کارگردان/ مؤلف: مصطفی کیایی
نویسنده/ مترجم: محسن کیایی، علی کوچکی
نام تهیهکننده: مصطفی کیایی
نام بازیگران: پرویز پرستویی، محسن کیایی، مسعود رایگان، هنگامه قاضیانی، حبیب رضایی، مهدی پاکدل، هدیه تهرانی، پدرام شریفی، رؤیا تیموریان، افسانه چهرهآزاد، شاهرخ فروتنیان، افسانه ناصری، احسان کرمی، روشنک گرامی، سوگل خلیق.
نام شخصیتها:
فریبرز صبوری (پرویز پرستویی): او شوهر لیلا و نسرین، پدر پیمان و نیکی (پریا) و رئیس پلیس است. فریبرز، فریده، فرید و فرهاد، خواهر و برادر هستند. فریبرز سالها پیش وقتی به خانه برمیگردد متوجه میشود همسر (لیلا) و پسرش (پیمان) خانه نیستند و او را ترک کردهاند. او مدت زیادی دنبالشان میگردد و بعد با نسرین ازدواج میکند. فریبرز بعد از حدود سیسال بیخبری از همسر اولش، حین تلاش برای دستگیری باند جعل اسکناس به ریاست شخصی با لقب «گورکن»، با برادرزن خود، پرویز کوهی که یکی از عوامل این باند است، ملاقات میکند و پسر او را در صحنۀ جرم دستگیر میکند. او با پرویز شرط میکند که درصورت ملاقات لیلا و پسرش پیمان، پسر پرویز را آزاد کند.
لیلا کوهی (هنگامه قاضیانی): همسر اول فریبرز، لیلا حدود سیسال پیش به همراه پسرش پیمان، درحالیکه نیکی (پریا) را باردار بوده، بهخاطر فشارهای خانوادۀ صبوری همسرش، فریبرز را، ترک کرده است. بعد از آن لیلا با پیمان زندگی میکند و خودش را از فریبرز و خانوادۀ او مخفی میکند و به همراه پیمان برای انتقامگرفتن از خانوادۀ صبوری (که مخالف ازدواج لیلا و فریبرز بودهاند) برنامهریزی میکند. در قسمتهای پایانی متوجه میشویم لیلا در سالهای اخیر فوت کرده و صرفاً توهمی در ذهن پیمان بوده است.
پیمان (پدرام شریفی): فرزند فریبرز و لیلا و برادر نیکی (پریا). پیمان بعد از حدود سیسال درحالیکه ظاهراً اکراه دارد، تحت فشار داییاش (پرویز کوهی که فرزندش توسط پلیس دستگیر شده است) با پدرش، فریبرز و خانوادۀ صبوری ملاقات میکند تا فریبرز بهعنوان سرهنگ پلیس، فرزند پرویز را آزاد کند. او به ظاهر به دخترعمویش، سارا، علاقه دارد. پیمان رئیس یک باند جعل اسکناس است و بهنام «گورکن» معروف است. او کینۀ زیادی از خانوادۀ صبوری دارد و دائماً درصدد انتقامگرفتن از آنهاست. پیمان به دلیل مشکل روانی توهم زندهبودن مادرش را دارد و در خیالاتش با او حرف میزند. (هرچند تا قسمتهای پایانی سریال مخاطب متوجه این موضوع نمیشود)
فرهاد صبوری (مهدی پاکدل): برادر کوچکتر فریبرز و فرید. فرهاد در جوانی هنگام رانندگی با رفتگری تصادف میکند و او را میکُشد. بعد از مطرحکردن این اتفاق با برادر بزرگش، فرید، با حمایت او برای تحصیل به آلمان میرود. فرهاد سالها بعد به ایران برمیگردد تا به خانوادۀ آن رفتگر کمک کند. او متوجه میشود فرزندان آن رفتگر، هدیه و حمید، تحت نظر بهزیستی زندگی میکنند. عموی هدیه قصد دارد او را به عقد مرد میانسالی دربیاورد تا بدهیاش را به آن مرد بپردازد. فرهاد بدون اطلاعدادن به خانوادۀ خود، وارد جریان میشود و با اصرار با هدیه ازدواج میکند، فرهاد به هدیه میگوید ازدواجشان سوری است و فقط برای جلوگیری از عقد هدیه با آن مرد و حمایت از هدیه و حمید این کار را کرده است و او و هدیه باید بهزودی ازهم طلاق بگیرند. فرهاد در گذشته با دختری به نام لیدا قرار ازدواج گذاشته است و بعد از ازدواج با هدیه و علاقهمندشدن تدریجی به او، لیدا را رها و ارتباطش را با او قطع میکند.
فرید صبوری (مسعود رایگان): رئیس شرکت گلوگیاه خانوادۀ صبوری، برادر بزرگتر فریبرز و فرهاد و شوهر مژگان است. فرید دو فرزند به نامهای سارا و سیما دارد. سیما ترنس هست و میخواهد عمل تغییر جنسیت انجام دهد؛ اما فرید بهشدت مخالف است و میخواهد او به هر اجباری ازدواج کند،
هدیه (ساقی حاجیپور): دختری نوزدهساله و یتیم است که بعد از فوت پدرش در تصادف رانندگی به همراه برادر کوچکترش، حمید، به بهزیستی میرود. عموی هدیه قصد دارد او را به اجبار، به عقد مردی دربیاورد که با او اختلاف سنی زیادی دارد. هدیه بعد از آشنایی با فرهاد به او دل میبندد و سعی میکند فرهاد را به خود علاقهمند کند تا از او طلاق نگیرد،
آرمان دربندی (محسن کیایی): پسر ایرج و فریده که از هم طلاق گرفتهاند. خواهرزادۀ فرید، فریبرز و فرهاد. آرمان به سبکسری و بیخیالی معروف است و چالشهای زیادی با خانوادهاش بهویژه دایی فرید دارد. آرمان عاشق زنی (زیبا فخری) میشود که پانزدهسال از خودش بزرگتر است. او از زیبا حمایت و تلاش میکند به زیبا و پسرش کمک کند.
زیبا فخری (هدیه تهرانی): زنی مطلقه است که با وانت باربری میکند تا خرج زندگی خودش و پسرش را دربیاورد. همسر سابق او مرد معتادی است که به زور از زیبا پول میگیرد. زیبا با آرمان آشنا میشود و در ابتدا از ایجاد رابطۀ عاطفی با او دوری میکند؛ اما بعد با او وارد رابطه میشود. زیبا به بیماری سختی دچار میشود و آرمان در این دوران از او مراقبت میکند.
کشور سازنده: ایران
نظرات کاربران
بزرگسال
توسط : فرامرز سلیمانی
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
فیلمی فوق االعاده با نکات آموزش فراوان و دغدغه های امروز جامعه
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد هم گناه