نقد و بررسی انیمیشن پلویی: هرگز تنها پرواز نکن (Ploey: You Never Fly Alone)

«پلویی» داستانی پر از اتفاقات و رویدادهای هیجان‌انگیز است که نکات آموزنده و مثبت زیادی دارد. اما نکاتی هم هست که باید به آن توجه بشود. در ابتدای داستان پلویی پدرش را از دست می‌دهد. زمانی‌که پلویی اسیر سایه‌ی پیر می شود، پدر پلویی با او درگیر شده و در این راه کشته می شود. از دست دادن والدین، نکته بسیار مهمی است که در سنین کم بیشتر سبب ناراحتی و اضطراب در آن ها می شود و حتما قبل و حین داستان باید در این مورد با آن ها صحبت کنیم. نکته دیگری که حائز اهمیت است هیجان بالای داستان است. هیجانی که ممکن است برای کودکان همراه با ترس و اضطراب باشد مانند تعقیب و گریزهای سایه پیر و درگیری با روباه و سختی هایی که پلویی در سرما برای رسیدن به بهشت گمشده متحمل می شود. دیدن این انیمیشن توصیه می شود ولی این نکته هم مهم است که به دلیل اینکه ممکن است بچه ها تحت تاثیر داستان قرار بگیرند، کمتر متوجه پیام ها و نکات مثبت شوند و بازگویی این پیام ها در درک بهتر فرزندانمان کمک شایان توجهی خواهد کرد.

خلاصه: داستانی با پیام‌ها و نکات مثبت که هیجان بالایی نیز دارد.

 از کودکانمان در مورد پیام های مثبت داستان سوال کنیم. از آن ها بپرسیم که چه ویژگی هایی در پلویی باعث شد که بتواند موفق شود؟ اهمیت همکاری و کمک به دیگران را در طول داستان بازگو کنیم. از آنها سوال کنیم در کدام صحنه ها ترس و اضطراب بیشتری داشتند و چرا؟ ویژگی های مثبت و منفی پلویی و شخصیت های دیگر داستان از نظر آنها چیست؟دوست دارند جای کدام شخصیت داستان باشند و چرا؟

خلاصه: در مورد اتفاقات هیجانی داستان که همراه با اضطراب است و همچنین پیام های مثبت با فرزندانمان به گفتگو بنشینیم.

این انیمیشن روایت پرنده‌ای کوچک است که هنوز پرواز را به‌درستی یاد نگرفته است و با شروع زمستان و کوچ خانواده‌اش نتوانسته با آن‌ها به جنوب سفر کند. در فصل بهار و در قطب شمال پلویی از تخم بیرون می‌آید و پدر و مادرش به او پیداکردن غذا و پرواز را یاد می دهند. اما در حین آموزش پرواز، پرنده‌ی سیاهی حمله می‌کند و او را شکار می‌کند.

پدر پلویی برای نجات او جان خود را از دست می‌دهد . پلویی به‌خاطر ازدست‌دادن پدرش افسرده شده و تلاشی برای یادگرفتن پرواز نمی‌کند. پلوریا، دوست پلویی، به او کمک می‌کند تا بتواند به زندگی عادی برگردد. در روز کوچ پرندگان، اتفاقی می‌افتد و پلویی نمی تواند همراه آن ها به جنوب برود. بهشت گمشده جایی است که پلویی باید به آن جا برود و بتواند تا فصل بهار زنده بماند. داستان حول سفر پلویی به بهشت گمشده می گذرد. برف ، سرما و سایه پیر سختی های این سفر را به پلویی سخت تر می کند. در طول مسیر، پلویی با گایرون آشنا می شود. مرغ قطبی مهربانی که سایه پیر همسر و پسرانش را خورده است و گایرون قصد انتقام از او را دارد.گایرون به پلویی کمک می کند تا جاییکه چند بار او را از مرگ حتمی نجات می دهد. البته پلویی نیز او را چندین بار یاری می کند و نجات می دهد. در انتها با سختی های فراوانی که در داستان وجود دارد، پلویی خود را به بهشت گمشده می رساند. بهشت گمشده جایی است که حیوانات ترسو و بی عرضه به آن جا می روند تا از دست سایه پیر و حیوانات درنده در امان باشند.پلویی تا پایان زمستان آنجا می ماند و پرواز کردن را می آموزد؛ با پایان زمستان و کوچ خانواده اش او نیز به شمال باز می گردد. پلویی به کمک گایرون و پلوریا، سایه پیر را از بین می برد.

کارگردان: Árni Ásgeirsson

نویسنده Erlingsson Friðrik

تهیه کننده: Ives Agemans/Mayank Jhalani/Viva Pictures Release/Hilmar Sigurðsson

بازیگران: Sean Astin/John Stamos/Debbie Chazen

شخصیت‌ها:

پلویی: پرنده‌ی کوچک و با پشتکاری که برای زنده‌ماندن در زمستان قطب شمال بسیار تلاش می‌کند تا بتواند در بهار به خانواده‌اش بپیوندد.

سایه‌ی پیر: پرنده‌ای وحشی که مرغ‌های دریایی و دیگر پرندگانی را که به شمال مهاجرت می‌کنند شکار می‌کند.

پلوریا: دوست پلویی که به او علاقه‌مند است و با بازگشت از جنوب به هم می‌رسند.

گایرون: یک پرنده‌ی قطبی شجاع و مهربان که در طول داستان به پلویی کمک می‌کند و در بسیاری از مواقع او را از مرگ حتمی نجات پیدا می‌کند و به‌دنبال ازبین‌بردن سایه‌ی پیر است.

کشور سازنده: ایسلند-بلژیک

کمپانی سازنده: GunHil/Cyborn

جوایز و افتخارات: Edda Awards, Iceland 2019/World Soundtrack Awards 2018

مخاطب اثر: کودکان و نوجوانان