• امروز : 9 فروردین 1403
logo

نقد و بررسی فیلم میناری (Minari)

author-img

توسط : رضا ضرغامی ارزیاب کدومو

3 سال پیش

مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه

1558 بازدید

reviews-image

دیدگاه کدومو

kodoumo-logo 12 +
این ستاره‌ها کیفیت فنی محصول بوده و فارغ از معیارهای تربیتی و ارزش‌های اخلاقی به اثر داده شده است. ارزیاب براساس میانگین امتیاز اثر در پلتفرم‌های مختلف و نگاه فنی خود به محصول این امتیاز کیفی را برای محصول لحاظ کرده است.
فیلمی در ژانر خانوادگی و درام است که داستان یک خانواده‌ی کره‌ای مهاجر را روایت می‌کند. آن‌ها به یک زمین زراعی آمده‌اند که همیشه در آرزوی آن بودند، ولی مشکلات متعدّدی برای آن‌ها پیش می‌آید. آن‌ها سعی و تلاش می‌کنند و امید خود را از دست نمی‌دهند.

ژانر : خانوادگی، درام

سال 2020 115 دقیقه جزئیات کامل اثر
3 مناسب خانواده 1 نامناسب خانواده

دیدگاه والدین

kodoumo-logo 16 +
بر اساس 1 رای

دیدگاه فرزندان

هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.

شاخص های اثر

شما هم بررسی کنید
جزئیات
جزئیات
جزئیات
جزئیات
جزئیات
جزئیات

آنچه لازم است والدین بدانند

این فیلم پیام‌ها و ارزش‌های آموزشی ارزنده‌ای برای مخاطب دارد. روابط خانوادگی و نحوه‌ی تعامل با مردم، سعی و تلاش و ناامیدنشدن و دعاکردن، سرزنده‌بودن و گشتن به دنبال راهی برای اصلاح وضع موجود و در این راه به همدیگر کمک‌کردن.

نقطه ضعف‌های شخصیت‌ها و برخی ناهنجاری‌های موجود در فیلم را حتماً شناسایی کنید. برخی شیطنت‌های «دیوید» و رفتارهای مادربزرگ بدآموزی داشت. چقدر بهتر می‌شد اگر خانواده‌داربودن و امیدواربودن را به‌ترتیب به «جاکوب» و «مونیکا» می‌دادیم. با این روش قطعاً مخاطب از این فیلم بهره بیشتری می‌برد.

خلاصه: تلاش، امید، خانواده و راه صحیح معیشت و رابطه با مردم ستون‌های این فیلم هستند ولی این فیلم ناهنجاری‌ها و بدآموزی‌هایی هم دارد.

با فرزندان خود صحبت کنید درباره

با کودکان خود درباره‌ی تلاش و ناامیدی، روابط خانوادگی و تعامل با مردم صحبت کنید. به آن‌ها بگویید چرا ما باید قدردان زحمت‌ها و هدایای دیگران باشیم؟ چرا باید از عقل و تدبیر خود در مشکلات زندگی استفاده کنیم؟ چرا باید دعا بکنیم؟

چرا «آن» و «دیوید» روی کاغذ نوشتند دعوا نکنید؟ چرا «جاکوب» به «دیوید» گفت از عقل خود استفاده کن؟

سعی کنید پیام‌ها و ارزش‌های آموزشی این فیلم را در ذهن فرزندتان تثبیت کنید. مراقب اندک پیام‌های منفی و بدآموزی‌های موجود در فیلم باشید و به بدی این کارها را یادآور شوید.

خلاصه: با کودکان درمورد تلاش، امید، قدردانی، دعاکردن، رابطه با خانواده و مردم صحبت کنید.

داستان اثر

در سال 1983، یک خانواده‌ی کره‌ای مهاجر از کالیفرنیا به قطعه‌زمین جدید خود در روستاهای آرکانزاس نقل‌مکان می‌کنند. «جیکوب» امیدوار است در اینجا محصولات کره‌ای را برای فروش به فروشندگان در دالاس رشد دهد.

جیکوب و مونیکا در جوجه‌کشی مجاور مشغول به کار می‌شوند. یکی از اولین تصمیم‌های جیکوب برای تحقق رؤیایش حفر چاه آب است. او در محلی که خودش پیدا می‌کند یک چاه حفر می‌کند. همچنین از «پاول» که یک مرد محلی غیرعادی و کهنه‌سرباز جنگ کره است استفاده می‌کند. درحالی‌که جیکوب به زندگی پیشِ‌رو خوشبین است، همسرش «مونیکا» ناامید شده و از وضعیت قلب فرزندشان، «دیوید»، نگران است.

آن‌ها برای نگه‌داری از بچه‌ها در طول روز، ترتیب سفر مادر مونیکا از کره‌ی جنوبی را می‌دهند. دیوید که مجبور می‌شود با او در یک اتاق مشترک باشد از او دوری می‌کند. زیرا او با ذهنیت دیوید از یک مادربزرگ نمونه تطابق ندارد. مادربزرگ هم سعی می‌کند خود را با زندگی در آمریکا تطابق ببخشد و با دیوید رابطه‌ی عاطفی برقرار کند.

چاهی که جیکوب حفر کرده بود خشک می‌شود و جیکوب مجبور می‌شود از آب شهر استفاده کند. از این نقطه مشکلات آغاز می‌شود. فروشنده‌ی دالاس نیز در آخرین لحظه سفارش خود را لغو می‌کند. در این شرایط مونیکا می‌خواهد به کالیفرنیا برگردد. اما جیکوب مخالفت می‌کند و این امر ازدواج آن‌ها را به نقطه‌ی پایان نزدیک می‌کند.

در همین حال، مادربزرگ «دیوید» و «آن» را می‌برد تا بذرهای میناری را در کنار نهر بکارند. وی به آن‌ها می‌گوید این گیاه چقدر مقاوم و مفید است و رشد فراوانی خواهد کرد. مادربزرگ دیوید را ترغیب می‌کند که بیشتر به فعالیت بدنی بپردازد؛ چیزی که والدینش او را از از آن منع می‌کنند. اما او می‌گوید دیوید قوی‌تر از چیزی است که فکر می‌کنند.

ناگهان یک شب مادربزرگ دچار سکته‌ی مغزی می‌شود. وی با معالجه‌ی پزشکی زنده می‌ماند. اما با اختلال در حرکت و گفتار روبه‌رو شده است.

جیکوب، مونیکا، آن و دیوید برای نوبت دکتر قلب دیوید و دیدار با یک فروشنده برای فروش محصولات جیکوب به اوکلاهما‌سیتی می‌روند. اگرچه آن‌ها می‌فهمند که وضعیت قلب دیوید به طرز چشمگیری بهبود یافته و جیکوب معامله‌ای برای فروش سبزیجات با یک بقال کره‌ای انجام داده است، اما جیکوب به‌طور غیر‌مستقیم به مونیکا اعتراف می‌کند که موفقیت محصولاتش برای او از آرامش خانواده‌اش مهم‌تر است. به دنبال یک بحث عاطفی، آن‌ها به طور ضمنی توافق می‌کنند که از هم جدا شوند.

با این حال، مادربزرگ به‌طور تصادفی انبار حاوی محصولات را در غیاب آن‌ها آتش می‌زند. با رسیدن به خانه، جیکوب و مونیکا سعی می‌کنند آتش را مهار کنند. اما آتش از کنترل خارج می‌شود. آن و دیوید هم مادربزرگ را به جای امنی می‌برند.

در آخر، جیکوب و مونیکا را همراه با یک چاه‌کن آب به دنبال جایی برای حفر چاه می‌بینیم. این نشان‌دهنده‌ی قصدشان برای ماندن در مزرعه است. جیکوب و دیوید هم میناری‌ها را که به خوبی رشد کرده‌اند برداشت می‌کنند.

شرح والدین:

خانواده‌ای مهاجر و کره‌ای از کالیفرنیا به قطعه زمین جدید خود در روستاهای آرکانزاس نقل مکان کردند. جایی که جیکوب همواره آرزوی آن را داشته است. در حالی که جیکوب به زندگی پیش رو خوشبین است، همسرش مونیکا ناامید شده و از وضعیت قلب فرزندشان دیوید نگران است. جیکوب و مونیکا در جوجه‌کشی مجاور، کار می‌کنند.

مادر مونیکا برای نگه‌داری از بچه‌ها از کره می‌آید. چاهی که جیکوب حفر کرده خشک می‌شود و از این نقطه مشکلات آغاز می‌شوند. مادربزرگ و دیوید در کنار رودی بذرهای میناری می‌کارند.

یک شب مادربزرگ دچار سکته مغزی می‌شود و نمی تواند درست حرکت و یا صحبت کند. جیکوب و خانواده‌اش برای کار و قلب دیوید به اوکلاهاما می‌روند. همه چیز در حال درست‌ شدن است اما جیکوب به طور غیرمستقیم به مونیکا اعتراف می‌کند که محصولاتش را به خانواده ترجیح می‌دهد و مونیکا تصمیم به طلاق می‌گیرد. همان شب انبار محصولات آتش می‌گیرد و با وجود سعی جیکوب و مونیکا محصولات از بین می‌روند. با وجود از بین رفتن محصولات آن ها تصمیم به ماندن در مزرعه می‌گیرند.

جزئیات اثر

کارگردان:Lee Isaac Chung ، لی ایزاک چانگ

نویسنده: Lee Isaac Chung، لی ایزاک چانگ

تهیه‌کننده: Dede Gardner دده گاردنر، Jeremy Cleiner جرمی کلاینر، Christina Oh  کریستینا اوه

بازیگران: Alan S. Kim آلن اس کیم، Yeri Han هان یه ری، Steven Yeun استیون یون، Yuh-Jung Youn یون یو جانگ

شخصیت‌ها:

جیکوب: پدر خانواده که همواره در آرزوی یک زمین زراعی بزرگ بوده است و درمقابل سختی‌های این مسیر قصد تسلیم‌شدن ندارد.

مونیکا: همسر جیکوب که در این مسیر به او کمک می‌کند ولی اعتقاد دارد جیکوب باید خانواده‌اش را در اولویت قرار دهد.

دیوید: پسر بانمک جیکوب و مونیکا که از ناراحتی قلبی رنج می‌برد ولی با این حال پسری بسیار قوی و عاقل است.

سون‌جا (مادر بزرگ): مادر مونیکا که برای مراقبت از بچه‌ها از کره به آمریکا می‌آید ولی برخلاف مادربزرگ‌های معمولی بسیار پرانرژی، سرزنده و از لحاظ روحی جوان است.

کشور سازنده: آمریکا

کمپانی سازنده: A24 ، PLAN B ENTERTAINMENT

جوایز و افتخارات: نامزد اسکار جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه‌ی غیر‌اقتباسی، بهترین فیلم و بهترین موسیقی فیلم/ برنده‌ی اسکار جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل زن/ برنده‌ی جایزه‌ی بهترین فیلم خارجی زبان گلدن‌گلوب/ نامزد بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگردان و بهترین موسیقی فیلم بفتا، برنده‌ی جایزه‌ی بفتا بهترین بازیگر نقش مکمل زن

مخاطب اثر: بزرگسال

نظرات کاربران

بزرگسال

توسط : مریم فروزان کیا

۲۶ خرداد ۱۴۰۰

مناسب سن 16 +

اولین نکته ایی که باید در مورد این فیلم خاطر نشان کنم این بود که جزو فیلم های اسکاری امسال بود و یون یو جانگ که در نقش مادربزرگ بازی می کرد این بازیگر به واقع توانمند که در سایر فیلم ها و سریال های کره ایی هم شاهد هنرنمایی هنرمندانه اش بودم توانست در سن ۷۳ سالگی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از آن خود کند جدای از این مسئله برخلاف همیشه داستان فیلم خیلی جذاب و جدید نبود جدای از اینکه ایده خود مرد خانواده برای آمدن به آمریکا و زندگی در آن جا به عنوان یک کشاورز جالب بود و فقط همین و نه چیز خاص دیگر ضمن اینکه این فیلم حاوی نکات و صحنه ها و دیالوگ های عنادمند با مذهب و آموختن آموزه های دینی به کودکان بود که انتظار داشتم اشاره ایی به آن ها داشتید و البته باید بگویم این مورد در سال های اخیر به شدت به هر گونه ایی در فیلم های برتر اسکار دیده می شود، به همین خاطر دیدن این فیلم را برای بچه ها آن هم در فرهنگ مذهبی و دینی خودمان حتما با یک والد آگاه و مسلط لازم و ضروری می دانم چون در سرتاسر فیلم به هر نوعی که شده شبهاتی در عقاید و باورهای دینی وارد می شود بخصوص توسط پدر خانواده کلا اعتقادی به خدا و مذهب ندارد و همین طور مادربزرگ که شخصیت محوری و اثر گذاره این فیلم است در جایی حتی شاهد هستیم پولی را که در کلیسا برای اعانه و کمک جمع می کنند از داخل ظرفش می دزدد. مادر خانواده مذهبی است و به دین مسیح باور دارد سعی دارد بچه ها را با آموزه های دینی بزرگ کند، شب ها از دیوید می خواهد برای سلامتی قلب بیمارش دعا کند، اما تمام مدت مورد تمسخر شوهر و مادرش قرار می گیرد(این مسئله به صورت نا خوداگاه در ضمیر کودک اثر منفی می گذارد و حتما لازم است توضیحاتی در این رابطه به او به صورت درست و اصولی داده شود) کسی هم که در مزرعه به عنوان کمک دست پدر در کارهای کشاورزی به او کمک می کند نیز مسیحی است و هر زمان که از دین مسیح می گوید پدر او را به نوعی مسخره می کند یا نگاهی تمسخر آمیز را به او دارد، در جایی شاهد هستیم خانواده دارند از کلیسا بر می گردند و در جاده او را می بینند که صلیبی چوبی را به دوش می کشد و به سختی و در گرمای آفتاب مشغول راه رفتن است، وقتی پدر خانواده از او می خواهد سوار ماشینشان شود او رد می کند و می گوید این مسیر را باید پیاده طی کند، پدر خانواده و سایرین می خندند و از کنارش عبور می کنند در جایی همین مرد خدمتکار به در خواست مادر خانواده وارد خانه می شود تا با استفاده از دعا شیاطینی را که فکر می کنند وارد خانه شان شدند و مادربزرگ هر از گاهی می بیندشان را از خانه بیرون کنند، ولی این مسئله به دعوای مادر و پدر دیوید ختم می شود و اینجا هم به نوعی اما هوشمندانه باورها و اعتقادات زن به وضوح به تمسخر گرفته می شود. همه این موارد و نکات ریز و درشت موجود در فیلم دست به دست هم می دهند که این باور را به مخاطب القا کنند که افرادی با این ویژگی ها و باورهای به خدا، خیالاتی، متعصب، بدگمان، ناسازگار(شخصیت مادر در این فیلم کاملا ناسازگار است با اینکه در تمام مدت می دانیم حق با اوست)، و خودمحور هستند. جدای از نکات و مسائل مذهبی نهفته در فیلم چند مورد دیگر مورد توجهم بود مثلا جایی که دیوید به مادربزرگ می گوید طبق خواسته مادرش دعا کرده و از مرگ نمی ترسد، مادربزرگ مادر را شماتت می کند و او را در آغوش می گیرد و صبح فردا مادربزرگ به یکباره دیگر مادربزرگ همیشه نیست، جایش را مثل دیوید خیس کرده و حتی کنترلش را هم از دست داده که در ادامه متوجه می شویم مادربزرگ سکته کرده و زمانی که دیوید را به بیمارستان می برند متوجه میشوند قلب او به یک باره خوب شده و دیگر اثری از بیماری نیست که این مورد به صورت ناخوداگاه این باور را به مخاطب القا می کند که مادربزرگ او را شفا داده و بیماری دیوید به او منتقل شده(اینجا هم نکته ایی خیلی ریز در مورد معجزه و شفا و مغایرتش در فرهنگ دینی و اسلامی ما وجود دارد که باید خیلی به آن دقت شود و برای نوجوانی که شاهد این فیلم است سؤالات و شبهاتی ایجاد می شود). روی هم رفته نظر شخصی خود من به عنوان کسی که سال هاست شاهد فیلم ها و سریال های کره ایی است این بود که این فیلم واقعا در جایگاه جایزه اسکار نبود جدای از اینکه بازی یون یو جانگ را همیشه تحسین کرده ام اما باید بدانیم کره جنوبی مستعمره آمریکاست و این جایزه آن هم برای چنین فیلمی با این نکات منفی و باورهای غلط در خصوص مذهب کمی برای شخص من شک برانگیز است. ضمن اینکه شخصیت های کره ای این فیلم پس از زندگی در آمریکا جایگاه و حتی شغل قابل قبولی ندارند و کاملا این وابستگیشان به کشوری مثل آمریکا برای خوشبخت زندگی کردن در سراسر فیلم مشهود است. مجددا توصیه می کنم حتما کنار فرزندتان این فیلم را ببینید به خصوص اگر تازه به سن تکلیف رسیده است و خودتان را برای پرسش ها و شک هایش که در مورد دین و غیره برایش ایجاد می شود آماده کنید و با آگاهی کامل به او پاسخ دهید حتی اگر لازم شد کتبی را هم به او جهت مطالعه معرفی کنید تا به مضوع و شبهاتی که برایش ایجاد شده اشراف پیدا کند.

هیچ نظری وجود ندارد

افزودن دیدگاه در مورد میناری

مناسب برای رده سنی :
این اثر چطور بود :

سرویس کدومو به عنوان دستیار چندرسانه‌ای خانواده و سامانه‌ی هدایت مصرف خانواده اعلام می‌کند که کلیه‌ی تصاویر استفاده‌شده در این نرم‌افزار به‌صورت رایگان و بدون مالکیت شخص یا نهادی است و همچنین محتواهای متنی، پادکست‌های صوتی و یا ویدیوهای تولید و ثبت‌شده در بخش‌های مختلف این نرم افزار متعلق به سرویس تولید محتوای کدومو بوده و حق انحصاری پدیدآورنده‌ی اثر برای بهره‌برداری مادی و معنوی برای این مجموعه محفوظ است.

درباره کدومو

شما والدین عزیز تنها نیستید. هم می‌توانید با تیمی از کارشناسان زبده و با تجربه همراه شوید و هم از تجارب دیگر والدین نسبت به محصولات رسانه‌ای استفاده کنید.

با هم می‌توانیم دنیای رسانه‌ای امن برای فرزندانمان بسازیم. فقط کافیست با ما همراه شوید تا در این مسیر دستیار شما باشیم!