نقد و بررسی انیمیشن افسانه‌ی سفیدبرفی (The Legend Of Snow White )

لازم است والدین بدانند کودکان به‌خصوص دختران علاقه‌ی زیادی به داستان‌های پرنسسی دارند و ممکن است از آن‌ها تقلید کنند. لازم است همراه فرزندتان به تماشای این انیمیشن بنشینید و نکاتی را به او گوشزد کنید. از مهم‌ترین نکات، «افسانه‌بودنِ» داستان است، «چنین چیزی در دنیای واقعی رخ نمی‌دهد.» ذکر این نکته باعث می‌شود صحنه‌های ترسناک و خشونت‌آمیز داستان نیز  اثرگذاری کمتری داشته باشند. او را محدود نکنید؛ اما خیال‌پردازی‌های او را سامان دهید.

سفیدبرفی بارها به دست نامادری‌اش به مرگ تهدید می‌شود، ممکن است فرزند شما از این واقعه سخت ناراحت شود و احساساتش تحریک شود، پس شما می‌توانید او را در آغوش بگیرید و به حرف‌هایش گوش دهید. لازم است والدین توجه داشته باشند که به «زیبایی» در این داستان فراوان اشاره می‌شود، به فرزندتان بگویید که اهمیت زیبایی باطن مهم‌تر از زیبایی ظاهری است. بهتر است اگر کودکتان جملاتی مثل «من می‌خواهم مثل سفیدبرفی با همه مهربان باشم» یا «من دیگر به دوستم حسادت نمی‌کنم» یا «من مثل هفت‌کوتوله به دوستانم کمک می‌کنم» را گفت، او را بسیار تشویق کنید. به فرزندتان کمک کنید تا پیام اصلی داستان را درک کند و آن را از زاویه نگاه خودش برای شما شرح دهد. شما نیز در این مسیر او را یاری کنید. اجازه دهید فرزند شما آنچه را که درباره‌ی نامادری سفیدبرفی فکر می‌کند به زبان بیاورد و درباره‌ی نقش او صحبت کنید تا تصوری غلط برای تعمیم به دیگر افراد به‌وجود نیاید.

خلاصه: از زاویه دید کودک خود داستان را بشنوید و از او بخواهید درباره‌ی ویژگی‌های نامادری سفیدبرفی و خود سفیدبرفی فکر کند.

چرا خانم کریستال به سفیدبرفی حسادت می‌کرد؟

چرا زیبابودن آنقدر برای او اهمیت داشت؟

چرا هفت‌کتوله و سامسون آنقدر سفیدبرفی را دوست داشتند و به او کمک می‌کردند؟

خلاصه: درباره‌ی ویژگی شخصیت‌ها و اتفاقات مهم داستان با فرزندتان صحبت کنید.

«شاه» و «شاهزاده‌ای» در انتظار فرزند خود بودند تا پادشاهی را بعد از خود به او بسپارند. «سفیدبرفی» متولد شد؛ اما مدتی بعد مادرش به علت بیماری جان خود را از دست داد. ملکه از همسر خود خواسته بود که بعد از مرگش با زنی مهربان ازدواج کند تا سفیدبرفی بدون مادر، بزرگ نشود. ملکه جدید زیبا؛ اما بدسیرت بود. مدتی بعد پدرش برای جنگ از شهر خارج شد و به محض رفتن او نامادری سفیدبرفی قلمرو را به‌دست گرفت و شرارت‌های خود را آغاز کرد. او آدم حسودی بود و دوست داشت همه فقط از زیبایی‌های او تعریف کنند. به محض اینکه می‌دید کسی از سفیدبرفی و ظاهرش تعریف می‌کند، او را از قصر بیرون می‌انداخت. سرانجام روزی نامادری، کسی را اجیر کرد که سفیدبرفی را با بی‌رحمی بکشد و قلبش را در کیسه‌ی چرمی بیاندازد و برای او ببرد؛ اما او تحت تأثیر مهربانی سفیدبرفی قرار می‌گیرد و نمی‌تواند او را بکشد و حتی او را از دست خرس بزرگی که به او حمله کرده بود، نجات می‌دهد. او قضیه را برای سفیدبرفی بازگو می‌کند و از سفیدبرفی می‌خواهد که فرار کند و دیگر به قصر بازنگردد. سفیدبرفی در جنگل تنهاست و همه‌چیز برای او ترسناک جلوه می‌کند؛ اما سفیدبرفی در جنگل به کمک «سنجاب‌ها» خانه‌ی «هفت‌کوتوله» را پیدا می‌کند و پیش آن‌ها می‌رود. هفت‌کوتوله اجازه می‌دهند که سفیدبرفی در خانه آن‌ها بماند؛ اما او که تاکنون کارهای خانه را انجام نداده است، برای آن‌ها دردسر درست می‌کند. نامادری سفیدبرفی که از طریق آیینه‌اش می‌فهمد سفیدبرفی هنوز زنده است، بارها تلاش می‌کند تا او را از بین ببرد و هربار کوتوله‌ها او را نجات می‌دهند. سرانجام نامادری او را با طلسم خود به قصر برد؛ اما «شاهزاده ریچارد» برای نجات جان او به قصر رفت و او را نجات داد.

کارگردان / مؤلف: Tsuneo Ninomiya / تیسونی نینومای

نویسنده / مترجم: Jinzō Toriumi / جینزو توریمی

نام تهیه‌کننده: Chand Parwez Servia / چاند پاروز سرویا

نام شخصیت‌ها:

سفیدبرفی: پرنسس کوچک و زیبایی که نامادری‌اش او را آزار می‌دهد،

پرنس ریچارد: کسی که درنهایت سفیدبرفی را نجات می‌دهد،

خانم کریستال: نامادری سفیدبرفی که بسیار ظالم و حسود است،

پادشاه و ملکه: پدر و مادر سفیدبرفی،

هفت‌کوتوله: دوستان سفیدبرفی که در جنگل زندگی می‌کنند.

کشور سازنده: ایتالیا و ژاپن

کمپانی سازنده: Mondo TV / Tatsunoko Production