نقد و بررسی فیلم زندگی من به عنوان یک کدو (My Life as A Zucchini)

این انیمیشن درام است و پایان خوشی دارد. اما در طول داستان صحنه‌های غمگینی وجود دارد. بچه‌هایی در داستان هستند که خانواده‌ی خود را که اصلی‌ترین بخش زندگی هر آدمی است از دست داده‌اند. خانواده‌ی برخی خلافکار بوده و در زندان هستند و برخی فرزندان خود را ترک کرده‌اند.

فرزند ‌شما بعد از دیدن این انیمیشن با یک‌سری از حقیقت‌های تلخ جامعه آشنا می‌شود و ممکن است ذهن او درگیر یک‌سری مسائل و سؤالات شود. بهتر است هنگام دیدن این انیمیشن کنار فرزند خود باشید. در مرحله‌ی اول به او احساس امنیت دهید و بعد به تمام سؤالات او پاسخ دهید تا دغدغه و نگرانی نداشته باشد.

در این انیمیشن نقش گروه‌ دوستی بسیار پر‌رنگ است. اما گاهی خشونت و ناهنجاری‌های اجتماعی در این گروه اتفاق می‌افتد و در انتهای فیلم عاملان از کار خود پشیمان شده و معذرت‌خواهی می‌کنند. ترس‌ها خیلی کم، سریع و کوتاه و گذراست و الگوهای و پیام‌های مثبت انیمیشن حائز اهمیت است.

خلاصه: این انیمیشن درام است و ناراحتی و مشکلات بچه‌هایی که خانواده‌ی خود را از دست داده‌اند آشکار است.

از فرزند خود بپرسید اگر در موقعیت کدو بود، برای اینکه زندگی جدید خود را آغاز کند چه کاری انجام می‌داد؟ چرا رفتار سیمون مناسب نبود و باعث پشیمانی او شد؟ کار آقای پلیس که سرپرستی کامیل و کدو را قبول کرد چقدر باارزش بود؟ همچنین می‌توانید راجع‌به مشکلاتی که ممکن است در طول زندگی برای آدم‌ها اتفاق‌ بیفتد و چگونگی رفع این مشکلات صحبت کنید.

خلاصه: کار آقای پلیس که سرپرستی کامیل و کدو را قبول کرد چقدر باارزش بود؟

«ایکار» پسربچه‌ی یتیمی است با نام مستعار «کدو». این اسم را مادرش برایش گذاشته و او قصد‌ دارد این نام را برای خود حفظ‌ کند. کدو خانواده‌اش را از دست داده و همراه مأمور ‌اداره‌ی پلیس، آقای‌ ریمون، به یتیم‌خانه‌ای می‌رود تا زندگی‌ جدید‌ خود را آغاز ‌کند.

در‌ابتدا سیمون، یکی‌ از بچه‌های یتیم‌خانه، اسمش کدو را مسخره می‌کند و کدو دوست‌ ندارد در آن‌جا بماند. یک‌ روز ‌صبح وقتی از خواب بیدار می‌شود متوجه می‌شود سیمون بادبادک او را برداشته بود و‌ از دست او عصبانی می‌شود. آن‌ها باهم دعوا می‌کنند اما بعدش سیمون پشیمان می‌شود و باهم دوست می‌شوند.

چند روز بعد، یک دختربچه‌ به نام کامیل وارد یتیم‌خانه می‌شود و بهترین دوست ‌کدو می‌شود. خاله‌ی کامیل برای اینکه پول بیشتری از دولت بگیرد قصد دارد سرپرستی کامیل را بر‌عهده بگیرد. اما چون او خیلی بداخلاق است، کامیل دوست ندارد با او زندگی کند. به‌همین‌دلیل کدو، سیمون و بقیه‌‌ی دوستانشان به کامیل کمک می‌کنند.

سیمون یک دستگاه ضبط‌ صوت به دست کامیل می‌رساند تا صحبت‌های خاله‌اش را ضبط ‌کند. در دادگاه که خاله‌ی کامیل درحال دروغگویی و فریب قاضی است، کامیل صدای ضبط‌‌شده‌اش را پخش می‌کند و همه‌‌چیز به نفع کامیل می‌شود. آقای‌ ریمون که تنهایی در خانه‌اش زندگی می‌کرد سرپرستی کدو و کامیل را برعهده می‌گیرد تا زندگی‌ جدیدشان را آغاز کنند و همه ‌چیز به‌خوبی تمام می‌شود.

کارگردان/ مولف: Claude Barras

نویسنده/ مترجم: Céline Sciamma

نام تهیه کننده: Armelle Glorennec

نام بازیگران: Gaspard Schlatter, Sixtine Murat, Paulin Jaccoud

نام شخصیت ها:

ایکار با نام مستعار کدو: پسربچه‌ای که خانواده‌ی خود را از دست داده و به همراه مأمور ‌ریمون به یتیم‌خانه می‌آید تا زندگی ‌جدیدش را شروع کند.

کامیل: دختر نوجوانی که خانواده‌اش را از دست ‌داده و همراه با خاله‌ی ‌خود که خیلی بد‌اخلاق است به یتیم‌خانه می‌آید تا زندگی جدیدش را شروع کند و با ایکار دوست می‌شود.

خانم پاینو: مدیر ‌مهربان یتیم‌خانه که از بچه‌ها مراقبت می‌کند.

سیمون: یکی از بچه‌های یتیم‌خانه که خیلی بی‌ادب است و به دوستانش توهین می‌کند. اما در انتهای داستان پشیمان می‌شود.

آقای ریمون: پلیسی که ایکار را به یتیم‌خانه برده ‌بود و در انتهای ‌داستان سرپرستی ایکار و کامیل را برعهده می‌گیرد.

کشور سازنده: فرانسه

کمپانی سازنده: Rita Productions