نقد و بررسی انیمیشن تینکربل و نجات پری (Tinker Bell and the Great Fairy Rescue)

والدین عزیز این انیمیشن یک انیمیشن خیالی و فانتزی است اما تفاوتش با داستان‌های دیگر تینکربل در ملاقات انسان‌ها و پری‌هاست! لیزی دختر کوچولوی 8 ساله‌ای که عاشق پری‌هاست، اتاقش پر است از نقاشی‎های پریان و حتی برای آنها خانه می‌سازد، بالاخره تینکربل را می‌بیند و با او دوست می‌شود! نکته‌ی مهم‌تر این داستان تقابل خیال با واقعیت است. آنجا که پدر لیزی که یک دانشمند و پژوهشگر است، شخصیتی بسیار منطقی و علمی دارد و معتقد است که فقط چیزی که با چشم می‌بینیم را باید باور کنیم، متوجه می‌شود که واقعا پری‌ها وجود دارند و حتی با گرد پری‌ها به پرواز در‌می‌آید! یعنی خیال بر واقعیت در این داستان غلبه پیدا می‌کند. ممکن است فرزندان ما که باور داشتند پری‌ها خیالی هستند با دیدن این قسمت، وجود آنها را باور کنند. در اینجا نقش ما والدین بسیار مهم است. باید با آنها گفتگو کنیم و به طور کلی خیالی بودن انیمیشن را مثلا با نشان دادن پشت صحنه‌ی ساخت آن به فرزندانمان ثابت کنیم. البته تماشای این انیمیشن برای کودکان زیر 7 سال مناسب نیست. صحنه‌هایی از تعقیب و گریز و یا آسیب شخصیت‌های مثبت آن می‌تواند آنها را بترساند و فراتر از آن همین موجودات خیالی ممکن است باعث ترسشان شوند. یک مسیله مهم دیگر در پیام این داستان، لزوم توجه پدر و مادرها به فرزندانشان است. در واقع پیامی است برای ما والدین نه فرزندان! آنجا که پدر لیزی به علت مشغله‌ی زیاد کاری، فرصت ندارد تا با لیزی وقت بگذراند و لیزی بسیار احساس تنهایی می‌کند، از همین رو به خیالبافی روی می‌آورد. همین تماشای انیمیشن در کنار فرزندان، خود یک همراهی و همدلی بسیار خوب با آنهاست.

خلاصه:

درباره‌ی خیالی بودن داستان و نکات مثبت این قسمت، با فرزندان خود گفتگو کنید.

درباره‌ی خیالی بودن داستان و شخصیت‌ها با فرزندان خود صحبت کنید.

از آنها بپرسید:

اگه تو جای ویدیا بودی چیکار می‌کردی؟ آیا به کمک تینکر می‌رفتی؟ آیا راستشو به دوستات می‌گفتی؟

به نظرت لازمه که همه چیز رو تجربه کنیم؟ یا بهتره گاهی به تجربه‌های دوستان توجه کنیم و از اونا درس بگیریم ؟

به نظرت کنجکاوی زیاد تینکر باعث به وجود آمدن این همه مشکل و دردسر شد؟ اگه تو جای تینکر بودی چیکار میکردی؟

نظرت درباره‌ی رفتار پدر لیزی چی بود؟ تو دوست داری پدر و مادرت برات چه کارهایی انجام بدن؟ و چقدر برات وقت بذارن؟

درباره‌ی مشغله‌ی کاری پدر و مادرها با بچه‌ها صحبت کنید.

درباره‌ی لزوم توجه به محیط زیست، محبت به حیوانات، رسیدگی به طبیعت و احترام به اون با بچه‌ها صحبت کنید و بپرسید برای حفظ محیط زیست چه راه‌هایی به ذهنشون می‌رسه؟

خلاصه:

درباره‌ی خیالی بودن داستان و شخصیت‌ها، رفتارها و تصمیمات آنها، با فرزندانتان صحبت کنید.

پری ها برای گذراندن تعطیلات تابستانی به محلی در نزدیکی محل زندگی انسان‌ها می‌روند. تینکربل برای اولین بار است که به این محل می‌آید. دوستانش به او هشدار می‌دهند که نباید در دیدرس انسان‌ها باشد .در آن طرف ماجرا، لیزی و پدرش نیز برای گذراندن تابستان به خانه‌ی خود در روستا آمده‌اند. لیزی عاشق پری‌هاست. او معتقد است که پری‌ها واقعا وجود دارند اما پدرش که یک پژوهشگر حشرات است آدم بسیار منطقی است و هر چیزی خارج از منطق علمی برایش بی‌معناست. لیزی اما یک خانه‌ی کوچک برای پریان درست کرده و آن را در میان علف‌ها گذاشته است. تینکر و ویدیا در هنگام عبور از جنگل آن خانه را می‌بینند. ویدیا که می‌داند این خانه کار انسان‌هاست تینکر را از رفتن درون آن منع می‌کند اما تینکر زیادی خوش‌بین است و به حرف ویدیا گوش نمی‌کند. رفتن به درون خانه همان و گرفتار شدن همان. لیزی تینکر را می‌بیند و او را با خود به خانه‌اش می‌برد. لیزی که بسیار مهربان است وقتی می‌بیند که تینکر دوست دارد از آنجا برود، پنجره را باز می‌کند و اجازه می‌دهد تا او برود اما هوا بارانی است و تینکر نمی‌تواند در زیر باران پرواز کند، بنابراین مجبور می‌شود تا بند آمدن باران آنجا بماند. لیزی و تینکر با هم دوست می‌شوند. پدر لیزی فرصت ندارد تا با لیزی صحبت کند و با او وقت بگذراند و همین موضوع لیزی را غمگین و افسرده می‌کند. با رفتن تینکر لیزی بسیار تنها می‌شود اما تینکر که از پشت پنجره شاهد ناراحتی لیزی است برمی‌گردد. لیزی با اشک و گریه آرزو می‌کند که ای کاش یک پری بود و می‌توانست پرواز کند. با شنیدن این حرف، تینکر از گرد پریان روی او می‌پاشد و لیزی در کمال ناباوری پرواز می‌کند. او با شادی و شعف در اتاقش به این طرف و آن طرف پرواز می‌کند. با برخورد لیزی به در و دیوار سر و صدا ایجاد می‌شود. پدرش در طبقه‌ی پایین متوجه این سر و صداها می‌شود و به اتاق لیزی می‌رود. او با دیدن به هم‌ریختگی اتاق، جای پای لیزی روی سقف و پاره شدن پرده‌ها بسیار عصبانی می‌شود. لیزی به او می‌گوید که داشتم پرواز  می‌کردم!! پدر بیشتر عصبانی می‌شود و می‌پرسد چطور؟ چرا دروغ میگی؟! لیزی جواب می‌دهد: پری بهم کمک کرد تا پرواز کنم! باز پدر بیشتر عصبانی می‌شود و می‌پرسد: چرا اینقدر خیالباف شدی؟ چرا اینقدر دروغ میگی؟ و این بحث آنقدر ادامه می‌یابد تا تینکر خودش را نشان می‌دهد! پدر به تینکر به چشم یک حشره‌ی جدید نگاه می‌کند! و باز هم باور نمی‌کند که او یک پری است! از طرفی ویدیا و بقیه‌ی دوستان تینکر که برای نجات او به خانه‌ی لیزی آمده‌اند از راه می‌رسند. ویدیا از دور می‌بیند که پدر لیزی قصد دارد با گذاشتن یک شیشه روی تینکر او را بگیرد، در نتیجه به سمت تینکر می‌رود و او را هل می‌دهد اما خودش گرفتار می‌شود! پدر لیزی با سرعت در شیشه را می‌بندد، سوار ماشین می‌شود و به سمت لندن حرکت می‌کند تا این حشره‌ی جدید را به دانشمندان موزه نشان دهد. هنوز باران می‌بارد در نتیجه تینکر و دوستانش نمی‌توانند پرواز کنند. آنها گرد پری را روی لیزی می‌پاشند تا او بتواند پرواز کند و خودشان سوار او می‌شوند! در ورودی موزه بالاخره لیزی به پدر می‌رسد. پدر با دیدن پرواز کردن لیزی بسیار متعجب می‌شود. لیزی می‌گوید این پری‌ها کمکم کردن تا بتونم پرواز کنم! پدر این بار باور می‌کند و ویدیا را آزاد می‌کند. پری‌ها با پاشیدن گرد پریان روی پدر لیزی، او را نیز به پرواز درمی‌آورند. در پایان داستان، لیزی و پدرش با پری‌ها دوست هستند و با آنها زندگی مسالمت آمیز دارند!

کارگردان/ مولف: Bradley Raymond

نویسنده/ مترجم: Jeffrey M. Howard, Bradley Raymond

نام تهیه کننده: Margot Pipkin

نام بازیگران:

Mae Whitman, Lauren Mote, Michael Sheen, Pamela Adlon, Lucy Liu, Raven-Symoné, Kristin Chenoweth, Angela Bartys, Rob Paulsen, Jeff Bennett, Jesse McCartney

نام شخصیت ها:

تینکربل: پری تعمیرکاری که قهرمان انیمیشن‌های تینکربل است. او بسیار باهوش، کنجکاو، پرانرژی، مهربان و خلاق است. البته بعضی اوقات با کنجکاوی خود باعث ایجاد دردسر می‌شود و پری‌های دیگر او را با این خصلت بیشتر میشناسند. او در این قسمت نیز خود، باعث به وجود آمدن دردسری تازه می‌شود اما با کمک دوستانش و بهره‌گیری از هوش و استعداد خود، آن را حل و فصل می‌کند.

ویدیا: ویدیا پری سرعت است. او همیشه به تینکربل حسادت می‌کرد و مغرور بود اما در این قسمت مهربان است و به دوستانش کمک می‌کند. او برای نجات تینکربل می‌رود اما خودش گرفتار می‌شود. تینکر و دوستانش با کمک لیزی او را نجات می‌دهند.

لیزی: دختربچه‌ی انسان که با پدرش برای تعطیلات تابستان به ویلای خود در نزدیکی جنگل می‌آیند. لیزی یک دختربچه‌ی 8 ساله است و همیشه در رویاهایش با پری‌ها زندگی می‌کند! اتاقش پر است از نقاشی‌های پریان. او حتی یک خانه‌ی عروسکی کوچک برای پری‌ها ساخته است و اعتقاد دارد که پری‌ها وجود دارند. آرزوی او این است که یک پری واقعی ببیند و به آرزویش می‌رسد.

دکتر گریفیتس: پدر لیزی است. او دانشمند و محقق حشرات است و معتقد است که پری‌ها وجود ندارند. دکتر گریفیتس، پروانه‌های زیادی را خشک کرده و در یک تابلو به دیوار زده است تا روی آنها تحقیق کند. لیزی سعی می‌کند تا او را متقاعد کند که پری‌ها وجود دارند و بالاخره موفق می‌شود!

کشور سازنده: آمریکا

کمپانی سازنده: Walt Disney Picture