مدی ماری است که میتواند با زهر خود 100 انسان را در 30 ثانیه بکشد! اما او هیچ علاقهای به کشتار ندراد. مدی دلش نمیخواهد کسی را بترساند و مردم او را هیولا خطاب کنند، برعکس دوست دارد، به او عشق بورزند و خود نیز با دیگران اینگونه است. تلاش او برای رسیدن به هدف ستودنی است. همکاری و همدلی او با رفقایش از دیگر نکات مثبت این شخصیت است. مدی همچنین به شدت دوست دارد تا به خانوادهاش بپیوندد، خانوادهای که هرگز آنها را ندیده است.
پرتیبوی یک کوآلای زیبا و دوست داشتنی در نظر مردم است اما همین موضوع که دائما مرکز توجه بوده است و همه او را به خاطر زیباییاش دوست دارند باعث شده تا به شخصیتی خودخواه و مغرور تبدیل شود. اما در روند قصه و با قرار گرفتن در کنار مدی و بقیه، رفتارش را تغییر میدهد و به فردی مهربان و تلاشگر تبدیل میشود. رفتار پرتیبوی و سپس تغییر رفتار او الگوی جالب توجهی برای مخاطب است چرا که این تغییر رفتار، در طول قصه اتفاق میافتد و کاملا برای او قابل درک است.
شاز فردی است که برای جلب توجه دیگران و به ویژه پسرش، خود را آنگونه که نیست، نشان داده است. در نگاه پسرش او یک قهرمان بیبدیل است اما در واقع شاز فردی ترسو است که داستانهای من در آوردی زیادی از شجاعت خود برای پسرش تعریف کرده است که هیچکدام حقیقت ندارند. در انتهای داستان اما اعتراف میکند که او نیز یک انسان معمولی است که از حیوانات وحشی هراس دارد و هرآنچه تا امروز از رشادتهای خود گفته دروغ بوده است. اما با این حال همه تلاشش را میکند تا به همان چیزی تبدیل شود که پسرش میخواهد. یک پدر قهرمان. پدری که شازی به او افتخار میکند و همین برای پدر بودن کافی است و میتواند الگوی خوبی برای پدرها باشد. او در پایان داستان متوجه اشتباهات در رفتار خود با حیوانات شده و در این مورد نیز تغییر رویه میدهد.
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد بازگشت به اوت بک