نقد و بررسی انیمیشن داستان اسباب‌بازی ۴ (Toy story 4)

انیمیشن داستان اسباب‌بازی 4، در ادامۀ قسمت‌های قبل به ماجراهای گاوچرون وودی و دوستانش می‌پردازد. او اسباب‌بازی وفادار پسربچه‌ای به‌نام اندی بوده که حالا با بزرگ‌شدن اندی، همراه با دوستانش به دخترکوچولویی به‌نام بانی سپرده شده است. وودی در این قسمت هم مانند قسمت‌های قبل با کمک دوستانش سعی می‌کند مراقب بانی باشد و او را تنها نگذارد. با وجود اینکه بانی با وودی زیاد بازی نمی‌کند، وودی برای مراقبت از عروسک محبوب بانی، فداکاری می‌کند و خودش را به‌خطر می‌اندازد.

انیمیشن داستان اسباب‌بازی، مفاهیم دوستی، فداکاری، وفاداری و کارتیمی را به‌خوبی نمایش می‌دهد و به تصور کودکان از وظایف دوستان نسبت به یکدیگر کمک کند. کودکان ممکن است در سنین پایین تصور کنند دوستی تنها به‌معنی بازی‌کردن با یکدیگر است. با پرسش از کودکان دربارۀ ویژگی‌های یک دوست خوب باتوجه به رفتارهای وودی و علت فداکاری‌های او، می‌توانید به کامل‌شدن شناخت کودکان از مفهوم دوستی کمک کنید. از کودکان دربارۀ علت رفتارهایی که می‌بینند و روند داستان سؤال کنید تا بتوانند مفهوم داستان را به‌طور کامل دریافت کنند. نمایش حمایت‌های عاطفی مادر و پدر بانی از او و مهربانی و صمیمیت آن‌ها، از دیگر مفاهیم مثبتی است که درضمن داستان نمایش داده می‌شود. موارد کوتاهی از بدزبانی در صحنه‌های مختلف انیمیشن وجود دارد که به‌دلیل حالت تقلیدپذیر‌بودن کودکان، ممکن است فرزند شما این الفاظ را تکرار کند. درباره نادرست‌بودن ناسزاگویی با کودکان صحبت کنید و از او بپرسید که اگر کسی به او حرف زشت بزند، چه احساسی پیدا می‌کند. ممکن است کودکان حرف‌زدن اسباب‌بازی‌ها را باور کنند و قوۀ تخیل آن‌ها به این تصور دامن بزند. باتوجه به شناختی که از تخیل کودک خود دارید، دربارۀ این موضوع او را راهنمایی کنید. برخی صحنه‌ها مانند حضور گبی‌گبی و آدمک‌هایش، به‌خطر‌افتادن شخصیت محبوبی مانند وودی و فورکی می‌تواند کودکان را بترساند. در این صورت با ارائۀ راه حل به کودکان و هم‌دلی با ایشان، می‌توانید برای غلبه بر ترس به آن‌ها کمک کنید. دقت کنید که در انیمیشن، بین وودی و بو روابط احساسی وجود دارد که ممکن است نمایش آن را برای کودکان خود مناسب ندانید.

خلاصه: نمایش مناسب مفهوم دوستی و فداکاری در انیمیشن می‌تواند به شناخت کودکان از وظایف دوستانه کمک کند.

آیا اسباب‌بازی‌ها در واقعیت می‌توانند حرف بزنند؟

دوستان واقعی چه ویژگی‌هایی دارند؟

وودی سعی می‌کرد به فورکی چه‌چیزی یاد بدهد؟ (این پرسش هم به فهم کامل داستان کمک می‌کند و هم می‌توان در ضمن آن به مفهوم وفاداری و خوشحال‌کردن دیگران اشاره کرد.)

چه ویژگی‌هایی در وودی باعث می‌شود دوست‌داشتنی باشد؟ (کودکان با فکر‌کردن به این پرسش می‌توانند رفتارهای درست را تشخیص دهند و ویژگی‌های مثبت این شخصیت را یاد بگیرند.)

چرا وودی حاضر شد جعبه‌صدایش را به گبی‌گبی بدهد؟

وودی چطور توانست با کسی که آزارش داده (گبی‌گبی) رابطۀ دوستانه برقرار کند؟

اگر مثل دختربچه داخل شهربازی گم شوی، چه‌کار می‌کنی تا خانواده‌ات را پیدا کنی؟ (این پرسش به کودکان کمک می‌کند از شخصیت کارتونی یاد بگیرند هنگام گم‌کردن خانوادۀ خود به پلیس مراجعه کنند.)

آیا وودی بدون کمک دوستانش می‌توانست موفق شود؟

اگر کسی به تو حرف زشت بزند چه احساسی پیدا می‌کنی؟ به‌کار‌بردن کلمه‌های زشت کار درستی است؟

خلاصه: چه ویژگی‌هایی در وودی و دوستانش باعث محبوبیت و موفقیت آن‌ها شد؟

«وودی»، اسباب‌بازی محبوب پسر‌بچه‌ای به نام «اندی» است. زمانی‌که اندی بزرگ می‌شود، وودی و بقیه اسباب‌بازی‌هایش را به دختربچه‌ای به نام «بانی» می‌دهد و از او می‌خواهد مراقب آن‌ها باشد. در اتاق بانی، وودی دیگر اسباب‌بازیِ محبوب نیست و بانی معمولاً اسباب‌بازی‌های دیگر را برای بازی‌کردن انتخاب می‌کند؛ با این حال، وودی سعی می‌کند همیشه مراقب بانی باشد. روزی که بانی برای اولین‌بار وارد مهد‌کودک می‌شود، وودی همراه او می‌رود تا مراقبش باشد. معلم مهدکودک از بچه‌ها می‌خواهد یک جامدادی بسازند؛ اما بانی هیچ‌وسیله‌ای برای ساختن ندارد. وودی از سطل زباله مقداری وسایل دور‌ریختنی برای او می‌آورد و با این کمک وودی، بانی موفق می‌شود با وسایل دور‌ریختنی برای خودش یک اسباب‌بازی به نام «فورکی» بسازد. بانی عاشق فورکی است و همیشه او را نزدیک خود نگه می‌دارد؛ اما فورکی که از دور‌ریختنی‌ها ساخته شده، دوست دارد به سطل زباله برگردد. وودی برای خوشحال نگه‌داشتن بانی، همیشه مراقب است که فورکی پیش بانی بماند و از او دور نشود. زمانی که اسباب‌بازی‌ها با بانی و خانواده‌اش به یک گردش تفریحی می‌روند، فورکی از ماشین بیرون می‌پرد تا خودش را به سطل زباله برساند. وودی هم برای بازگرداندن او پیش بانی، مجبور می‌شود از پنجره ماشین بیرون بپرد. وودی، فورکی را پیدا می‌کند و سعی می‌کند به او بفهماند که اسباب‌بازی محبوب یک بچه‌بودن چقدر لذت دارد. او به فورکی می‌گوید باید پیش بانی بماند؛ چون بانی با او احساس خوبی دارد. فورکی قبول می‌کند و همراه وودی سعی می‌کند خودش را به بانی برساند؛ اما در راه وودی یک مغازه عتیقه‌فروشی می‌بیند و فکر می‌کند که می‌تواند دوست قدیمی‌اش، «بو» را که سال‌هاست از آن‌ها دور شده، در آنجا پیدا کند. زمانی‌که وودی و فورکی در مغازه عتیقه‌فروشی دنبال بو می‌گردند، عروسکی به نام «گبی‌گبی» آن‌ها را پیدا کرده و سعی می‌کند جعبه‌صدای وودی را از او بگیرد تا با جعبه‌صدای خودش که خراب‌شده است، عوض کند. وودی از دست او فرار می‌کند؛ اما فورکی موفق نمی‌شود. گبی‌گبی، فورکی را پیش خودش نگه می‌دارد تا وودی برای نجات او بازگردد. وودی به‌طور اتفاقی دوست قدیمی‌اش بو را پیدا می‌کند. بو حالا هیچ صاحبی ندارد و به‌تنهایی هرکجا که بخواهد می‌رود. وودی برای نجات فورکی از او کمک می‌خواهد. در همین زمان «بازلایت‌یر»، دوست وودی هم به آن‌ها ملحق می‌شود و همه با هم برای نجات فورکی به مغازۀ عتیقه‌فروشی می‌روند. در آنجا همۀ اسباب‌بازی‌ها به‌خاطر گبی‌گبی، افرادش و گربۀ مغازه به خطر می‌افتند. آن‌ها آسیب می‌بینند و موفق نمی‌شوند فورکی را پس بگیرند. وودی که می‌داند بانی فورکی را خیلی دوست دارد، اصرار می‌کند تا دوباره برگردند و برای نجات فورکی تلاش کنند؛ اما بو به وودی می‌گوید که بچه‌ها اسباب‌بازی‌ها را فراموش می‌کنند و لازم نیست بیش‌تر از این برای نجات فورکی تلاش کنند،. با این‌حال وودی به تنهایی به مغازه برمی‌گردد و جعبه‌صدایش را به گبی‌گبی می‌دهد و با این فداکاری، فورکی را پس می‌گیرد. زمانی‌که وودی و فورکی درحال برگشتن از مغازه هستند، می‌بینند که صاحب گبی‌گبی او را دور انداخته است. در این زمان بانی به مغازۀ عتیقه‌فروشی می‌آید تا کوله‌پشتی‌اش را که جاگذاشته است، بردارد. فورکی وارد کوله‌پشتی او می‌شود؛ اما وودی به او می‌گوید در شهر‌بازی به آن‌ها ملحق می‌شود. او پیش گبی‌گبی برمی‌گردد و از او می‌خواهد که همراه او پیش بانی برود و عروسک او باشد. وودی، گبی‌گبی و بو که برای کمک به وودی پیش او برگشته‌اند، به سمت شهر‌بازی راه می‌افتند تا به بانی برسند؛ اما در راه گبی‌گبی دختر بچه‌ای را می‌بیند که پدر و مادرش را گم کرده و تصمیم می‌گیرد عروسک او باشد. وودی هم که می‌داند دیگر بانی به او احتیاج ندارد و فورکی برای همیشه پیش او می‌ماند، به‌جای برگشتن پیش بانی، با بو همراه می­شود و با هم در شهر‌بازی مشغول خوشحال‌کردن بچه‌ها می‌شوند.