاتی که مطرح شده در نکوهش فرار کودک از خانواده هست که میشه در این خصوص با پرسش هایی که مطرح شده وارد گفت و گو شد. اما از کارشناسان خوب کدومو انتظار دارم جنبههای مثبت دیگر اثر رو هم مطرح کنند و در موردش تحلیل و پرسش بزارند تا در مجموع یک فیلم ارزیابی بشه و اگر کسی هم با کودکش دید، بتونه از چند وجه به موضوع بپردازه.
بزرگسال
توسط : زهرا قویدل
۲۱ مرداد ۱۴۰۱
به فرزندان القا میکند اگر از خانواده دور بمانند میتوانند موفق باشند و لذت های دنیا رو تجربه کنن
بزرگسال
توسط : هستی فارسی
۲۳ اسفند ۱۴۰۰
انیمیشن خیلی خوبی بود فقط بعضی از سکانس ها خشونت آمیز بود و به نظرم باید برای بچه های بالای ۸ سال توصیه بشه
بزرگسال
توسط : سید مصطفی موسوی
۱۴ بهمن ۱۴۰۰
خیلی خوب بود خنده دار هم بود
بزرگسال
توسط : امیر حسین باقری
۶ بهمن ۱۴۰۰
خوبه فقط بعضی وقت ها کار هایی میکنه که ما آذما نباید بکنیم و اگر به بچه نشون بدی شاید برای ترس و کار های بدش تاثیر گذار باشه به بچه های زیر ۱۰سال لطفا نشون ندید
بزرگسال
توسط : الهه کاهدی
۲۷ آذر ۱۴۰۰
واقعا چطور میتونید بگین این فیلم مناسب بچه ها نیست؟!!!خیلی عجیبه
بزرگسال
توسط : مریم فروزان کیا
۱۵ تیر ۱۴۰۰
نکته دیگری که باید به ان اشاره کنم استفاده از موتور وسپا در این انیمیشن بود وسپا در ایتالیا زنبور بی عسل معنا دارد حشراتی که نقشی بسیار حیاتی در کنترل جمعیت حشرات و دفع طبیعی آفات دارند بیشتر آنها زندگی انگلی و انفرادی دارند اما برخی هم زندگی اجتماعی دارند و کندوهایی شبیه به کندوهای زنبور عسل میسازند اما هیچیک از آنها عسل تولید نمیکنند. بیشتر آنها همهچیزخوارند و از شهد گلها، میوههای افتاده و لاشهها تغذیه میکنند. اکثر زنبورهای بیعسل نقشی در گردهافشانی ندارند اما تعداد کمی از آنها در گردهافشانی مشارکت میکنند. به ویژه زنبورهای انجیر که تنها گردهافشان درختان انجیر محسوب میشوند و اهمیت حیاتی در بقای این درختان دارند.
بزرگسال
توسط : مریم فروزان کیا
۱۵ تیر ۱۴۰۰
انیمیشن لوکا را دیدم سر فرصت و در فراغت بال کامل می دانستم که این انیمیشن هم مثل سایر انیمینشن های پیکسار برای ابد در خاطرم خواهد ماند، فضای دریایی داستانش و تکرار مدام آلبرتو که می گفت برونوی مغزت را ساکت کن مرا دوباره به یاد دوری و شعارهایش که مدام به نمو و همه اطرافیانش می گفت به شنا کردن ادامه بده انداخت و با خود گفتم این دریایی بودن واین موارد در لوکا شاید امضایی باشد برای کمپانی پیکسار از آن سو باید خاطر نشان کنم این انیمیشن اولین محصول دورکاری تیم محبوب و قوی پیکسار است و اولین محصول کارگردان ایتالیایی آن و به همین خاطر تمام انیمیشن فضای ایتالیایی دارد این اثر شاید مثل سایر انیمیشن های پیکسار دریا را خیلی شارپ و پر از جزئیاتش نشان نداده باشد اما مفهوم و درونمایه انیمیشن را خیلی خیلی برایم دوست داشتنی کرد این روزها که دنیا دارد به سمت استارتاپ و کار تیمی می رود و بخصوص در ایام کرونایی که نمی دانیم که تمام میشود نقش کسب و کارهای این گونه رونق زیادی یافته، حس کردم این انیمیشن می خواهد در قالبی خیلی ساده و با استفاده از همان دنیای ساده دوستی کودکان به نوعی کار تیمی و اتحاد یک تیم را برای رسیدن یک هدف، برای کودکان این عصر استارتاپی جا بیندازد لوکا پسربچه ایی است که در اعماق دریا در یک خانواده اصیل همراه با پدر و مادر و مادربزرگش زندگی می کند، مادری سخت گیر دارد و این را از همان ابتدای انیمیشن که لوکا با گفتن این دیالوگ که مادرم مرا می کشد فیلم را آغاز می کند و همین جا متوجه ترس لوکا از مادرش می شویم، اما روحیه کنجکاوی دارد و همین ترس از مادرش به نوعی او را محافظه کار بار آورده و تمام خواسته هایش را به خاطر همین ترس سرکوب می کند. طی اتفاقی تصمیمی میگیرد و با پسری آشنا می شود به نام آلبرتو که در یک خرابه زندگی می کند آلبرتو از سوی پدرش ترد شده است و با خود بزرگ نمایی هایش قصد دارد این عقده درونی را با حضور لوکا و با ایفای نقش والد و بزرگتر و همه کاره برای لوکا، پر کند آلبرتو به نوعی اینجا از حضور لوکا سوء استفاده می کند آن هم به صورت کاملا ناخواسته و اینکه اشتیاق و شوق لوکا برای رسیدن به وسپا را ابزاری قرار می دهد تا بر ترس خودش برای رفتن بین آدم ها غلبه کند به عبارت دیگر بخواهم بگویم آلبرتو به خاطر ترد شدگی اعتماد به نفس کافی ندارد اما نشان می دهد که این گونه نیست این عدم اعتماد به نفس همه جا مشهود است اولینش همان عدم حضورش تا قبل از لوکا بین آدم ها بوده است، دومینش مچ شدن لوکا و دختر است و احساس می کند مجددا به خاطر حضور دیگری لوکا هم او را مثل پدرش نادیده می انگارد و به همین ترتیب سر ناسازگاری می گذارد پس از حضور لوکا و آلبرتو بین آدم ها فرصت حضور در مسابقه ایی را می یابند که می توانند با برنده شدن در آن به آرزویشان که رسیدن به هدف واحدشان یعنی خرید وسپاست برسندو در همین راستا با دختری آشنا می شوند که سال هاست در مسابقه شرکت می کند اما برنده نمی شود، نکته قصه اینجا شکل می گیرد که یکی از شرط های حضور در مسابقه داشتن یک تیم است که بر اساس نوع مسابقه هر یک از اعضای تیم باید با توجه به توانمندیشان بخش مورد نظر خود را انتخاب کنند. پس دختر اینجا به عنوان سرپرست در نظر گرفته می شود چون اولا تجربه حضور دارد و با مسابقه و شرایط آن کاملا آشناست، دوما او نیاز به یک تیم دارد و حق انتخاب با اوست، زمانی که با درخواست ان ها برای پذیرش در تیمش مواجه می شود هرچند نمی تواند با لوکا و آلبرتو ارتباط برقرار کند اما با گفتن دیالوگی که هرچند نمی دونم کی هستی ولی اون برق برنده شدن توی نگاهتو دوست دارم، هر دو رو انتخاب می کند، و این خود نکته ایی بسیار ارزشمند است اینکه یک مدیر، یک رهبر حتی برای یک کار کوچک باید بی توجه به سابقه او فرد را بر اساس انگیزه و توانمندی هایش انتخاب کند و معیار را معیار درست و سنجیده ایی در نظر بگیرد دختر هر دو را به خانه می برد، پدرش یک دست ندارد اما به خواسته دخترش احترام می گذارد با اینکه می داند او برنده نمی شود و هر بار شکستش او را چقدر ناراحت می کند اما مانع حضور و جسارت او برای مسابقه هم نمی شود یعنی نقطه مقابل مادر لوکا، به همین خاطر دختر به جای اینکه یواشکی در مسابقه شرکت کند یا پسرها را یواشکی در خانه جای دهد با تیب خاطر ماجرا را برای پدرش تعریف می کند و براحتی خواسته اش را با او در میان می گذارد. برای انجام یک کار تیمی علاوه بر رهبر و اعضای تیم هدف هم لازم است اینکه همه اعضا یک هدف را دنبال کنن، هدف اینجا برای هر سه برنده شدن است اما وقتی روابط لوکا و دختر صمیمی تر می شود و از آنجایی که آلبرتو یک بار تجربه دردناک ترد شدن از سوی عزیزترین و مورد اعتماد ترین فرد خانواده اش را داشته کمی احساس ناراحتی می کند و همین جا اختلاف بین هرسه پیش می آید، لوکا به خاطر جذب شدن به دنیای علم دیگر وسپا نمی خواهد و میخواهد ادامه تحصیل دهد و در تیم دو دسته گی ایجاد می شود آلبرتو نمی تواند با این موضوع کنار بیاید و اختلافشان بالا میگیرد، برای انتقام گرفتن اسرار دوران دوستی خودش با لوکا را فاش میکند، لوکا هم برای حفظ خود خودخواهی می کند و در زمان نجات آلبرتو کاری که انجام نمی دهد هیچ بلکه او را به دشمن لو هم می دهد و دوستش را برای رسیدن به هدفش قربانی می کند دختر هم به خاطر لو رفتن اسرار هردوی آن ها تردشان می کند و این گونه است که تیم واحد از هم می پاشد. این انیمیشن روابط و دوستی و کار تیمی را به خوبی به کودک آموزش می دهد و پدر و مادر به خوبی می توانند با استناد به هر یک از سکانس ها مضامین آموزشی خود را به کودک توضیح دهند همچنین خود والدین نیز بسیار می توانند از این انیمیشن بیاموزند اینکه اگر ترس را بر فضای تربیتی حاکم کنند باز هم نمی توانند بر کنجکاوی و جسارت او غلبه کنند چون کودکان اصلا اسارت پذیر نیستند و حتما راهی برای آنچه در ذهنشان است پیدا می کنند اینکه پدر و مادر مسبب این باشند که کودک در تمام زمان ها به آن ها اعتماد کرده و تمام آنچه که در ذهن خود دارد را به ایشان بگوید بسیار بهتر از آن است که کودک از ترس والدینش آن ها در مغزش یا برای دوستانش بازگو گند اما در پایان هر یک به نوعی از این اتفاقات درس می گیرند و موقعیت های گذشته را با کنار هم بودن انتخاب می کنند، برنده می شوند و البرتو نیز می آموزد دوستی و تیم نیاز به از خود گذشتگی دارد و هزینه تحصیلش لوکا را با فروختن وسپایش می پردازد . باید بدانیم که اعتمادی که والدین به فرزندانشان می دهد با احترام و پذیرش و درک خواسته های آن ها بوجود می آید نه ایجاد ترس و حشت در کودک. نکته پایانی برای من حضور و پذیرش هیولاها در بین مردم بود و آن دو پیرزنی که اتفاقا محجبه هم بودند و سال ها هویت خود را از مردم مخفی کرده بودند این برای من معنی پذیرش افراد با باورها و عقاید مختلف را داشت اینکه خیلی از ادم ها در بین ما زندگی می کنند که عقایدشان با عقاید و باورهای ما متفاوت است اما به خاطر ترس عدم پذیرش و تفکرات و تبلیغات غلطی که از این دسته از افراد در بین مردم رواج یافته به باورهای غلطی دامن زده است می توانیم بدون هیچ قضاوتی تمام افراد را بپذیریم مگر آنکه عکسش به ما ثابت شود این انیمیشن را به چند بخش تقسیم بندی کردم 1- پدر و مادرها و نوع برخورد آن ها 2- نقش والدین در رفتار و تربیت و واکنش فرزندان 3- دوستی و روابط کودکان باهم 4- کار تیمی برای رسیدن به یک هدف واحد 5- اهمیت نقش رهبر تیم برای حفظ تیم 6- قضاوت نکردن باورها و عقاید افراد و عدم دسته بندیه شان در انتها باید بگویم این انیمیشن را بسیار دوست داشتم و آن را آموزشی می دانم شاید مثل نمو و دوری نخواهم یک بار دیگر تماشایش کنم اما نکات آموزشی اش بسیار حائز اهمیت بود تنها بد آموزی از نظر من رابطه یک دختر با دو پسر و زندگی با آن ها بود که در فرهنگ خارج پذیرفته و در فرهنگ ما پذرفته نیست همچنین در این انیمیشن بر آموزش و مدرسه رفته خیلی تأکید شده بود و در پایانش هم پیکسار این انیمیشن را به Patricia Willrett دبیر 45 ساله ایی فوت شده تقدیم کرده که در تمام عمرش عاشق درس و دانش آموزانش بوده. This film is dedicated to Alberto Surace, Patty Ann Buchholz Willrett (1974 – 2020), and all the friends who pulled us out of the water and helped us find our way
بزرگسال
توسط : بهناز باقرزاده
۴ تیر ۱۴۰۰
انیمیشن لوکا درباره پسری که هیولای آبی است ساخته شده لوکا،یک هیولا دریا ای است که مردم از آن وحشت دارند. هر وقت او،دوستش و خانواده اش آب به بدنشان بخورد آنها به شکل هیولای دریایی تبدیل می شوند این انیمیشن رو اگر کودکان پایین 6 سال ببینند ممکن است که نیاز به توضیح والدین داشته باشند در این انیمیشن آن دو کودک هدفی داشتند که با سنشان تداخل نداشت و این ممکن است که برای کودکان شما توقعات زیادی ایجاد کند در آخر آلبرتو و(دوست لوکا) و لوکا زیر باران شخصیت واقعی خود را نشان می دهد و آنها به دو پیرزن جات می دهد که آن ها هم شخصیت واقعی خود را (آن دو پیرزن هم هیولا بودند) نشان دهند در پایان فیلم لوکا به آرزوی خود(تحصیل کردن)می رسد ❤❤باتشکر از کدومو
افزودن دیدگاه در مورد لوکا