نقد و بررسی فیلم اکنون شگفت‌انگیز ( The Spectacular Now )

بلوغ و نوجوانی به‌معنای ورود به دنیای بزرگسالی است که البته در کشورهای دیگر با آغاز اولین روابط عاشقانه و جنسی یا تجربه‌ی نوشیدن الکل همراه است و مقطع مهمی از زندگی یک نوجوان تلقّی می‌شود.

اما با توجه به فرهنگ عمومی در کشور ما، میان بلوغ و چنین ارتباطات و مسائلی حد فاصلی وجود دارد تا فرد از نظر فکری نیز بلوغ یابد و برای یک رابطه‌ی پایدار و رسمی آماده شود. این نکته را می‌توان به‌راحتی از فیلم برداشت کرد که در پایان نوجوانی، افراد به دلیل وجود برخی هیجانات احتمالاً در روابط خود دچار اشتباه می‌شوند و نمی‌توانند یک ارتباط پایدار داشته باشند و به‌نوعی دست به تجربه و آزمون و خطا می‌زنند که ممکن است از نظر عاطفی آن‌ها را آسیب‌پذیر کند.

مثلاً ساتر برای جبران شکست عاطفی خود می‌خواهد به هر طریقی وارد یک ارتباط هرچند زودگذر شود. البته که تفاوت‌های فردی نیز در این فیلم نیز به تصویر کشیده شده است. مثلاً شخصیت مارکوس یا اِمی در همان سنین به‌دنبال روابط سالم هستند. توصیه می‌شود والدین با صلاح‌دید خود درمورد موضوعاتی مانند روابط عاطفی در نوجوانی با نوجوانان صحبت کنند و پیش‌نیازهای لازم برای ورود به روابط عاطفی سالم را شرح دهند تا نوجوانان متوجه شوند صرف داشتن هیجان و لذّت برای داشتن روابط عاطفی سالم کافی نیست و این نوع روابط نیازمند آگاهی‌ و شناخت کافی از خود و دیگری است و درغیراین‌صورت روابط عاشقانه با آسیب‌ها و خطراتی همراه خواهد بود.

در این اثر صحنه‌هایی ناهنجار از برهنگی و رابطه‌ی جنسی وجود دارد که تماشای آن برای نوجوانان مناسب نیست و بهتر است از نسخه‌ی پالایش‌شده‌‌ی فیلم استفاده شود. تئوری‌هایی در روانشناسی وجود دارد که انسان را به زندگی در زمان حال تشویق می‌کند و لازم است که به‌عنوان فردی آگاه، تفاوت این رویکرد را با زندگی در لحظه بدانید. زندگی در زمان حال به این معناست که انسان فارغ از استرس آینده یا افسوس برای گذشته، بهترین و مناسب‌ترین اتفاقات را در زمان حال رقم بزند و از لحظه‎‌لحظه‌ی زندگی‌اش آگاهانه بهره و لذّت ببرد.

درواقع این رویکرد می‌گوید که زندگی در زمان حال مناسب‌تر از زندگی در گذشته یا در آینده است؛ زیرا انسان تنها در زمان حال می‌تواند مؤثر باشد. این دیدگاه کاملاً با زندگی در لحظه متفاوت است؛ زیرا زندگی در لحظه سبب می‌شود انسان بدون فکر تنها به آنچه الان برایش خوشایند است بپردازد و عواقب کارهایش یا توجه مسائل جدّی و موفقیت‌ها و... را نادیده بگیرد و از بسیاری از فصیلت‌های شخصیتی یا استعدادهای ناب خود غافل بماند.

این لذّت‌جویی به‌خصوص برای نوجوانان که هیجانات بر روحیات آن‌ها غلبه دارد اهمیت بسیاری دارد و  بهتر است درمورد مسائلی مانند زندگی در لحظه و لذّت‌بردن از زمان حال و به‌نوعی پیام اصلی فیلم با نوجوانان صحبت کنید.

خلاصه: لذّت‌جویی مفرط و برخی از عواقب آن در این فیلم نمایش داده شده است. توصیه می‌شود والدین درمورد مسائلی مانند غلبه بر هیجانات نوجوانی، روابط عاطفی در نوجوانی و مشکلاتی که ممکن است به همراه داشته باشد با نوجوانان خود صحبت کنند و آمادگی‌های لازم برای داشتن روابط عاطفی پایدار را برای نوجوان توضیح دهند.

درمورد چالشی که ساتر پشت سر گذاشت و نگرشی که در او ایجاد شد از فرزند خود بپرسید. به نظر شما شخصیت ساتر در ابتدا و انتهای فیلم چه تغییراتی داشت؟ روابط عاطفی پیش از ازدواج چه آسیب‌ها و مسائلی به همراه دارد؟

فرزندان در خانواده‌های تک‌والدی در معرض چه مشکلاتی هستند؟ درمورد پدر ساتر چه قضاوتی دارید؟ آیا زندگی با چنین پدری برای ساتر مناسب بود؟

درمورد عواقب لذّت‌جویی ساتر با نوجوانان صحبت کنید. نظر شما درمورد نحوه‌ی ارتباط اِمی و ساتر چیست؟ به نظر شما نحوه‌ی ارتباط آن‌ها درست بوده؟ رابطه‌ی ساتر با کسیدی به چه علّتی ادامه پیدا نکرد؟ ساتر چگونه بر شکست عاطفی خود غلبه کرد؟ ساتر و اِمی چگونه بر تعارض‌های خود با مادرشان غلبه کردند؟

خلاصه: از نوجوان خود بپرسید نگرش ساتر درمورد زندگی چگونه تغییر کرد؟ او در روابط خود دچار چه مشکلاتی بود و چگونه بر تعارضات درونی خودش غلبه کرد؟

ساتر کیلی پسری 17‌ساله است که اهل خوشگذرانی و تفریح است. رابطه‌ی عاشقانه او با کسیدی در همین اواخر به هم خورده است. زیرا کسیدی او را با دختر دیگری دیده بود. پس از این اتفاق کسیدی رابطه‌ی دیگری را آغاز می‌کند، اما ساتر همچنان در فکر کسیدی است و به‌خاطر این مشکل به مصرف الکل روی می‌آورد.

او یک شب به‌خاطر مستی در حیاط خانه‌ی اِمی خوابش می‌برد و آن‌ها با یکدیگر آشنا می‌شوند و ساتر به‌خاطر افت تحصیلی به خانه‌ی اِمی می‌رود تا با همدیگر درس بخوانند. درادامه اِمی در کالجی در فیلادلفیا پذیرفته می‌شود، اما نمی‌تواند به آنجا برود زیرا پدرش را از دست داده و مادرش برای کارکردن توقعاتی از او دارد.

ساتر اِمی را تشویق می‌کند که محکم با مادرش برخورد کند و اجازه ندهد که مادرش او را متوقف کند. درادامه آن‌ها قرار گذاشتند که با همدیگر به فیلادلفیا بروند. اما ساتر به‌اندازه‌ی اِمی در رابطه‌شان جدّی نیست و این قضیه اِمی را مستعد شکست عاطفی می‌کند. بااین‌حال ساتر فکر می‌کند که درحال کمک به اِمی است و اِمی باید از این بابت خوشحال باشد؛ حتی اگر ساتر ترکش کند.

ساتر که از کودکی پدرش را ندیده است تصوّر می‌کند که اگر پدرش درکنار آن‌ها بود، زندگی‌اش تفاوت زیادی با آنچه اکنون هست داشت. ساتر برای دیدن پدرش با مادرش صحبت می‌کند اما مادرش موافقت نمی‌کند. ساتر از طریق خواهرش شماره‌ی پدر را پیدا می‌کند و در تماس تلفنی با برخورد گرم و دوستانه‌ی او مواجه می‌شود. اما زمانی‌که آن‌ها یکدیگر را می‌بینند، ساتر می‌بیند که پدرش حالت عادی ندارد و الکل مصرف می‌کند و حتی برای دیدن او منتظر نبوده است و به او می‌گوید یک ساعت دیگر در خانه همدیگر را ببینیم، اما بعد به سراغ قمار می‌رود و ساتر با ناراحتی آنجا را ترک می‌کند.

پدر او در گذشته به مادرش خیانت کرده و همین مسئله باعث ازهم‌پاشیدن خانواده شده بود. ساتر در راه برگشت با اِمی دعوا می‌کند و او را از ماشین بیرون می‌کند. اِمی درحال پیاده‌شدن تصادف می‌کند، اما آسیب او جدّی نمی‌بیند. ساتر احساس می‌کند که شبیه پدرش بی‌مسئولیت و بی‌هدف است، اما مادرش او را دلداری می‌دهد و به او می‌گوید چنین نیست.

او احساس می‌کند که لایق عشق اِمی نیست و او را در رفتن به فیلادلفیا همراهی نمی‌کند. اما درنهایت پس از گذراندن این چالش به این نتیجه می‌رسد که باید هدفمند و آینده‌نگر باشد و نباید با زندگی در لحظه، آینده را خراب کند. درنهایت ساتر به سراغ اِمی می‌رود.

کارگردان: جیمز پانسولت

 نویسنده: اسکات نویستتر، مایکل اچ. وبر

تهیه کننده: تام مک‌نالتی، شاون لوی، میشل کرام، اندرو لارن

بازیگران: مایلز تلر، شیلین وودلی، بری لارسون، کیتلین دیور، کایل چندلر، جنیفر جیسن لی

شخصیت‌ها:

ساتر کیلی: پسری دبیرستانی است که درگیر روابط عاشقانه است اما در آن‌ها جدّی و متعهد نیست. در میانه‌ی داستان او از وضعیت بد پدرش درس می‌گیرد و سعی می‌کند بهتر زندگی کند.

ایمی فینیکی: دختری ساده و دوست‌داشتنی است که به ساتر علاقه‌مند می‌شود.  او خودباوری کافی ندارد و به جای رفتن به کالج به مادرش در کارش کمک می‌کند. ساتر ایمی را تشویق می‌کند که به دنبال هدفش برود.

کسیدی: دوست‌دختر اول ساتر است که احساس می‌کند ساتر با دختران دیگر نیز رابطه دارد و او را ترک می‌کند. او با مارکوس که مسئولیت‌پذیر است آشنا می‌شود و در مسیر بهتری قرار می‌گیرد.

کشور سازنده: ایالات متحده آمریکا