نقد و بررسی انیمیشن سورنا در کارخانه اسباب بازی

تئاتر «سورنا در کارخانه اسباب‌بازی» نمایشی زنده با مضمون مهربانی و لزوم داشتن اخلاق و رفتار درست است. مضامینی که در این نمایش به تصویر کشیده می‌شوند و به صورت مستقیم و غیرمستقیم درباره آن‌ها صحبت می‌شود، اهمیت قدرشناسی، داشتن رفتار درست با دوستان و افرادی که به ما کمک می‌کنند، نتیجه اعتماد بی‌جا به افرادی که در گذشته امتحان خود را پس داده‌اند، و لزوم تسلیم نشدن در مسیر موفقیت است. پس از اجرای نمایش، با فرزندان خود در خصوص موارد مذکور صحبت کرده و از آن‌ها بخواهید که نظر خود را درباره فرشتگان نگهبان با شما به اشتراک بگذارند. از فرزندان خود بپرسید: اگر همه ما می‌توانستیم فرشتگان نگهبان خود را ببینیم، آن‌گاه چگونه می‌توانستیم بابت رفتارهای بدی که از ما سر می‌زند از آن‌ها معذرت‌خواهی کنیم؟ با فرزندان خود در خصوص مسئله مهم قدرشناسی صحبت کرده و آن‌ها را درباره اهمیت این موضوع آگاه کنید. ما نمی‌توانیم فرشتگان محافظ خود را ببینیم، اما می‌توانیم به‌گونه‌ای رفتار کنیم که فرشتگان‌مان را از خود نرنجانیم. تماشای تئاتر «سورنا در کارخانه اسباب‌بازی» به دلیل داشتن مضامین عاطفی، دراماتیک و مفاهیم آموزنده در خصوص اخلاق و خصوصیات رفتاری در اجتماع، برای رده‌سنی بالای 9 سال مناسب است و ممکن است کودکان با سنین پایین‌تر با تماشای این اجرای زنده، احساس کسالت و خستگی کنند.

شخصیت‌ها:

علی (مهندس جوان): پسر رئیس کارخانه اسباب‌بازی و سازنده ربات سورنا. او برای تکمیل ربات از همکاران قدیمی پدرش کمک می‌گیرد غافل از این‌که آن‌ها برای نابودی ربات نقشه دارند.

داستان اثر:

مهندس جوانی به نام علی به خاطر بیماری پدرش، مدیریت کارخانه اسباب‌بازی پدر به نام کارخانه لوپتو را موقتا به عهده می‌گیرد. اسباب‌بازی‌های این کارخانه توسط بیماران روانی ساخته می‌شوند و آقای کمالی (پدر علی) با حمایت از آن‌ بیماران، محصولات خود را تولید می‌کند. علی باید رباتی را که پدرش برای بازرسان سندیکای جهانی اسباب‌بازی درست کرده، تکمیل کند. اما نقشه‌های تکمیلی به دست همکارانی است که به دلیل خلاف‌کاری در زندان هستند. مهندس جوان تصمیم می‌گیرد آن‌ زندانی‌ها را به کارخانه بیاورد و از آن‌ها در این مسیر کمک بگیرد. اما رئیس آن‌ها که شخصی حیله‌گر به نام «آقای وطن‌گریز» است، همراه با دوستانش نقشه‌ای را در جهت آسیب رساندن به ربات، طراحی و اجرا می‌کند. مهندس جوان در تمام مدت زندگی تحت حمایت و مراقبت یک فرشته نگهبان بوده است. اما آسیب‌دیدگی ربات باعث می‌شود که مهندس به دلیل عصبانیت و خشم، قلب فرشته نگهبانش را بشکند و باعث آوارگی او بشود. در نهایت، مهندس توسط فرشته نگهبان پدرش مورد مواخذه قرار گرفته و به تخلف اخلاقی خود پی‌ می‌برد. او فرشته نگهبانش را مجددا نزد خود بازمی‌گرداند و ربات «سورنا» را نیز دوباره تعمیر و راه‌اندازی می‌کند. وطن‌گریز و دوستش نیز به دلیل خیانت، دوباره به زندان بازمی‌گردند.